تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۱ - ۰۸:۳۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 108559

سینماسینما، فریبا اشوئی

قالب روایی هت تریک قالبی آشناست. جریان بی واسطه زندگی. این فُرم و قالب، فُرم و قالب آثار اصغر فرهادی است که در آن مخاطب همین طور دفعتی خود را درمیانه یک زندگی، اتفاق یا موقعیت یافته و بعد آرام آرام با همذات پنداری با قهرمانان، درگیر قصه می شود. سادگی موضوع و ساختار در عین پیچیدگی و چند لایه بودن از ویژگی های خاص این گونه از سینماست. حقیقت از آغاز در این گونه فیلم ها، عریان است. البته که مخاطب سینمای قصه گو، این عریانی را نمی پسندد. پایه و اساس هت تریک همین عریانی است. قصه هت تریک، یکی بود و یکی نبودی در چنته ندارد. کاملاکاراکتر محور است. پی رنگ اصلی اش در تار و پود دیالوگ ها و روابط کاراکترهایش نهفته است. ریتم آغازینش آرام است اما کم کم در ادامه، ضرباهنگ اتفاقات پی در پی، درامای متن رابالا می برد. تقابل ورویارویی کاراکترها که به سبب بروز جریانات رقم می خورد، گره های اصلی درام را ساخته وآن را محکم و ناگشودنی می کند. لوافی در لابه لای آرامش پیش از طوفانش با خرده پی رنگ های فرعی، زمینه لازم برای اتفاق و بحران اصلی در قصه را فراهم ساخته است. تعلیق یا سوسپانس همین ارائه داستانک‌هایی است که به صورت تصویری، دلشوره و توجه را در مخاطب ایجاد نماید. تصادف اتومبیل و پس از آن، هم خانگی اجباری چهار جوان اصلی و رودررویی مخاطب با بحران هویتی قهرمان های داستانش و… . شوکی که بعد از شوک اول، آرام آرام منجر به کنار رفتن پرده های ابهام و عریانی رازها می شود.

آنچه که در این فرآیند، تلمذش بر مذاق مخاطب خاص، شایسته ومطلوب واقع شده، ارتباط با تعلیق ساخته و پرداخت شده فیلم ساز است. تعلیق یا سوسپانس از زبان آلفرد هیچکاک در یک جمله ساده، عبارت است از این که: مخاطب باید از احتمال رخداد وحشتناکی مطلع باشد که خود، بازیگر آن را نمی داند. عناصر سازنده تعلیق :اول همان ترسی است که احتمال وقوع روید‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌ ناخوشایند‌‌‌‌‌‌ را د‌‌‌‌‌‌ر مخاطب برمی‌انگیز‌‌‌‌‌‌د و د‌‌‌‌‌‌وم امید‌‌‌‌‌‌ی است که در دل مخاطب به رخ د‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌ن نقیض آن ایجاد می شود. آمیزش این ترس و امید‌‌‌‌‌‌ تنها زمانی به تعلیق منجر خواهد‌‌‌‌‌‌ شد‌‌‌‌‌‌ که از نتیجه‌ آن نامطمئن باشیم. لوافی نیز با پیروی از این الگو در مسیری که برای قهرمانان قصه اش طراحی کرده، دست به غافلگیری های متعدد وخلاقه ای زده که ابتدا، میانه و پایانش غیر قابل حدس اند.

این غافلگیری ها خود واسطه مهم ایجاد تعلیق شده اند و مخاطب را تا انتهای ماجرا مقهور ساخته و با خود می کشانند. متاسفانه شوک اول (تصادف) توسط فیلم ساز در میانه راه داستان رها می شود اما این رهایی به دلیل اتصالش به شوک های بعدی که به مراتب پیچیده تر و ناشناخته تر از تراز شوک اولی هستند، چندان به فیلم ضربه نمی زند. فیلم آکنده از غافلگیری های ویژه و عیان سازی ناشناخته هایی است که فیلمساز به خوبی و به جا آن را طراحی کرده و به کار تزریق نموده است. همان طور که پیشتر نیز اشاره شد هت تریک بر پایه شخصیت هایش قصه راپیش می برد. از این رو، بازی ها از سایر عناصر روایی داستان بیشتر مورد توجه مخاطب هستند. نسبت توزیع سایر عناصر روایی نیز، اعم از تقسیم و جاگذاری ماجراها، توالی و ترتیب آن، شیوه گره افکنی و گره گشایی در راستای برجسته سازی و نمود بیشتر شخصیت ها اتفاق افتاده است. بده بستان های چهارکاراکتر اصلی و محوری فیلم، از نقاط قوت کار و اصل وپایه تعلیق ها به شمار می روند که با بازی خوب بازیگران (پریناز ایزدیار،صابر ابر،امیر جدیدی و ماهور الوند) آن نیز همراه شده و بار عظیمی از موفقیت فیلم را به دوش می کشد. هت تریک در بخش گرافیکی و عناصر تصویری نیز موفق عمل نموده است. بکارگیری رنگ به تناسب موضوعات (تناسب کاربری درفضاهای سرد ویاگرم قصه- طراحی منزل رها باتونالیته رنگ های کم انرژی کِرِم و قهوه ای دراوج سردی روابط، در قیاس بارنگ آمیزی گرم آشپزخانه بهنگام بهبود رابطه ها)، استفاده از اکسسوار صحنه جهت انتقال معانی (چیده شدن سفره و جمع شدن گلدان شکسته. کاشت مجدد گیاه در گلدان) از نمونه های این موفقیت و نشانه تسلط فیلمساز بر علم نشانه شناسی رنگ و ابزاراست. هت تریک اساسا فیلم لحظه ها و ثانیه هاست. مخاطبش را به چالش ژرفانگری اتفاقات دعوت می کند. ژرفانگریستنی که، از پس عناصر تعلیقی روایت (داستانک های دلهره ساز)، دریافت وتحلیل می شوند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها