تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۷/۰۲ - ۱۱:۱۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 190363

سینماسینما: علیرضا نراقی در روزنامه سازندگی نوشت:

انسان در قاب‌های تنگی از محدودیت زندگی می‌کند. این محدودیت‌ها، هم شامل عوامل عامی چون طبیعت، جغرافیا، زمانه، فرهنگ عمومی و سیاست می‌شوند و هم عواملی فردی، همچون خصوصیات ژنتیکی، روانی و فیزیکی را در بر می‌گیرند. در اکثر موارد انسان از این عوامل محدود کننده خلاصی ندارد. هر موجودی با ویژگی‌های منحصر به فرد مادی خود شناخته می‌شود و اساساً بودن جز از مسیر محدودیت ممکن نیست. تمایز ظاهری انسان‌ها به آنها هویت می‌دهد و حال اگر آدم‌ها به شکل غیر قابل تمایزی شبیه به هم باشند می‌توانند از طریق گریز از هویت خود، بخش مهمی از محدودیت‌ها را زیر پا بگذارند.

 موقعیتی که مانی حقیقی در آخرین ساخته خود «تفریق» پیش چشم می‌گذارد، موقعیتی فرضی برای نمایش امکان‌های این فرارفتن از هویت فردی، از طریق یافتن مشابهت عین به عین است. دو زوج در یک شهر چنان شبیه هستند که می‌توان آنها را با یکدیگر اشتباه گرفت و پس از آگاهی از وجود دیگری هر کدام از آنها امکان بودن در هویت و زندگی دیگری را تصور می‌کنند. این موقعیت هم هراس‌آفرین و بحران‌زا و هم اشتیاق‌آور و رهایی‌بخش است. اما چه این وضعیت را شخصیت‌های فیلم در مسیر رهایی زندگی کنند و چه در مسیر ترس، خطر در ذات چنین موقعیتی است. 

افلاطون معتقد بود مقید شدن اخلاقی انسان بر آمده از تجسم یافتگی مادی اوست و اگر آدمیان پوشیده از نگاه دیگران باشند می‌توانند هر عمل غیر اخلاقی را بدون ترس و در راستای منافع خود عملی کنند. تشابه و مطابقت کامل با دیگری خود نوعی از نامرئی شدن است و به طور مشخصی در «تفریق»، هر دو مرد داستان تلاش می‌کنند تا از این موقعیت در راستای رسیدن به نیاز خود استفاده کنند؛ یکی به سمت نسخه سرزنده و جذاب‌تری از همسر افسرده‌اش  و دیگری به سمت رونوشتی آرام‌تر و آسیب‌پذیرتر از همسر خود. با وجود این، آن دو مرد بیش از هر چیز با میزان اثرگذاری طبقه اجتماعی و موقعیت سیاسی‌شان محدود شده‌اند. نقطه اوج و بستار مضمونی و دراماتیک «تفریق» هم به همین مسئله باز می‌گردد. بازی مردان بر زنان مسلط می‌شود و در این میان در دوگانه عشق و قدرت- یا شاید بهتر است بگوییم لذت‌جویی و قدرت‌طلبی- قدرت پیروز می‌شود و ثابت می‌کند که آن عنصر بنیادین که رهایی را از همه ما ستانده، احتمالاً بیشتر از تقیدات فردی، محدودیت‌های بیرونی و تحمیلی است که در زندگی انسان سلسله مراتب اجتماعی و جایگاه اِعمال و پذیرش قدرت را معین کرده است. در ساختار دراماتیک، «تفریق» با وجود اینکه در ماهیت خود این موقعیت جدی و قابل تأمل را خلق کرده است، در روند داستان به روایتی عشقی تنزل پیدا می‌کند که حتی آنقدر قانع کننده نیست که فیلم را تبدیل به یک عاشقانه کند.      

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها