تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۲/۱۲ - ۰۹:۴۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 186448

در پانصد و سی و چهارمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، نقش هیئت منصفه در دادگاه‌های آمریکا بررسی شد.

به گزارش سینماسینما، پانصد و سی و چهارمین برنامه سینماتِک خانه هنرمندان ایران با عنوان «در جستجوی گناهکار»، غروب روز دوشنبه، ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به نمایش فیلم سینمایی «دوازده مرد خشمگین» به کارگردانی سیدنی لومت محصول سال ۱۹۵۷ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت و در این برنامه که با همکاری و مشارکت اتحادیه کانون‌های وکلای دادگستری ایران برگزار می‌شد، جهانبخش نورایی حقوقدان و منتقد سینما به همراه کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران و منتقد سینما به بحث و گفتگو درباره فیلم نشستند.

جهانبخش نورایی در سخنان ابتدایی خود، به نحوه‌ی رسیدن به حقیقت در فیلم اشاره کرد و گفت: یک جنبه بسیار مهم فیلم، آموزش این نکته است که برای رسیدن به حقیقت، بحث و بررسی و دقت کنیم و پیش‌داوری نکنیم. براساس علایق شخصی‌مان حرکت نکنیم و موقعیت طبقاتی و شغلی روی قضاوتمان اثر نگذارد. این موضوع در زندگی خصوصی و اجتماعی ما به خصوص در شرایطی که امروزه داریم، خیلی اهمیت دارد؛ این دعوت به فکر کردن، اندیشیدن و نپذیرفتن هر چیزی که به عنوان حقیقت و واقعیت قطعی مطرح شده است. این فیلم، این انگیزه را در ما بیدار و در درون‌مان تقویت می‌کند.

وی به نقش هیات منصفه در دادگاه‌های آمریکا اشاره و عنوان کرد: ژوری در این فیلم در واقع، وجدان اجتماع است. این اتاق، جامعه آمریکا است؛ آدم‌هایی در ژوری هستند که شغل‌های مختلفی دارند، در سنین مختلف هستند و روحیات گوناگونی را عیان می‌کنند که ناشی از نوع زندگی آنهاست. حالا این جامعه می‌خواهد راجع به یک حقیقت فکر کند؛ آنهایی که ساده‌پسند هستند، طبیعی است که امر واقع و موجود را می‌پذیرند. ظاهرا یکی، پدرش را کشته و دلایلی هم موجود است. این فیلم جنبه سمبولیک هم دارد و این گرمای نیویورک در فصل تابستان، به چیزی فراتر از آن اتاق هم اشاره می‌کند. این گرما می‌تواند منتج از جامعه‌ای باشد که به ما اجازه نمی‌دهد فداکاری کنیم، فکر کنیم و تحمل کنیم. سعی می‌کنیم سریع از این مسائل بگذریم و از این خفقان خارج شویم. حالا که به حقیقت رسیدیم، احتیاج به تحمل و سختی کشیدن دارد.

این حقوقدان درباره منشا ظهور ژوری در دادگاه‌ها بیان کرد: در واقع، منشا پیدایش هیئت منصفه، هنری دوم در قرن هفدهم میلادی در انگلیس بوده است. او گرفتاری‌هایی با دستگاه قضایی پیدا کرده بود که عمدتا دست کشیش‌ها بود و او گفت که جامعه هم باید ناظر باشد در نتیجه یک هیئت حدود ۶۰ نفره تشکیل داد. الکساندر دوم هم در روسیه چنین تشکیلاتی را راه انداخت. آنها به هر انگیزه‌ای که این کار را کردند، احساس می‌کردند که نباید جامعه از روند قضایی منفک شود. اینگونه ژوری پدید آمد که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، این را حذف کردند و بعد از فروپاشی شوروی، دوباره به قانون اساسی‌شان برگشت. بعضی کشورها هم مثل آلمان هیات منصفه ندارند. بحث اساسی این است که ژوری بر آنچه که در جامعه اتفاق می‌افتد نظارت می‌کند و دیدگاه قانونی به مسائل ندارد. بحث نحوه اجرای قانون مطرح است.

جهانبخش نورایی در توصیف واژه «شکِ منطقی» تکرارشده در فیلم و مبنای آن در حقوق گفت: این شکی است که آدم بر مبنای عقل به آن می‌رسد. شکی نیست که به کمک احساسات به آن برسید. ما در فقه، واژه‌ای به نام «درء» به معنی دفع داریم که می‌گوید اگر شک داشته باشید، نمی‌توانید حکم بدهید. خیلی از حقوقدان‌ها در مباحثی که اخیرا پیش آمد، به ویژه آقای محسن برهانی به درستی یادآوری کردند که چرا این بحث را فراموش کردید؟ این مبنای فقهی دارد و شما نمی‌توانید به سادگی از ظواهر، موضوعی را استنباط کنید و حکمی بدهید که برگشت‌ناپذیر است. قانون اساسی آمریکا می‌گوید که در همه محاکمه‌ها باید ژوری حضور داشته باشد اما در روسیه به این شکل است که اگر جرمی منجر به مرگ شود، باید ژوری نظر بدهد. در ایران، کارشناسان کار هیات منصفه را انجام می‌دهند.

این منتقد سینما درباره نبود زنان و همچنین، غیبتِ سیاه‌پوستان در این اثر عنوان کرد: وقتی آبراهام لینکلن، «قانون برده‌داری» را لغو کرد، سیاه‌پوستان مثل سفیدپوستان همه حقوق مدنی را پیدا کردند. اگر در این فیلم نیستند به دلیل شرایط اجتماعی است. به ندرت ممکن بود که در ژوری‌های فدرال یا سراسری آمریکا حاضر باشند. در فیلم دیگری که براساس این اثر ساختند، چهار سیاه‌پوست حضور دارند و حتی یک مسلمان هم با کلاه مراکشی هست. و چرا زن در ژوری نیست؟ چون این فیلم در ۱۹۵۷ ساخته شده است. براساس یک نمایش تلویزیونی که «رجینالد رُز» در سال ۱۹۵۴ نوشته بود.

در زمانی که فیلم ساخته شد، تازه «قانون حقوق مدنی» در آمریکا تصویب شد. زنان طبق آن قانون اجازه پیدا کردند که در ژوری باشند. جالب است که در ایالت نیویورک، زنان تا سال ۱۹۶۸ نمی‌توانستند عضو ژوری باشند. دلیلش قانون فدرال بود. دلیل عدم حضور سیاه‌پوستان در اینجا، موقعیت قوی نداشتن آنهاست. به دلایلی، این تعصبات در جامعه وجود داشت و این فیلم هم علیه این تعصبات است.

یکی از حضار درباره دیگر جنبه‌های «دوازده مرد خشمگین» گفت: این فیلم علاوه بر جنبه حقوقی، جنبه‌های جامعه‌شناسانه و روانشناسانه قوی هم دارد. این فیلم به بحث استریوتایپ‌ها یا عقاید کلیشه‌ای که در جامعه‌شناسی هست، اشاره می‌کند و آن شخصیت به دلایلی با استریوتایپ نفرت از فرزند زندگی می‌کند. این جنبه جامعه‌شناسانه‌ در فیلم، قوی بود. بحث دیگر نقش نهادهای اجتماعی در چگونه فکر کردن آدم‌ها است. ما اکثر مواقع راجع به تاثیر این نهادهای اجتماعی در زندگی فکر نمی‌کنیم. الگوهای ذهنی و رفتاری به ما داده می‌شود و ما آنها را می‌پذیریم. ما این مسئله را به کرات می‌بینیم. جایی که یکی از مردها، بلافاصله بدون هیچ دلیلی رای‌ش را تغییر می‌داد. اینجا می‌توانستیم نقش نهادهای اجتماعی را در عدم تفکر ببینیم.

جهانبخش نورایی راجع به مولفه‌های یک جامعه محکوم به زوال نشان داده شده در اثر گفت: در واقع، این فیلم محاکمه تک‌تک اعضای هیئت ژوری هم هست. آنها به نوعی در موضع متهم می‌نشینند. تمام اعضای ژوری به تدریج به جز دو نفر، به یک نکته‌ای رسیدند که اعلام کردند این پسر گناهکار نیست! همه آنها به یک نحوی سعی کردند به حقیقت برسند. چرا مرد شماره ۸ پروتاگونیست قهرمان ماجرا هست؟ او در واقع آرمانِ روشنفکری در یک جامعه است. روشنفکری است که می‌رود خودش تحقیق می‌کند و سرسری به مسائل نمی‌نگرد. این فیلم، یک فیلم آرمانی هم هست. در اینجا، فیلمساز مطلقا بی‌طرف نبوده است و حضور خودش را در اثر می‌بینیم. من حس می‌کنم باید مدام این فیلم را نمایش داد، برای آدم‌های سیاسی، اقتصادی، کاسب و بازاری و غیره. جامعه‌ای که با سند و مدرک فکر نکند، محکوم به زوال است. جامعه‌ای که نه نگوید، محکوم به زوال است. جامعه‌ای که همینطوری هر چیزی را بپذیرد هم همینطور. این فیلم علیه تمام اندیشه‌های تمامیت‌خواه است. علیه الگوهایی که می‌گویند این است و غیر از این نباید باشد.

او در توضیح ریشه دوازده نفر بودن ژوری در دادگاه‌ها گفت: این از انگلیس شروع شد و براساس دوازده حواری مسیح، این دوازده عضو ژوری را انتخاب کردند. گفتند که دوازده حواری مسیح، دنبال عدالت بودند، می‌خواستند پیام مسیح را برسانند و انصاف داشتند پس ژوری هم باید اینطور باشد. همچنین، درباره انتخاب تصادفی این اعضا که بدون نگاه به نخبه بودن یا عام بودن آنها صورت می‌گیرد، باید گفت که لیبرال دموکراسی آمریکا معتقد است که جامعه، همان چیزی است که هست. اگر شما قصد برخورد با جامعه را دارید، نباید تبعیض قائل شوید که این، ایرادهای خودش را دارد. آنجا اعتقاد دارند که همه یک رای دارند و این بر آن برتری ندارد. و هر کس، حق بحث و مشارکت در امور اقتصادی و غیره را دارد.

یکی از حضار راجع به دیگر نکته جالب اثر گفت: آن فقل کردن درِ اتاق خیلی جالب بود. شاید اگر یک فضای عادی بود و شروع به بحث کردن می‌کردند، یک عده اتاق را ترک می‌کردند. این تحمل بحث کردن، اینکه بتوانید با همدیگر حرف بزنید و بدون اینکه کسی از کوره در برود، حرف هم را بشنوید، خیلی خوب بود. این تحمل، متاسفانه در ما نیست ولی جای کار کردن دارد. این فیلم‌ها خیلی این چیزها را به ما یاد می‌دهد. ای کاش، بتوانیم این فیلم‌ها را بیشتر معرفی کنیم.

کیوان کثیریان این نمایش عدم مقاومت در برابر اقناع شدن در مقابل استدلال‌ها را از نکته‌های مهم «دوازده مرد خشمگین» برشمرد و گفت: اگر کسی دلیلی می‌آورد و ذهنیت کسی را به هم می‌ریزد که تصمیمِ قطعی‌اش را گرفته است، مقاومت و لجبازی نمی‌کند. به وجدانش رجوع می‌کند و اقناع می‌شود مثلا آقای عینکی به محض اینکه دلیلی آورده می‌شود و باعث شکِ او به ماجرا می‌شود، آن را می‌پذیرد و رای او عوض می‌شود. اگر در این گفتگو، قدرت اقناع‌کنندگی و توانایی افناع‌شوندگی وجود نداشته باشد، این رای‌ها از یکی به دوازده نمی‌تواند افزایش پیدا کند. در طول فیلم می‌بینیم که تک‌تک اینها از رای خودشان به نفع برقراری عدالت کوتاه می‌آیند. با استدلال می‌پذیرند و مقاومتی ندارند که حتما بر رای اول‌شان مصر باشند. این نکته مهمی است.

جهانبخش نورایی، در سخنان پایانی پیشرفت اجتماعی، را ناشی از همین اقناع شدن با استدلال دانست و گفت: پیشرفت اجتماعی اصولا از همین طریق اتفاق می‌افتد. وقتی کسی بگوید مرغ یک پا دارد و هر چه دلیل و استدلال بیاوریم، نپذیرد، نتیجه‌اش همین وضعی می‌شود که ما در آن هستیم. بحث اگر بحث اصولی باشد، خیلی از حقایق آشکار می‌شود بدون اینکه خسارت زیادی به کسی وارد شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها