سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
«بیبدن» فیلمیست که حواشیاش از همان زمان شرکت در جشنواره و پذیرفته نشدن در بخش سودای سیمرغ آغاز شد و با مسائلی چون اعتراض نامتعارف یکی از بازیگرانش در جشنواره و سپس شکایت خانوادهی غزاله شکور از آن ادامه یافت و به نظر میرسد همهی این جنجالها و حواشی بسیاری از مخاطبان را به تماشای آن کنجکاو کرده است.
جدا از موضوع حساس فیلم که شباهتی غیرقابلکتمان با یکی از تلخترین و بحثبرانگیزترین پروندههای جنایی سالهای اخیر یعنی پروندهی «آرمان و غزاله» دارد، فیلم به لحاظ ساختار و متن واجد ایراداتی است که آن را در حد فیلمی متوسط نگه داشتهاند.
به عنوان نخستین ساختهی کارگردانش، مرتضی علیزاده، «بیبدن» فیلمیست که از هرگونه ریسکپذیری و تجربهگرایی چه در فرم و چه در محتوا پرهیز کرده و سعی میکند داستانش را محتاطانه روی خطی صاف و کمخطر جلو ببرد اما شاید همین پیروی تام و بیخلاقیت از الگوی ثابت چنین درامهایی «بیبدن» را کاملاً شبیه به بسیاری از همان فیلمها کرده است؛ بدون ذرهای تفاوت، بدون ذرهای غافلگیری!
شاید نمونههای مشابه «بیبدن» را از حدود یک دههی قبل به کرات در سینمای ایران دیده باشیم؛ فیلمهایی معمایی با موضوع قصاص که عمده داستانشان در فضای دادگاه میگذرد، جوانانی که مرتکب قتل و تجاوز شدهاند، پدر و مادرانی با چشمان اشکآلود که بیوقفه راهروهای دادسرا و کلانتری و دادگاه را گز میکنند و به قاضی و بازپرس التماس، بازپرسهایی جدی اما نیکسرشت که به نحوی درگیر مسائل انسانی پرونده میشوند و در بزنگاههای اخلاقی پا را از حیطهی وظایف شغلیشان فراتر میگذارند و … . بسیاری از این المانها آنقدر برای مخاطب آشناست که شاید بتواند بدون تماشای فیلم از پیش جزئیات آن را در ذهن خود تجسم کند.
مسئلهی دیگر «بیبدن» سینمایی درنیامدنش است. فیلم بیش از آنکه دراماتیزه شود، بیش از آنکه موفق به تبدیل موقعیتهایش به قصه شود، بیش از آنکه ساختاری سینمایی داشته باشد شبیه گزارش کتبی یک پروندهی جنایی در یک روزنامه است که شخصی آن را بلند بلند برای تماشاگر میخواند. انگار فیلمساز بیش از آن که از پتانسیل تصویر و جذابیتهای دراماتیک موضوع بهره گیرد دست به دامان کلمات و دیالوگها شده است. انگار شرح ماوقع را باید در قالب دیالوگها بشنویم؛ از این حیث «بیبدن» تاحدودی شبیه به یک کتاب صوتی یا پادکست هم است. تصور کنید اگر تصاویر از فیلم حذف شوند و فقط آن را بشنویم چه نکات پراهمیت و کلیدیای را از دست خواهیم داد؟ و این یکی از ضعفهای بزرگ «بیبدن» است. احتمالاً فرازهای داستانی، نقاط مبهم پروندهی واقعی و قابلیتهای درونی پرونده برای تبدیل شدن به فیلمنامه و درام، آنقدر فیلمنامهنویس را به وجد آورده است که فراموش کرده میتواند به جای ارائهی حجم زیادی از اطلاعات در قالب واژه از قاب و تصویر بهره گیرد تا فیلمش رادیویی از آب درنیاید.
شاید به نظر بیاید که فیلم، در ستایش مجازات اعدام ساخته شده است اما اگر مطالعهای بر پروندهی اصلی کرده باشیم درمییابیم که فیلمساز تلاش خود را به کار گرفته است تا به حقیقت ماجرا نزدیک شود و رخدادهای داستان را بر طبق واقعیت جلو ببرد بنابراین به زعم من او بدون جانبداری از هیچیک از طرفهای پرونده تنها داستان را جلو میبرد. البته فیلم به شکلی کلی و نه چندان عمیق به مسائلی چون رشوه دادن، وکلای اهل زد و بند و برخی از فسادهای سیستم قضایی نیز اشاره کرده است؛ اشاراتی گذرا که چندان تأثیرگذار از آب درنیامدهاند. مثلاً نقش وکلا در فیلم میتوانست بسیار پررنگتر از شکل فعلی باشد و نقشی تأثیرگذارتر ایفا کنند که این اتفاق رخ نمیدهد.
همانطور که پیشتر نوشتم، ملودرامهایی با همین سبک و سیاق از سالها قبل در سینمای ایران ساخته شده و مورد توجه قرار گرفتهاند؛ شاید از «من مادر هستم»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «قسم»، «جمشیدیه»، «سارا و آیدا»، «خانهای در خیابان چهل و یکم»، «دهلیز» و … بتوان تنها به عنوان چند نمونه از این فیلمها نام برد که در سطوح کیفی متفاوتی ساخته شدند اما فضای مشابهی داشتند. همین یکی دو سال قبل هم فیلمهایی با همین فضا از جمله «علفزار» و «جاندار» ساخته شده بودند. بنابراین برای موفقیت در این ژانر و این قبیل از فیلمها فیلمساز باید بتواند آسهایی رو کند تا اثرش را از خیل عظیم فیلمهایی از این دست متمایز سازد و آن فیلم ویژگی منحصر به فردی برای درخشیدن داشته باشد. این دقیقاً نقطه ضعف «بیبدن» است؛ نداشتن هیچ ویژگی خاص و متمایزکنندهای و شباهت مطلق به دیگر درامهای همژانرش.
و اما بازیها: شاید «بیبدن» بیش از آنکه فیلم محتوا و متن باشد فیلم بازیگریست. فیلم حتا در اجرا نیز اثری معمولیست اما بازیهایی دارد که منصفانه نیست اگر از آنها یاد نکنم. نوید پورفرج، با یک بازی کنترلشده اما بهجا و درست، نقش بازپرس جوان پرونده را بینقص ایفا کرده است. در مقابل الناز شاکردوست هم نقش پر اشک و آهش را که به لحاظ سن و سال نیز تفاوتی واضح با نقشهای پیشینش دارد به خوبی ایفا کرده اگرچه شاید با چهرهپردازی مناسبتری این نقش بیشتر به او میآمد چرا که برای همسر سروش صحت بودن و داشتن دختری دانشجو هنوز جوان است و نقش به لحاظ موقعیت سنی با او فاصله دارد. دیگر بازیهای فیلم نیز همسان و همگناند. گرچه به زعم من پژمان جمشیدی، مینا وحید و بازیگر نوجوان نقش سروش میتوانستند بهتر از این باشند. گلاره عباسی نیز در سالهای اخیر نشان داده است که گزینهای مناسب برای ایفای نقشهای مکمل بیادماندنیست و همواره بهترینِ خود را در اختیار نقش قرار میدهد بنابراین بازی او نیز از بازیهای قوی فیلم است.
درنهایت «بیبدن» فیلمی متوسط است که میتوانست از پتانسیل درونی موضوع پرچالش و منحصر به فرد خود چه در اجرا و چه در روایتپردازی بهرهی بهتری بگیرد. با این حال همچنان فیلم بهتری نسبت به بسیاری از فیلمهای ضعیف فجر سال گذشته است و عدم حضورش در بخش رقابتی جشنواره جای سوال دارد!

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «رها»؛ بازگشت شکوهمند سینمای مستقل اجتماعی
- مهران مدیری و الناز شاکردوست در فیلم جدید هاتف علیمردانی
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- نگاهی به فیلم «باغ کیانوش»؛ پرهیز از شعارزدگی
- «شهسوار»؛ شیرین اما تلخ…
- راهیابی «آخرین تولد» به پنج جشنواره بینالمللی
- معرفی بازیگران فیلم جدید حمید نعمتالله
- جابهجایی رکورد فروش روزانه؛ فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ از مرز ۷۰۰ میلیارد گذشت
- روایتی از یک جنایت/ نگاهی به فیلم «بیبدن»
- «بیبدن» به اکران آنلاین رسید
- انتشار نسخه ویژه نابینایان «شبکه» با صدای نوید پورفرج
- ماجرای شکایت خانواده آرمان از عوامل «بیبدن» به کجا رسید؟
- رقابت ویژه چند فیلم و تعطیلی یک روزه سینما
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟
- تازهترین آمار فروش فیلمهای روی پرده سینماها/ بهرام افشاری رقیب جواد عزتی میشود؟
پربازدیدترین ها
- حقایقی درباره فیلم یک تکه نان به بهانه پخش آن از شبکه نمایش
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- خبرهای اختصاصی سینماسینما از جشنواره کن؛ مجیدی و فرهادی نمیرسند/ در انتظارِ روستایی، پناهی، مکری، کاهانی و اصلانی
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
آخرین ها
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟
- نوروز موسیقایی با فیدیبو؛ برنامه فستیوال موسیقی «گوشه» اعلام شد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم
- «سلب مسئولیت»؛ کابوسی پنهانشده پشت نور
- خبرهای اختصاصی سینماسینما از جشنواره کن؛ مجیدی و فرهادی نمیرسند/ در انتظارِ روستایی، پناهی، مکری، کاهانی و اصلانی
- اختصاصی سینماسینما- کنفرانس خبری؛ ۱۰ آوریل/ احتمال حضور جارموش، لینکلیتر، اندرسن، مالیک و برادران داردن در جشنواره کن
- تبعات کرونا و اختلافات حقوقی با برادران وارنر؛ اعلام ورشکستگی شرکت تولیدکننده فیلمهای «ماتریکس» و «جوکر»
- به هر سازی رقصیدیم غیر از ساز دل خویش/ این بهاریه نیست، نامهای است برای امیروی امیر نادری
- تفاوت ساعت «۶ صبح» و «۵ عصر»
- پوستر بخش ۱۵ روز کارگردانان جشنواره کن منتشر شد
- یادداشت علیرضا داود نژاد برای مهدی مسعود شاهی
- هدیه نوروزی سوینا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «پدرخوانده (۲)» با صدای فرهاد اصلانی
- یک جایزه دیگر برای «دانه انجیر معابد»/ برندگان جوایز فیلم آسیایی معرفی شدند
- متوهمی به نام «اون»!
- نگاهی به سریال «شوگر»/ محله چینیها
- سریال کُمدی «خجالت نکش» نوروز منتشر میشود
- عرضه ۲۳۵ مستند در شبکه نمایش خانگی
- وکیل مادر وحیده محمدیفر: پرونده قتل مهرجویی و محمدیفر بسته نشده/ حکم صادره قطعی نیست
- دبیر جوایز ایسفا مشخص شد