تاریخ انتشار:1404/04/12 - 16:00 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209313

سینماسینما، مهدی کوهیان*

از سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴، طی سه سال گذشته، بیش از ۴۰۰ پرونده قضایی علیه چهره‌های شناخته‌شده فرهنگی، رسانه‌ای و هنری تشکیل شده است. هرچند بخش زیادی از این پرونده‌ها در نهایت با عفو عمومی، تبرئه یا احکام تعلیقی مختومه شد و تنها تعداد محدودی همچنان در جریان است، اما از منظر حقوق ارتباطات، انباشت این حجم از رسیدگی‌های قضایی و بعضاً شتاب‌زده، پیامدهای روانی و رسانه‌ای سنگینی برای اعتماد عمومی به همراه داشته است.

به‌زعم بسیاری از تحلیلگران مستقل، این روند در مجموع باعث بی‌اعتمادی، انفعال یا خروج تدریجی چهره‌هایی شد که در شرایط بحرانی می‌توانستند مرجع التیام‌بخش و وحدت‌آفرین افکار عمومی باشند.

با این حال، مهم‌ترین و شاید مشکوک‌ترین بخش ماجرا، موج جدید حدود ۲۰ پرونده تازه و هم‌زمان بود که درست در فاصله کوتاهی پیش از آغاز جنگ ترکیبی اخیر شکل گرفت. این پرونده‌ها برخلاف پرونده‌های پیشین، عمدتاً با یک اتهام واحد (انتشار تصاویر مبتذل یا مستهجن) تشکیل شد و تقریباً تمام آنها در سکوت خبری باقی ماند؛ به‌جز پرونده خانم الهام معین که در میانه بحران علنی گردید.

به‌عنوان یک کارشناس حقوق ارتباطات، طی این سه سال بارها و به‌طور مستند به مسئولان مربوطه هشدار داده بودم که این پرونده سازی‌ها، افزون بر همه ایرادات حقوقی و تبعات اجتماعی، به‌دلیل زمان‌بندی، هم‌زمانی و مشابهت اتهامات، شائبه پروژه‌ای هدفمند برای تضعیف جبهه داخلی و مهندسی فضای رسانه‌ای را تقویت می‌کند. متأسفانه این هشدارها در عمل نادیده گرفته شد.

اکنون که جنگ ترکیبی و عملیات روانی گسترده علیه کشور آغاز شده، آشکارتر از همیشه معلوم است اگر همین ۲۰ پرونده اخیر نیز به‌طور کامل در افکار عمومی علنی می‌شد، ضربه‌ای جدی به روحیه جمعی و انسجام ملی وارد می‌کرد.

توصیه‌هایی به نهادهای امنیتی و قضایی

۱- بازنگری فوری و شجاعانه در روند این پرونده‌ها ضروری است: نه‌تنها موج اخیر بلکه کلیت سیاست‌های سه سال گذشته، با نگاه نقادانه و مستقل ارزیابی شود تا روشن شود چه کسانی و با چه اهدافی این روند را هدایت کرده‌اند.

۲- تمایز میان نقد و تهدید واقعی: نقد—حتی اگر صریح و تند باشد—مصادیق تهدید امنیت ملی نیست. نگاه امنیتی به هر کنش اجتماعی، بزرگ‌ترین خوراک جنگ روانی دشمن است.

۳- تمرکز منابع بر تهدیدهای حقیقی و شبکه‌های نفوذ واقعی: صرف ظرفیت کارشناسی و توان رسانه‌ای کشور برای پرونده‌های پوچ و واهی، فرصت مقابله با تهدیدهای اصلی را از بین می‌برد.

۴- اطلاع‌رسانی شفاف و اقناع افکار عمومی: ابهام درباره علت و ماهیت این پرونده‌ها، بستر شایعه و بحران اعتماد است. اگر ضرورتی واقعی وجود داشته، باید با دلایل مستند توضیح داده شود.

۵- بازگرداندن چهره‌های مرجع به مدار اعتماد: این چهره‌ها—اگر منتقد سیاست‌های رسمی باشند—سرمایه‌های اجتماعی و ارتباطی کشورند. بازسازی نقش مرجعیت آنان، پیش‌شرط عبور از بحران‌های ترکیبی است.

توصیه‌هایی به چهره‌های عمومی
۱- حفظ روایت مستقل و حرفه‌ای:
ترور شخصیت و فشارهای روانی نباید شما را به سکوت دائمی بکشاند. جامعه امروز بیش از هر زمان به صدای مستقل و شجاع نیاز دارد.

۲- هوشیاری در برابر تماس‌ها و تحریک‌های هدفمند:
نفوذی‌ها می‌کوشند از طریق تهدید یا تطمیع، شما را به مواضع هیجانی و افراطی سوق دهند تا روایت مستقلتان مخدوش شود.

۳- دقت و شفافیت در موضع‌گیری: هر اظهار نظر شما، بلافاصله در چرخه جنگ روایت‌ها مصرف خواهد شد. آرامش، دقت و صداقت را در اولویت بگذارید.

۴- شجاعت اخلاقی به‌جای انفعال: نه سکوت طولانی راه‌حل است و نه واکنش هیجانی. استقلال حرفه‌ای و شرافت اخلاقی مهم‌ترین سرمایه شماست.

۵- توازن میان نقد سیاست‌ها و دفاع از وطن این دو الزاماً متضاد نیستند. اعلام تعلق به مردم و سرزمین ایران، در کنار نقد سیاست‌های نادرست، نشانه بلوغ و وجدان مستقل است.

تجربه این سه سال گذشته (۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴) نشان داده است که تضعیف نظام مرجعیت اجتماعی و حذف چهره‌های مستقل، بزرگ‌ترین خدمت به پروژه نفوذ و جنگ روانی دشمن است.

امنیت ملی و انسجام اجتماعی نه از مسیر پرونده‌سازی‌های فله‌ای، بلکه از راه اعتمادسازی، شفافیت و تمرکز بر تهدیدهای واقعی تأمین می‌شود.

هر خطای محاسباتی و هر افراطی که امروز نادیده گرفته شود، فردا هزینه‌ای خواهد داشت که تنها مردم ایران آن را خواهند پرداخت.

*کارشناس ارشد حقوق ارتباطات

لینک کوتاه

 

آخرین ها