۳۰ سال از اکران «اجارهنشینها» به کارگردانی داریوش مهرجویی میگذرد. ۳۰ سال زمان کمی نیست. حال سه دهه از این فیلم فاصله گرفتهایم. متولدان سال ۶۶ حالا ۳۰ ساله شدهاند، اما بعید است جوانهای دهه ۶۰ «اجارهنشینها» را ندیده باشند. همه علاقهمندان به سینما در آن روزها از این فیلم بهعنوان یکی از بهیادماندنیترین فیلمهای سینمای ایران یاد میکنند که لحظات خاطرهانگیز و بدیعی را با تماشای این فیلم تجربه کردهاند. این فیلم در دوران خود با اینکه جاروجنجالهای بسیاری بهراه انداخت و تعبیرهای عجیب و غریبی از آن شد، اما دچار توقیف نشد و به سلامت به اکران رسید. همانطور که در این گفتوگو اشاره میکند، «اجارهنشینها» را دلشوره و درعینحال امید به توقیفنشدن میسازد. خودش هیچوقت تصور نمیکرده که این فیلم به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران تبدیل شود و پس از ۳۰ سال هنوز مورد اقبال و توجه باشد.
پس از گذشت ۳۰ سال از اکران «اجارهنشینها» هنوز منتقدان از این فیلم بهعنوان یکی از برترین فیلمهای سینمای ایران یاد میکنند؛ فیلمی کمدی که با گذشته سه دهه، ارزشهای خود را حفظ کرده و تاریخ مصرف آن نگذشته است. در آن زمان که فیلم را کارگردانی میکردید این تصور را داشتید که بعد از ۳۰ سال چنین حسی نسبت به فیلم در میان منتقدان و علاقهمندان به سینما وجود داشته باشد؟
نه، چنین فکری نمیکردم. در آن زمان به آینده دور نمیتوانستم فکر کنم. در آن دوران به آینده نزدیک فکر میکردم و امیدوار بودم که این فیلم مثل فیلمهایم قبلیام توقیف نشود. در آن زمان خیالپردازی نمیکردم و هیچوقت تصور نمیکردم بعد از ۳۰ سال مردم این احساس را نسبت به فیلم داشته باشند.
در سالهای اخیر در نظرسنجیهای برترین فیلم سینمای ایران، بیشتر منتقدان از «اجارهنشینها» بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر خود نام میبرند و این فیلم همیشه یکی از بهترین آثار سینمای ایران به حساب میآید که چه علاقهمندان سینما چه منتقدان و چه اهالی سینما لحظات خوشی با این فیلم را تجربه کرده و به یاد میآورند. فکر میکنید، علت این میزان علاقه و وفاداری نسبت به این فیلم چیست و چرا هیچ فیلم دیگری نتوانسته با آن رقابت کند؟
فکر میکنم همه اینها به دلیل استحکام ساختاری فیلم است. وقتی یک درام قوی باشد و همهچیزش با هم جفت و جور باشد، هماهنگی کلی در اجرا، رویدادها و سکانسها دیده میشود. من در رنگآمیزی کاراکترها هریک از آنها را به شکل خاصی میدیدم و هیچکدام آنها تیپ نبودند. هریک از آنها کاراکتر بودند. خانهای که بیصاحب است، مبنای دعوای معاملات ملکیها قرار گرفته، به محور داستان تبدیل میشود و زد و خورد و جنجال و خونریزی بین آنها بهوجود میآورد. این داستان از نظر دراماتیک ابعاد مختلفی دارد که روی یک موضوع ابسورد و جفنگ شکل گرفته است. از همان ابتدا که داستان این فیلم را مینوشتم، همهاش فکرم پیش تئاتر پوچگرا مثل آثار یونسکو و آلبی بود. فکر نمیکردم فیلم کمدی است، تصورم این بود که فیلم یک تراژدی طنزآمیز است. فیلمنامهای که ساختار آن قرص و محکم و درست و حسابی باشد و بیانگر روحیات خاص ملتی باشد، طی سالهای طولانی پایدار و ماندگار خواهد بود.
لوکشینی که آن خانه در «اجارهنشینها» قرار داشت، احتمالا حالا پر از ساختمان و برج شده و دیگر اثری از آن خانه در آنجا وجود ندارد؟ فیلمبرداری فیلم در کجا انجام شد؟
آن خانه در میدان صادقیه بود. ما آنجا یک خانه نیمهکاره پیدا کردیم که با زدن دکور، آن را تکمیل کرده و بعد هم که خانه را خراب کردیم و در واقع فروریخت.
زمان شکستن منبع آب و بهراه افتادن سیل در خانه، یکی از سکانسهای تکرارنشدنی سینمای ایران است که چه قبل و چه بعد از این فیلم چنین طراحیای را خیلی ندیدیم. ترکخوردگی آیینه و دیوارها و پایینآمدن سقف ازجمله اتفاقاتی است که هنوز تماشاگر را با تماشای فیلم متعجب میکند چطور به چنین طراحیای رسیدید؟
ترکخوردن دیوار و آیینه و بهراه افتادن آب و… در سناریو بود و بعد سعی کردیم بخشی از آن را به کمک محمدعلی نقیکنی (عضو گروه جلوههای ویژه) اجرایی کنیم. ما چهار طبقه داشتیم که در هر طبقه یک مخزن بزرگ آب تعبیه کرده بودیم. بازیگران هر طبقه را در همانجایی که زندگی میکردند، مستقر کردیم. دوربین در پایین آن طبقه گذاشته شد. بعد مخزن آب را باز میکردیم و آب از بالا راه میافتاد و آنها همراه با آب، لیز میخوردند و پایین میآمدند.
هریک از این طبقات را با یک برداشت ضبط میکردید؟ در چنین شرایطی که امکان برداشت دوباره وجود نداشت؟
نه، ما سیل هر طبقه را فیلمبرداری کردیم و بعد دکور طبقه بعد را میچیدیم و فیلمبرداری میکردیم. بازیگران با همان آب زیادی که راه میافتاد، لیز میخوردند.
بازیگران در همین پایینآمدن از پلهها صدمه ندیدند؟
نه، خیلی هم بهشان خوش میگذشت.
بسیاری از صحنههای فیلم به سکانسهای بهیادماندنی تبدیل شدند. علاوهبر سکانسهای مربوط به راهافتادن سیل، سکانس مربوط به پختن کباب یا آشتیکردن برادران و غذا خوردن کارگران از بهترین سکانسهای سینمای ایران است. چطور چنین سکانسهایی را با بازیگران فیلم که طیف متنوعی را دربرمیگرفتند، کارگردانی کردید؟
با بازیگران قبل از فیلمبرداری تمرینات زیادی کرده بودیم، اما وقتی سناریو درست باشد دیالوگها مسیر را به بازیگر نشان میدهد که چطور باید بازی کند. منطق فیلمنامه و دیالوگها که اصل کار است وقتی درست باشد و کاراکترها خوب شکل گرفته باشند، همهچیز درست از آب درمیآید.
فیلمبرداری «سنتوری ۲» چه زمانی شروع میشود؟ پیشتولید فیلم آغاز شده است؟
بله، پیشتولید شروع شده و مشغول کار روی موسیقی و ترانه آن هستیم. خواننده ترانهها هم مشخص شده، اما نمیخواهیم الان هیچیک از عوامل را اعلام کنیم. دو تا سه هفته دیگر فیلم را کلید میزنیم و وقتی فیلم آماده شود، آن را اکران خواهیم کرد و منتظر جشنواره نخواهیم ماند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- «لیلا» در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- یادداشتی بر کتاب «سینماگر متفکر: گفتوگو با داریوش مهرجویی»/ فراتر از تصویر؛ از جهان فلسفه تا زبان سینما
- محسن امیریوسفی: روزی در این مملکت دادگاه رسیدگی به جنایات فرهنگی تشکیل میشود
- به یاد دو استاد موج نو سینمای ایران؛ آرامش در درود بیکران
- از خانه تا شهر؛ تداوم فلسفهی زیستن در سینمای مهرجویی
- اولیای دم مرحوم مهرجویی و محمدیفر از حکم قصاص گذشت کردند
- نمایش آثار مهرجویی، بیضایی و فرهادی در جشنواره مطرح ایتالیایی
- همصدایی چهرههای مهم فرهنگی و اجتماعی با فرزندان مهرجویی
- واکنش مونا مهرجویی به حکم پرونده قتل والدینش؛ ما درخواست اعدام نداریم
- رییس کل دادگستری استان البرز اعلام کرد: تایید حکم قصاص برای قاتل مهرجویی و محمدیفر
- درنگی بر خارج از متنِ «هامون»/ مهم است این چیزها را بدانیم؟
- وکیل مادر وحیده محمدیفر: پرونده قتل مهرجویی و محمدیفر بسته نشده/ حکم صادره قطعی نیست
- دیوان عالی کشور تایید کرد؛ حکم قصاص و زندان عاملان قتلِ داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی






