
حواشی پیش آمده پیرامون جشن سینمایی اخیر و تیتر توهین آمیز نشریه یالثارات علیه شرکتکنندگان در این جشن، نکاتی را به یاد میآورد که بیم آن میرود فراموش شود یا مغفول بمانند. روزنامهنگاری در ایران بهشدت سیاسی است. در برهههای مختلف تاریخی نیز نقاط مشخصی دیده میشود که وقتی تحولات سیاسی در جامعه پررنگ باشد، مطبوعات نیز به ابزاری موثر در دست سیاسیون بدل میشوند.
شاید اوج این نگاه سیاسی در مطبوعات را پس از انقلاب، بتوان در سه، چهار سال اول انقلاب و پس از آن در نیمه دوم دهه ۷۰ و پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات دید. وقتی مطبوعات کارکرد حزب سیاسی پیدا میکنند باید منتظر تقابلها و مواجهههای تند هم بود. در این تقابلها انواع و اقسام تهمتها و حملات هم رد و بدل میشود. اما آنچه این حملات را به بیاخلاقی، توهین و اهانتهای مستقیم آلود، ریختن قبح توهین در عرصه عمومی جامعه بود.
از نیمههای دهه ۸۰ مشی و منشی حکمفرما شد که قبح دروغ و تهمت و توهین را ریخت. از تریبونهای عمومی توسط مسوولان ردهبالای اجرایی کلماتی بر زبان رانده شد که پیش از این کسی توقع شنیدنش را از آدمهایی در آن سطح نداشت و بیاخلاقیهایی شد که پیش از آن بینظیر بود. به تدریج توهین و اهانت مستقیم، بدون آنکه هزینهای داشته باشد، سکه رایج بازار شد.
وقتی اهانت، تاوان نداشته باشد و توهینکننده، صاحب حاشیه امن باشد و حتی مورد تشویق قرار گیرد، نتیجه جز وضعیت حاضر نخواهد بود و وقتی همین آدمهای سیاسی بیآنکه اهل مطبوعات باشند، وارد عرصه حساسی مثل روزنامهنگاری شوند، توقعی جز این نباید داشت.
«خودحق پنداری» افراطی که نزد این گونه افراد وجود دارد به همراه نهادینه شدن بیاخلاقی، دروغ و تهمت و توهین – که مستقیما مغایر آموزههای دینی است- موجب میشود آنها که روزنامهنگار نیستند ولی به روزنامهنگاری به عنوان ابزاری برای تسویه حسابهای سیاسی نگاه میکنند، از این راه برای ضربه زدن به مخالفان سیاسیشان یا حتی به آنها که متفاوت از آنان میاندیشند، سودجویند. آنچه در این میان قربانی میشود «اخلاق» است و آنچه نادیده گرفته شده ولی همچنان به عنوان دستاویز مصرف میشود، شرع و مقدسات دینی است.
کلمه زشتی که آن جریده درباره هنرمندان شرکتکننده در آن جشن سینمایی به کار برد، جدا از آنکه به گونهای بدیهی خلاف آموزههای دینی و قواعد اخلاقی است، ریشه در همین وضعیت دارد که آن دوران تیره، در جامعه پدید آورد.
فراموش نکنیم این کلمه را برای نخستینبار، یک شبه منتقد با پیشینه ایدئولوژیک که حوزه نقد سینما را برای فعالیت سیاسی انتخاب کرده در رسانه عمومی مطرح کرد و در عادیسازی آن کوشید.
نکتهای که در این میان بیش از همهچیز عجیب و البته قابل انتقاد است، سکوت خانه سینما و حتی سکوت اکثر هنرمندانی است که مورد توهین قرار گرفتهاند. به گمانم برای مبارزه با این بیاخلاقیهای نهادینه شده و خطرناک، نیاز به کنشمندی بیشتری است.
شاید دوری از واهمههای بیدلیل، پرهیز از عافیتطلبیهای بیمورد و محافظهکاریهای خطرناک و همچنین اعتقاد به مبارزه برای رفع این معضل اجتماعی، بتواند راهگشا باشد.
اقدام قضایی و اعتماد به دستگاه قضا نیز در مواردی از این دست میتواند رفتارهای ناهنجار اینچنینی را محدود کند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- جایزهای فراتر از پناهی و فیلمش
- طبقه فرودست، اخلاق و مسالهی انتخاب
- یک یادداشت در هفت پرده
- آنها که «علت مرگ: نامعلوم» را توقیف کردند باید پاسخگو باشند!
- چند کلمه دربارهی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»
- به بهانه تغییر رییس سازمان سینمایی/ باید مدیران را پاسخگو کنیم
- جشنواره اسپانیایی به «دوربین فرانسوی» جایزه طلایی داد
- «شامیر» به سیبری میرود
- بررسی مشکلات فیلمنامهنویسی درگفتوگوی کیوان کثیریان با شادمهر راستین و مهران کاشانی/ سانسور مشکل اساسی سینمای ایران
- سینمای مستقل و آینده سینمای ایران بررسی شد؛ سینمای مستقل آزادی، سلطه ناپذیری، عشق و ارزش زن را بازتاب میدهد
- ضرورت توجه به سینما مستقل در ایران بررسی میشود
- یادداشت کیوان کثیریان؛ کلی آیهی یأس و یک آرزو/ درباره انتخاب وزیر ارشاد دولت چهاردهم
- صدداستان ۳؛ انتشار ۳ داستان کوتاه با صدای طوفان مهردادیان
- فرهنگ کجای زندگی نامزدهای انتخابات است؟
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶






ریشه تیتر یالثارات عمیقتره!از قم شروع شد،یادتون نیست؟!
درست گفته اند که ریشه آن تتیتر عمیق تر است. وقتی در نظامی زندگی می کنید که «تولید کنندگان» اخلاق و ایمان و اندیشه سیاسی اش، اساسا، اولا شهروندان را «عوام» و خود را «عالم» می دانند ثانیا، به لحاظ سیاسی و حقوق اجتماعی شهروندان آنها خود را «قیم» و مردم را صغیر می دانند و از همه مهمتر آنها خود را پاسدارنده ارزشهای خدشه ناپذیری می دانند که از جانب خدا تعیین شده است و اینان صاحب این حق هستند خاطیان را مجازات کنند، خُب، یا لثارات جماعتی هستند که خود حاملان آن ارزشها می دانند و دارند ماموریتی خدایی و مذهبی را با مجازات (در این مورد لسانی ولی موارد متعدد چماقی اش را هم در کارنامه دارند) انجام می دهند.