تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۵/۲۴ - ۱۶:۳۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 140648

سینماسینما، زهرا مشتاق 

آقازاده ور ترسناک اجتماعی است که هیولاوار همه را می بلعد.
زمانی که رسانه اصطلاحا ملی، از انعکاس واقعیت های جامعه در افسار صدها خطوط قرمز و ممیزی و فهرست سیاه متوقف ماند؛ شبکه نمایش خانگی به شکل معجزه آسایی به کمک مخاطبانی آمد که گلوهای گره شده شان، راه بر نفس شان بسته بود، از بس خود را در هیچ آینه ای نمی دیدند. سریال هایی چون دل و عاشقانه به شکلی و کرگدن و خواب زده به شکلی دیگر.
آقازاده به مدد پشتیبانی موسسه اوج، که پول و قدرت را با هم در چنته دارد، در نزدیکی انتخابات آینده، از جریانی زورمند، فقط به عنوان نمونه پرده برداری می کند تا حساب کار دستمان بیاید که کجاییم و کجا ایستاده ایم.
زمانی پس از انقلاب، و بعد از پایان دوره جنگ، که آدم ها دوباره سرشان به حساب و کتاب برگشت، طبقه نوکیسه پدید آمد و بعدتر آقازادگانی از دل هزار فامیل که به شکل آشکاری دست به غارت ثروت های ملی زدند. اگر طبقه نوکیسه از قبل احتکار یا سر درآوردن از دو دو تا هزارتای بازار خوب پول و پله ای به هم‌ زدند؛ طبقه رو به ازدیاد آقازادگی و خانم زادگی از قبل رانت به ثروت های افسانه ای رسیدند. رانت نام، رانت فرزند کسی بودن، رانت آگاهی از پشت پرده اقتصاد و بازار و بورس و معدن و سهام بانک ها. آقازاده به طور مشخص نمایش عمومی‌ همین رانت هاست و البته، البته با گنجاندن شخصیت حامد، سعی دارد معدود آقازادگان پاکیزه سرشت را نیز به تصویر بکشد. جنگ آقازادگان خوب و بد. مثل یک شوخی می ماند. چون بیش از آنکه جنگی برای غلبه خوبی بر بدی درمیان باشد، جنگ قدرت است که جناح ها را وادار به افشای یکدیگر می کند.
آقازاده تماشای خودمان است. نمایش چپاول داشته هایمان. از درونی ترین بخش تا نمود بیرونی آن. ذره ذره آنچه بر ما گذشته است، یا می گذرد یا تمام آنچه پیش روی ماست. برآیند جامعه ای غارت شده، که معترضین خود را دچار استیصال، انفعال و حتی محتاج به نان شب کرده است. آقازاده عصاره جامعه ای تباه شده است که مخاطبانش جز نظاره گری همراه با افسوس های فراوان یا منفعل شده و یا کاری از دستشان برنمی آید. مخاطبانی که هر هفته در انتظار تماشای قسمت های بیشتر و تکان دهنده تری از بدبختی های خود هستند. مردمانی که گویا تکیه زدن بر جایگاه قربانی را بیش از هر نقش دیگر می پسندند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها