سینماسینما، محسن جعفری راد
اولین پیش فرض درباره فیلم سرزمین آوارهها (سرزمین کوچنشینها) شباهت چهره پردازی بازیگر اصلی یعنی فرانسیس مکدورمند با فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری است(ساخته مارتین مک دونا) اما چند دقیقه که می گذرد این پیش فرض از بین می رود. فیلم، داستان کارگری به نام فرن است که قبلا معلم بوده و حالا بی خانمان است و در ماشینش زندگی می کند و بعد از بسته شدن کارخانه گچ به عنوان فروشنده، آشپز، کارگر و… روزگارش را می گذراند.
مکدورمند که با اسکار بازیگری همین فیلم تاکنون سه بار این جایزه را دریافت کرده با چهره ای رنگ پریده و بی روح اما بیانی مصمم و با اراده سعی می کند هر جور که شده زندگی کند و مکدورمند به خوبی از فن بیان و زبان بدنش در راستای باورپذیر کردن یک خانه به دوش استفاده کرده است. یکی از بهترین لحظات بازی او زمانی است که عکس های خانوادگی اش را می بیند و به طور توامان می خندد و گریه می کند. یا وقتی ابراز علاقه دیوید را می بیند و دچار تردید می شود و بازیگر این تردید را به خوبی منتقل می کند.
برگ برنده دیگر فیلم، فرم بصری آن است که هم از دوربین ثابت با نماهای لانگ شات- با قرار دادن سوژه در نیمه کادر یا یک سوم کادر- و هم با دوربین روی دست در نماهای مدیوم شات، در اغلب نماها سعی شده ترکیب بندی و زیبایی شناسی در رعایت نقاط طلایی قاب انجام شود و در دکوپاژ و میزانسن، تنهایی و دور بودن قهرمان داستان از جامعه به خوبی نشان داده می شود.
در واقع کارگردان فیلم، کلویی ژائو (فیلمساز چینی الاصل) که با این فیلم معتبرترین جوایز سال ۲۰۲۰ یعنی شیر طلایی جشنواره ونیز، گلدن گلوب و اسکار را دریافت کرده، همه تلاش خود را در جهت نوع زیست و مبارزه فرن با شرایط ناامیدکننده پیرامون را به کار بسته تا به کمک زبان سینما، تنهایی پرهیاهوی او را عینیت ببخشد، طوری که همدلی مخاطب را برانگیزد.
فیلم چند سکانس اثرگذار دارد: اولین باری که موسیقی فیلم شنیده می شود، فرن در حال تغییر مکان زندگی اش است و رانندگی اش در جاده و حضورش در محله خانه به دوشان و مهمان نوازی گرم دیگران، این سکانس را تبدیل به سکانسی می کند که موتور متحرک درام انگار روشن می شود. سکانس دیگر، پیاده روی فرن هنگام طلوع خورشید در محله خانه به دوشان است که به کمک موسیقی به سکانسی دلنشین تبدیل شده است که با لبخند تلخ فرن همراه می شود. سکانس دیگر آواز خواندن دسته جمعی اهالی منطقه است که دور آتش جمع شده اند و فرن کم کم از پیله تنهایی اش خارج می شود و با دیگران می رقصد و این بار لبخندی از سر ذوق دارد و دوربین روی دست هنگام رقص او، به تاثیر گذاری این سکانس کمک می کند. سکانس دیگر زمانی است که ماشین او پنچر شده و زاپاس ندارد و ناگهان ناامیدی مانند پتکی بر سر او کوبیده می شود وقتی مداوم به او گفته می شود که ماشینش از کار افتاده است اما کم کم خودش را با شرایط وفق می دهد. اما یکی از بهترین سکانس های فیلم مکالمه او با زنی ۷۵ ساله است که سرطان ریه دارد و چند ماه دیگر خواهد مرد و نوع واکنش فرن در برابر حرف زدن طولانی پیرزن، انگار به طور شماتیک آینده او را نشان می دهد که احتمالا شبیه شرایط زمان حال پیرزن است.
جهان بینی مد نظر فیلمساز به این گونه است که بعد از هر موقعیت ناراحت کننده ای لحظه ای شاد می آفریند و امید را نزد فرن و مخاطب بازگو می کند که حتی در نهایت بی کسی و بی خانمانی، زندگی ادامه دارد. مثلا وقتی فرن در دریاچه شنا می کند، وقتی کل روزش را صرف پیاده روی می کند، وقتی شروع به درست کردن قهوه می کند و یا وقتی به عنوان کارگر دیوارها را تمیز می کند و رنگ می زند.
اما موقعیت مهم فیلم زمانی است که مردی به نام دیوید که با فرن در ابتدای فیلم رقصیده بود در چند صحنه سعی می کند علاقه اش را به او نشان دهد و فرن هر بار دوری می کند اما کم کم به مرد نزدیک می شود تا حدی که بیشتر وقتش را با مرد می گذراند.
گره افکنی فیلم موقعی رخ می دهد که ماشین فرن و در واقع تمام چیزی که دارد، خراب می شود و فرن نزد خواهرش می رود تا از او پول قرض کند و خواهرش به او پیشنهاد می دهد که فرن با آنها زندگی کند اما او نمی پذیرد چون به خانه به دوشی عادت کرده است و او بیشتر به دل جنگل می زند و سعی می کند خودش را سرگرم کند. تا اینکه بالاخره تصمیم می گیرد سراغ دیوید برود و نقطه عطف فیلم همین جا شکل می گیرد وقتی دیوید به طور صریح به او می گوید که دوستش دارد و می خواهد کنار او بماند اما در نهایت فرن دوباره به تنهایی در جاده ادامه می دهد.
با وجود نقاط قوتی که اشاره شد، چیزی که باعث می شود فیلم فراتر از یک فیلم خوب قرار نگیرد، یکنواختی و تکرار موقعیت های تنهایی فرن است. در واقع موقعیت هایی مثل علاقه مرد به او و پیاده روی های طولانی مدت و کارگری او و خرابی ماشین و دورهمی خانه به دوش ها به خوبی امیدواری مد نظر فیلمساز را انتقال می دهد اما موقعیتی نداریم که به موقعیتی تاویل پذیر و ماندگار تبدیل شود و در ذهن مخاطب باقی بماند. در واقع فیلم سوژه ای تکراری یعنی تنهایی یک فرد بی خانمان را نشان می دهد بدون آنکه نوآوری و آشنایی زدایی در میان باشد. مثلا یکی از ضعف های اساسی فیلم استفاده زیاد و زائد از موسیقی است طوری که هر جا دیالوگی نداریم موسیقی به کار گرفته شده است و این نوع طراحی، فیلم را به روایتی سانتی مانتال و احساسات گرا بدل می کند، طوری که به هر طریق که شده از مخاطب می خواهد برای فرن دل بسوزاند.
نکته آخر ایتکه فیلم با اینکه یکی از پرافتخارترین فیلم های چند سال اخیر سینمای جهان است – که شاید به خاطر شرایط کرونا حاکم بر جهان هم باشد و تحت تاثیر محتوای تشویق به زندگی به این جایزه ها دست یافته- فاقد عناصر ماندگاری یک فیلم است. مثل همذات پنداری مخاطب با داستان، نوآوری تکنیکی و روایت دیگرگونه یک سوژه که در فیلم سرزمین آوارهها کمتر از این امتیازات مثبت خبری هست. در واقع با فیلمی شکیل رو به رو هستیم با اجرایی اثرگذار و بخصوص بازی خوب بازیگران اما بعد از تمام شدن فیلم، چیزی باقی نمی ماند که مخاطب را به تفکر وا دارد. یک فیلم خوب که ارزش یک بار دیدن را دارد اما می توانست طوری ساخته شود که مخاطب بخواهد چند بار آن را ببیند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- جوئل کوئن جشنواره نیویورک را افتتاح میکند
- بیسرزمینتر از باد/ «سرزمین آوارهها»؛ شهامت کندن و دل بریدن
- اسکاری برای همه رنجکشیدههای گیتی/ درباره دو بازیگر برنده اسکار
- مراسم اسکار ۲۰۲۱ برگزار شد/ «کلوئی ژائو» دومین کارگردان زن برنده اسکار
- برندگان بفتا ۲۰۲۱ معرفی شدند/ «سرزمین آوارگان» برنده بزرگ مراسم
- انجمن کارگردانهای آمریکا کلوئی ژائو را بهترین کارگردان سال انتخاب کرد
- برگزیدگان بخش فنی «بفتا» معرفی شدند
- حزب کمونیست پخش مراسم اسکار را ممنوع کرد/ عصبانیت حکومت چین از نامزدی «متحد باشید» در اسکار
- نامزدهای جوایز انجمن کارگردانهای آمریکا انتخاب شدند
- درخشش کارگردانان زن و سنتشکنی بفتا/ فهرست نامزدهای بفتا ۲۰۲۱ اعلام شد
- «سرزمین آوارگان» بهترین فیلم سال شد
- نامزدهای جایزه منتقدان فیلم ونکوور معرفی شدند/ پیشتازی «منک» دیوید فینچر
- برشهای کوتاه/ معرفی فیلم سرزمین آوارهها
- «سرزمین آوارهها» همزمان بهصورت پردهای و آنلاین اکران میشود
- جایزه مهم دیگر برای «سرزمین آوارهها»/ بهترین فیلم سیامین دوره جوایز فیلم مستقل گاتهام
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت





