تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۵/۰۱ - ۲۲:۴۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 198749

سینماسینما، محمد حقیقت 

نادر ساعی ور یکی از فیلمسازان نسل جدید است که با آثارش به جشنواره های گونان راه یافته و جوایز مختلفی از جمله جایزه بهترین سناریو جشنواره کن ۲۰۱۸ برای سه رخ که مشترک با جعفر پناهی نوشته بود و پناهی آنرا کارگردانی کرد بدست آورد. ساعی ور در ۳۰ تیر سال ۱۳۵۳ در تبریز بدنیا آمد. شروع کارش از ۱۳۷۰با فیلم های ۸ میلیمتری در انجمن سینمای جوان بود. از دانشگاه اراک در رشته ادبیات نمایشی در سال ۱۳۸۴ و در تهران از دانشکده هنرهای زیبا در سال ۱۳۸۷ فارغ التحصیل شد. 

در زمینه سریال های تلویزیونی دست به تجربه فیلمنامه نویسی زد و از سال ۱۳۹۴ تعدادی سریال هم ساخت. عمده فیلم های بلند او «نامو بیگانه»  در سال ۱۳۹۸ به بخش فروم جشنواره برلین راه یافت که وی را فیلمسازی خلاق و مستعد معرفی می کرد. « بی پایان» در سال ۱۴۰۰ این نکته را تایید کرد. این فیلم به جشنواره های مختلف راه یافت و توانست جایزه بزرگ گوا در هندوستان را بدست آورد. وی جدا از فیلمسازی رمان یاشماق را نیز به رشته تحریر در آورده است. تازه ترین فیلم او شاهد است که به جشنواره ونیز بخش افق ها اکسترا راه یافته است. 

این اثر به زبان فارسی است که داستان آن در ایران اتفاق می افتد. ماجرا به زندگی یک خانم مسن که معلم مدرسه بوده می پردازد که روزی شاهد قتل یکی از شاگردانش می شود. اگرچه در ابتدا بخاطر شرایط خاص قاتل واهمه دارد که او را لو دهد اما سرانجام بر تردید خود پیروز می شود. این اثر محصول آلمان به حساب می آید. جعفر پناهی که در سالهای اخیر برای ساخت آثارش همواره ساعی ور را در زمینه های گوناگون درکنار خود داشته – در نوشتن سناریو با او همکاری کرده است. 

نادر ساعی ور درباره ایده اولیه برای نوشتن سناریواش می گوید: 

« ایده‌ی اولیه ی فیلم اورژینال است. اما متاثر از وقایع روز وافراد آشنا بخصوص در حوزه های اجتماعی است. برای همین شما با دیدن فیلم ممکن است به یاد نمونه های عینی کاراکترها در جامعه ایران بیفتید.» 

 ساعی ور سوژه های خود را مستقیم از وقایع جاری در جامعه می گیرد و اعتقاد دارد: 

«فیلم ساختن حداقل برای من؛ ابتدا آب ریختن روی آتش درون خودم است. مهم این است فیلمساز در برخورد با خود واقعی اش، صادق باشد. شاید با ثبت وقایع روز، کمی از سنگینی وظیفه ی اخلاقی و اجتماعی از دوش من برداشته می شود. به هر حال انسان دشواری وظیفه است!»

در پاسخ به اینکه سناریو را با همکاری جعفر پناهی نوشته و اینکه متد و روش کارشان چگونه است توضیح می دهد: 

 «جعفر پناهی برای من استاد و راهنما بوده و هست. من مثل پرنده ای هستم که با شوق و ذوق و بسیار سریع بال می زنم. اما راه برگشت به خانه را جعفر پناهی به من نشان می دهد. شاید اگر راهنمائی های او نباشد من آن قدر پرواز می کنم و می روم که حتی خودم را هم گم می کنم. بارها اتفاق افتاده که در مرحله ی نوشتن فیلمنامه؛ بدون حضور او، خودم را گمشده در فضای بی انتها احساس کرده ام. به این معنی که نخ تسبیح از دستم در رفته و اصلا فراموش کرده ام برای چه و رسیدن به کدام نقطه تلاش می‌کنم…. » 

ولی مسله ای که هم در مورد پناهی و هم ساعی ور -مثل بسیاری دیگر فیلمسازان ایرانی طی سالها پیش امده و هم بدتر هم شده – اینکه فیلمهای این سینماگران در خود کشور ایران نمی توانند بنمایش در آیند!  

ساعی ور می گوید: 

« طبیعی است که من هم از این که فیلم هایم در ایران نمایش داده نشده ناراحت می شوم. اما چیز عجیبی هم برایم نبوده. چون از همان شروع به نوشتن فیلمنامه می دانستم که قرار نیست حداقل در چرخه ی طبیعی، فیلم هایم در ایران نمایش داده شوند. اما امروزه با تکنولوژی دیگر جلوی نمایش فیلم ها را گرفتن به بازی بچه گانه شبیه است. فیلم های من هم یه روزی بالاخره به دست مخاطبان خودش خواهد رسید. حالا به هر طریقی! البته این مردم از خیلی چیزهای واجب تر محروم هستند که فیلم های من شاید در اولویت هزارم هم نباشد. برای همین، آدم خجالت می کشد در برابر مردمی که برای نان شبشان جان می کنند، داد و فریاد کند که چرا فیلم مرا نمایش نمی دهید!»

در دو فیلم قبلی این فیلمساز- ریتم میزانسن وحرکات دوربین وهمچنین حضور پرسوناژها آرام و گاه کند است که البته مناسبت و توجیه خود را می تواند داشته باشد- اما در فیلم « شاهد» شاهد تغیری در زمینه ریتم هستیم. در دوفیلم قبلی شخصیت ها مفعول و بی اراده بنظر می آیند اما حالا از خود واکنش نشان می دهند. یکی از عوامل این تحرک حضور رقص  در فضای داستان است که در دو زمینه عمل می کند. یکی ایجاد آموزگار رقص و انرژی که به غزل دختر جوان می دهد و وی سر انجام خود را رها می کند و دیگری ساکت ننشتن خانم معلمی است که شاهد قتل بوده. 

ساعی ور می گوید:

«ریتم فیلم را اتفاقات داستانی خود فیلم رقم می زند. در فیلم های قبلی با یک موضوع سوبژکتیو که به مرور در زندگی کاراکترها تاثیر می گذارد روبرو بودیم. برای همین کات کمتری داشتیم تا فرصت برای رسوب داستان و اتمسفر صحنه به وجود بیاید. اما در این فیلم، اتفاق به صورت وقیحانه و غیرمنتظره و خیلی سریع می افتد. این اتفاق را نمی توانستم با همان ریتم فیلم های قبلی روایت کنم. از طرفی کاراکتر این فیلم برخلاف فیلم های قبلی ام، آدم عملی تر و عدالت خواهانه تری بود. در دو فیلم قبلی، کاراکترها می بینند و عملا کاری از دستشان برنمی آید. اما در این فیلم بالاخره شخصیت اصلی می خواهد عمل کند. می خواهد قدمی برای اجرای عدالت بردارد. از این زاویه شاید سه فیلمی که ساخته ام، نمود زیست خودم در این ده سال اخیر در یک جامعه ی پرافت و خیز باشد. از نظاره گر بودن و بهت و سرکوب و ترس و تردید، رسیدن به اقدام عملی! مسیری پرچالش که خیلی از ما در این ده سال اخیر طی کردیم.»

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها