سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
پرداختن به دنیای دختران نوجوان، از سالهای میانی دههی هفتاد از اصلیترین دغدغهمندیهای اجتماعی رسول صدرعاملی کارگردان کهنهکار سینمای ایران بوده است و با جدیدترین ساختهاش «زیبا صدایم کن» پس از نزدیک به یک دهه، این کارگردان بازگشت موفقیتآمیزی را به دنیای آثار قدیمیاش رقم میزند؛ تلاشی که با موفقیت به ثمر نشسته و امتیازی مثبت در کارنامهی سینمایی او به شمار میآید.
از محاسن صدرعاملی این است که او هرگز درجا نمیزند، از دنیای دختران نوجوانش (که متعلق به نسلهای مختلفی بودهاند) دور نمیشود و سعی میکند با اشرافی کامل بر درونیات آنها، دغدغههایشان و تفاوتهای نسلی آنها نسبت به نسلهای قبلی دست به طرح قصه و شخصیتپردازی بزند و علت موفقیت و باورپذیر بودن آثار او برخلاف برخی دیگر از همنسلانش همین هوشمندی و احاطهی او بر موضوعات انتخابیاش است.
«زیبا صدایم کن»، ایده و طرح اولیهی نابی دارد و هستهی مرکزی داستان مختصات درست و بهجایی را برای شکلگیری خط سیر آن فراهم میکند. داستانی نسبتاً پرکشش با اجرایی در خدمت تبیین فضای معلق بودن شخصیتها و آمادهسازی بستر مناسب برای تغییر و تحولات آنها از اصلیترین ویژگیهای «زیبا صدایم کن» است.
فیلم نگاهی انسانی و البته اجتماعی به وضع زندگی دختر نوجوانی به نام زیبا (ژولیت رضاعی) دارد که به واسطهی بستری بودن پدرش در آسایشگاه روانی و ترک شدن توسط مادرش در کودکی، روی پای خود ایستاده و با دریافت گواهی حکم رشد زندگی مستقلی را در آستانهی هفدهسالگیاش برای خود رقم زده است. دختری که شاید در نگاه اول بزرگتر از سنش به نظر برسد و مخاطب او را به عنوان دختری شانزده، هفده ساله باور نکند اما با سیر پیشرفت داستان رفتهرفته مخاطب به درکی درست از وضعیت زندگی دختر دست یافته و نوع رفتار، گفتار و رویارویی او با مشکلات زندگی را باور میکند.
جدا از روایتپردازی بجا و به اندازه و البته هوشمندانهی درام، کارگردان شخصیتهایش را نیز کاملاً باورپذیر و ملموس طراحی کرده است. انتخاب بستر نوجوانانه برای روایت قصه و همچنین شرایط روحی پدر، ضمن امکان ساخت شخصیت و نه تیپ، بسیاری از رویدادهای فیلم را منطقی و باورپذیر جلوه میدهد.
«زیبا صدایم کن» فیلم سالمی است. شرایطی که فیلمساز برای زندگی دختر نوجوان طراحی میکند شرایط سالمی است درحالیکه دختری با وضعیت زیبای فیلم صدرعاملی، میتوانست بحرانهای حادتر و تروماهای پیچیدهتری را با خود حمل کند. به جای دختری موفق و مستقل میتوانستیم دختری را ببینیم که در همان سن و سال، درگیر معضلاتی چون اعتیاد یا فحشا شده است، ترک تحصیل کرده یا مثلاً روابطی ناسالم را با جنس مخالف تجربه میکند. اما اینها انتخابِ صدرعاملی نبودهاند. زیبا دختریست که در چارچوبهای قابلتصور همان شرایط دشوار و بحرانهایی که عواقب پیشینهی خانوادگیاش هستند روش سالمی را برای زندگی برگزیده و کائنات نیز با او چندان نامهربان نبوده است. مثلاً آدمهای درستی سر راهش قرار گرفتهاند و به بیانی سادهتر جدا از ذکاوت شخصیاش از راه به در نشده است. پدر و دختر فیلم صدرعاملی قرار نیست قهرمانانی بزرگ باشند. داعیهی رسیدن به اوجها و دستاوردهای کلان را هم ندارند. اما نفس زندگی برایشان چالشی بزرگ است. آدمهایی که به واسطهی مواجهه و رویارویی دائمیشان با کمبودها، نقصانها و محدودیتهای زندگی حتی تعریف مشخصی از معنای «خوشبختی» ندارند.
فیلم جدا از قصهگویی روان و روایتپردازی کمحفرهاش، لحظات و موقعیتهای جالب هم کم ندارد. مثلاً سکانسهایی مثل دزدیده شدن ونِ گشتارشاد توسط خسرو(امین حیایی)، یا سکانس موتورسواری و قابلتوجهتر از همه سکانس تاورکرین علاوه بر جذابیتهای دراماتیکشان، به لحاظ اجرا نیز شستهرفته و چشمگیر از آب درآمدهاند. گرچه این را نباید از یاد برد که بروز چنین اتفاقاتی در فیلم کمی سادهانگارانه است و شاید جنس این موقعیتها فارغ از اجرای تر و تمیزشان کمی با دیگر بخشهای فیلم همبافت و همسو نباشد.
کارگردانی رسول صدرعاملی از بزرگترین امتیازات فیلم است. او در هدایت بازیگران بینقص عمل کرده و کارگردانی او روان، بیادعا و سرشار از تعلیقهای جذاب است. درواقع ایده و متنی که در عین پیچیده بودن ساده نیز هست میتوانست در اجرا به یک کار معمولی تبدیل شود و این توانمندی صدرعاملی است که این ایدهی پرمغز اما ساده را در اجرا به فیلمی چشمگیر و خلاقانه بدل میکند.
بازیهای فیلم تماماً قدرتمند هستند. صدرعاملی با تداوم ساخت فیلمهایی از همین جنس همچون «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه پانزده سال دارم»، «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «سال دوم دانشکدهی من» و حالا «زیبا صدایم کن» اثبات میکند که قادر به کشف چهرههایی خوشقریحه و خوشآتیه در سینمای ایران است که البته در اولین حضورشان در فیلمهای او نیز کاملاً درخشان ظاهر میشوند و حالا ژولیت رضاعی، نمونهای دیگر از همین دختران نوجوان است.
بازی امین حیایی را شاید بتوان بیاغراق بهترین بازی او در سالهای اخیر و شاید هم در کل کارنامهی بازیگریاش نامید. مسلماً بهترین بازی فیلم از اوست که همچنان نشان میدهد در پنجاه و چند سالگی و در چهارمین دههی فعالیت هنریاش هنوز هم استعدادهای کشفنشدهی گوناگونی دارد.
حتی نقشهای مکمل فیلم مثلاً ستاره پسیانی، مهران غفوریان و بازیگر نقش مدیر مدرسه و … بازیهای قدرتمندی را ارائه میدهند.
فیلم موسیقی متن متناسبی دارد. شاید بتوان آن را یکی از بهترین موسیقیهای جشنواره گذشته نیز به شمار آورد.
از دیگر امتیازات فیلم پایانبندی آن است؛ پایانی بهموقع و غیرشتابزده و البته غیرتحمیلی. برخلاف بسیاری از درامهای اجتماعی دههی اخیر فیلم با پایانی محتوم و امیدبخش بذر امید را در دل مخاطب کاشته و او را به این باور میرساند که از دل تلخیهای بسیار همچنان ممکن است امید بروید و رشد کند و تداوم یابد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تازهترین آمار فروش فیلمهای روی پرده؛ ۴۰۹ میلیارد، سهم گیشه سینماها از ابتدای ۱۴۰۴
- گزارشی از گیشه سینماها؛ فیلمهای جدید ۱۹ میلیارد در ۳ روز فروختند
- «بی سروصدا» هفته بعد میآید؛ اکران دوم سال ۱۴۰۴ با ۶ فیلم
- گیشه سینماها در اردیبهشت؛ فیلمهای رضا عطاران، امین حیایی و پیمان معادی اکران میشوند
- در آستانه اکران؛ تیزر و پوستر «کوکتل مولوتف» رونمایی شد
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی
- پاسخهای آشتیانیپور به شبهات رأیگیری مردمی جشنواره فیلم فجر
- فیلمهایی در بستر نگاه گیشهای و ملودرامی غافلگیرکننده در سینمای ایران
- «زیبا صدایم کن»؛ احساسی گمشده لابه لای نسلها
- من را خسرو پدر زیبا صدایم کنید…
- «زیبا صدایم کن»؛ یک رابطه پدر و دختری لطیف و انسانی
- سه فیلم از یک نگاه/ ملودرام اشکانگیز، آدمهای حاشیهای جامعه و آتشی که فصل مشترک است
- چهارگانه صدرعاملی کامل شد/ عاشقانه آرام میان دو غریبه آشنا
- در آستانه سالگرد درگذشت بیتا فرهی؛ «بیتا؛ درختها ایستاده میمیرند» رونمایی شد
- زندگینامه بیتا فرهی منتشر میشود
پربازدیدترین ها
- آتش و باد کمکم میگسترد/ نگاهی به سریال «آتش و باد»
- از راههای رفته/ چیزهایی که نباید میگفتم!
- به بهانه نمایش فیلم سپیده فارسی در کن؛ نامه سرگشاده کن لوچ و پل لاورتی خطاب به جامعهی بینالملل سینماگران در حمایت از صلح/ دیگر نمیتوان ادعا کرد که ما نمیدانستیم
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
آخرین ها
- «آلفا»؛ فیلمی ناامیدکننده از دو زاویه
- پشت پرده حضور اینفلوئنسرها در جشنواره کن؛ حضور روی فرش قرمز کن چقدر آب میخورد؟
- آغاز دوباره «پاتوق مستند» با «تورگی»
- هشدار درباره آینده اینترنت کشور؛ اگر امروز نجنبیم، فردا ارتباطی نخواهد ماند!
- یک غافلگیری در کن؛ دنزل واشنگتن نخل طلای افتخاری گرفت
- اکران «ماموریت غیرممکنِ» جدید از جمعه/ تام کروز: تا ۱۰۰ سالگی ادامه میدهم
- «کابوس» در مسیر تدوین
- معرفی داوران فیلمنامه جشنواره فضای باز
- در نیمه راه جشنواره/ ستارههای منتقدان به کدام فیلمها رسید؟
- داستانی که در زندان اتفاق میافتد؛ دیمین شزل نقش اصلی فیلمش را به دنیل کریگ پیشنهاد داد
- با حکم رئیس سازمان سینمایی؛ حامد جعفری دبیر سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان شد
- «موج و مرجان و خارا» نمایش داده میشود
- پرونده جنجالی عباس کیارستمی در «طعم عباس»
- «در آغوش درخت» به اکران آنلاین رفت
- یک حضور غافلگیرکننده در کن؛ کوین اسپیسی جایزه یک عمر دستاورد هنری را میگیرد
- هجدهمین جشن شب بازیگر برگزار شد؛ ما زنده بهآنیم که در صحنه بمانیم
- از راههای رفته/ چیزهایی که نباید میگفتم!
- برای هشتمین دوره پیاپی؛ محمدمهدی عسگرپور نایبرئیس فیاپف شد
- کریستن استوارت: تأثیر ترامپ بر صنعت فیلم وحشتناک است
- «مهمانی شام» در تماشاخانه هامون
- «دشت میخواند» جایزه ویژه جشنواره آلمانی را گرفت
- مسافر آستانه: جشنواره «ستاره ناهید» با رویکرد پیوند ادبیات فارسی و نمایشنامه برگزار میشود
- در پی حادثه پیست اتومبیلرانی ورزشگاه آزادی؛ حمیدرضا درجاتی، عکاس ورزشی درگذشت
- کمدی شریف بسازید/نگاهی به فیلم صد دام
- «پل صراط»، روی ریل نخل طلا
- تازهترین آمار فروش فیلمهای روی پرده؛ ۴۰۹ میلیارد، سهم گیشه سینماها از ابتدای ۱۴۰۴
- طبقه فرودست، اخلاق و مسالهی انتخاب
- هستی محمایی برترین بازیگر فستیوال فیلم زنان اسوان شد
- به بهانه نمایش فیلم سپیده فارسی در کن؛ نامه سرگشاده کن لوچ و پل لاورتی خطاب به جامعهی بینالملل سینماگران در حمایت از صلح/ دیگر نمیتوان ادعا کرد که ما نمیدانستیم
- آغاز تولید فیلم سینمایی «در میان ما» به کارگردانی سیامک ابراهیمی در ایران و ترکیه