تاریخ انتشار:1401/04/03 - 12:49 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 177100

سینماسینما، محمدرضا بیاتی*

برادران لیلا توقیف شد. فیلم را ندیده‌ایم و دلایل آن را نمی‌دانیم اما بنا به تجربه و شواهد و قرائن بسیار بعید است -آشکارا- خطوط قرمزِ مهمی را شکسته باشد؛ مواردی مشابه فیلم‌های کاناپه یا ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا؛ اولی مسأله‌ی حجاب و کلاه گیس را دلیل می‌دانند، و دومی، گفته می‌شود فاصله‌ی زیادی با تلقی حاکم بر هنجارهای رسمی گرفته است. از خیلِ دلایل سانسور و توقیف، می‌ماند تعبیر و تفسیر نمادینِ برادران لیلا یا تک‌سکانس‌ها و  دیالوگ‌های ناخوشایندِ مراجع رسمی؛ این موارد هم با تعامل یا تهدید معمولاً فیصله پیدا می‌کرده است هرچند در بیشتر اوقات همه می‌دانسته‌اند که هیچ مبنای محکمِ قانونی و شرعی برای این احکام بنیادگرایانه وجود نداشته است. فقط برخی خواسته‌اند عقیده و سلیقه‌ی خود را در اقلیت مطلق به اکثریت مطلق تحمیل کنند. 

برخی مدیران فرهنگی در این اتفاق در موضع گیری‌های خود از پایبند نبودنِ برادران لیلا به قانون می‌گویند درحالی که برخی دیگر، شاید برای اولین‌بار در سطح رسمی، از بی‌اختیاری و هیچ کاره‌گی وزارت ارشاد حرف می‌زنند؛ یعنی قانون، کشک! در واقع تمام داستان همیشه بر سرِ همین اِعمال قدرت فراقانونی بوده. مورد نوید محمدزاده و همسرمحترمش را ببینید. آیا ابراز عشق دو همسر، غیرقانونی و غیرشرعی است؟ بگویید کدام ماده‌ی قانونی تا همگان بدانند. غیر عُرفی است؟ بله، این بار درست می‌گوئید؛ این بار واقعاً اتفاقی غیر عرفی رخ داد. اما آیا کار غیر عرفی، جرم است و مجازات دارد؟ گیرم رفتار غیرعرفی در داخل ایران، جرم تلقی شد، رفتار خارج از ایران هم، جرم است؟! بماند که عرف، زوری نیست! عرف، برآیند تاریخیِ تمام مولفه‌های فرهنگی و اجتماعی است که اگر مردم را به خود رها کنید -در یک توافق جمعی ناگفته- بر مبنای هنجارهای آن عرف عمل می‌کنند؛ خودخواسته و خودانگیخته؛ اگر کسی هم عرف را زیر پا بگذارد سازوکارِ تنبیه جمعی، بی‌اعتنایی، طرد یا از چشم‌افتادن است. تنزلِ شأن یا منزلت‌زدایی از کسی است که هنجار عرفی را زیر پاگذاشته است. این روش عرف است برای وادار کردن افراد برای هماهنگی و همنوایی با هنجارهای خودش. اگر واقعاً مردم با رفتاری موافق نباشند در این زمانه بیش از هر دوران دیگری ابزار رسانه‌ای مجازی برای اِعمال قدرتِ عرفی دارند و می‌دانند چه واکنشی نشان بدهند و چه بسا افراط هم بکنند! پس نیازی به زحمت شما نیست. نکته دقیقاً در همین پیش‌فرض اولیه‌ی شماست که فکر می‌کنید هر کاری برخلاف افکار شما بود حق دارید مانع آن شوید. چرا درک این گزاره‌ی ساده برای شما ناممکن است که هر اثر فرهنگی ضعیفی، هر گفتار یا رفتارِ نادقیقی یا نابجایی، هر تفاوتی، جرم نیست! حداکثر می‌توانید آن را نقد کنید و تمام. این ماجرای تکراری و سفسطه‌آمیزِ سیاه‌نمایی را هم لطفاً ادامه ندهید. فکر می‌کنید  «برخی از اخبار» وقتی به آن سو می‌رود سیاه‌نماتر است یا وقتی هنرمندی می‌گوید مردم اگر یخچال‌شان خراب شود طبقه‌ی اجتماعی‌شان تغییر می‌کند؟ البته همه می‌دانند این بهانه‌ها فقط برای رام کردنِ هنرمندان سرکش است.

بگذارید از معیارهای دین که خیلی مدعی‌اش هستید فَکت بیاورم. از روش امام علی (ع) نمی‌گویم که این حق را به خود نداد که حتی دشمنان خونی‌اش را از بیت‌المال محروم کند. از قرآن می‌گویم؛ به عنوان کسی که کار پژوهشی و دانشگاهی در حوزه‌ی معنی‌شناسی و تأویلِ متن انجام داده و صرفاً به ظاهر کتاب‌های مقدس استناد نمی‌کند. در قرآن، یکی از اصلی‌ترین مضمون‌هایی که تکرار می‌شود مربوط به آیاتی است که پیامبر اسلام از ایمان نیاوردنِ مردم اندوهگین شده؛ بنابراین بارها بارها به پیامبر گفته می‌شود که رسالت او تنها اِبلاغ و رساندن ِ پیام است و اجبار نیست؛ این آیات در جایی چنان صریح می‌شود که ندیدن آن فقط از کسانی برمی‌آید که دین را چنان می‌فهمند که سودِ ایشان است. در سوره‌ی پنجاهم (قاف)، آیه چهل و پنج، بی هیچ ایهام و ابهامی گفته می‌شود پیامبر تو حق اجبار یا جباریت بر مردم را نداری (وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ). در سوره‌ی سیزدهم (رعد)، آیه‌ی چهلم، هم این مضمون بیان می‌شود که وظیفه تو صرفاً رساندن پیام است و حسابرسی با ماست؛ ابلاغ با تو، حساب با ما (عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ). نکته این جاست که از دیدگاه معنی‌شناسانه این آیات، صرفاً معنی گزاره‌ای ندارند که بخواهید تفسیر به رأی  یا به قول معروف مصادره به مطلوب شود بلکه این آیات، معنای گفتمانی دارند. حالا پرسش این‌جاست که چگونه پیامبر یک دین، حقِ جباریت بر مردم ندارد اما هر کسی از راه می‌رسد به خود حق می‌دهد هر چیزی را به مردم اجبار کند. 

سخنی هم با منتقدان محترمِ هنرمندان؛ بنظرم اتفاقی که برای برادران لیلا افتاده بسیار تحت تأثیر فشار افکار عمومی در داخل و خارج در ماه‌های گذشته است؛ یعنی ایجاد این انتظار که هنرمندان باید از موقعیت و تریبون خود استفاده کنند و مسائلی را بر زبان بیاورند. درست است که بسیاری هنوز واکنش دست‌اندرکارانِ برادران لیلا را به مشکلات مردم کافی نمی‌دانند با این وجود می‌بینید که همین‌اندازه هم چه مسائلی را پیش آورده است؛ راه حلِ منتقدانی که توقع واکنشهای رادیکال از هنرمندان دارند چیست؟ فیلم سعید روستایی مصداق خوبی است برای ارزیابیِ کارآمدی  پیشنهادها؛ همچنان معتقدند باید پشت میکروفون رفت و بی‌پروا حرف زد؟ بعد چه می‌شود؟ قطعاً منتقدان نباید توقع داشته باشند که خارجی‌ها مشکلات ما را حل کنند. خارجی‌ها را دیدیم که چه کردند! افغانستان را بعد از بیست سال جنگ و میلیاردها دلار هزینه و هزاران کشته و زخمی و معلول یک‌شبه رها کردند تا مردم بی‌نوا از وحشتِ اهریمن‌های انسان‌نما از هواپیما آویزان شوند. پس هدف چیست؟ افزایش فشار افکار عمومی بر دولت و تأثیرگذاری در تصمیمات دولتمردان؟ اگر فیلم را توقیف کردند چه باید کرد؟ فیلمساز یا باید مهاجرت کند یا بنشیند خانه و سرخورده و افسرده شود. با این فرض که برگشت سرمایه‌ی مادی و معنوی فیلم برای او مهم نباشد درحالی که ماهیت گرانِ سینما اساساً دست و پای‌اش را برای واکنش‌های رادیکال می‌بندد و هرکس ادعایی غیر از این کند یا صادق نیست و اَدا در می‌آورد یا عصبانی است و بعد نظرش عوض می‌شود. اشتباه نشود من اصلاً معتقد به عقب‌نشینی و گردن‌کج‌کردن در مقابل اقتدارگرایی فرهنگی نیستم چون این دیدگاه، تمامیت‌خواه است. کوتاه بیایی هر روز غل و زنجیر دیگری به پای فرهنگ و هنر می‌بندند. معتقدم نباید در مقابل اقدامات فراقانونی سکوت کرد و نباید اجازه داد حقی که وجود ندارد زورگویانه مسلم فرض شود. نباید دروغ جای حقیقت را بگیرد. اما انتظارات نامعقول اگر امیدی را برانگیزد که امکان تحقق آن نباشد، سرخوردگیِ حاصل از آن مخرب‌تر است.  به زبان ساده، یک کاری کنید که بتوانید پای آن بایستید! اگر می‌بینید نمی‌توانید یا نمی‌شود نکنید؛ نمونه‌ی موفقش، عملکرد بسیار خوبِ خانه‌ی سینما در دولت نهم و دهم وقتی که می‌خواستند آن را تعطیل یا غصب کنند.

*فیلمنامه‌نویس و فیلمساز

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها