سینماسینما، آرش عنایتی
پریمادونا (که به طور قطع عنوان درستتری است) یا «دختری از آینده» نخستین فیلم بلند داستانی به کارگردانی مارتا ساویناست. داستانی حقیقی دربارهی دختری اهل سیسیل است که بر قانونی کُهن، اما ارتجاعی میشورد. قانونی که بر مبنای آن میبایست دختری که مورد تجاوز قرار گرفته به ازدواج مردی درآید که از او هتک حرمت کرده، تا اینگونه و از این طریق، حرمتش در اجتماع حفظ شود! در قلب اروپا و کمتر از ۵۰ سال پیش، هنوز چنین حکم غیرانسانی و مضحکی وجود داشت. حکمی که وجاهتش را مدیون دین و اعتبارش را از عرف میگرفت و صدالبته تمکین زنان زیسته در جامعهی مردسالار، وجههای معتبر بر آن میبخشید (تاکید بر مراسم مذهبی، برخورد زنان با مادرِ لیا هنگام رخت شستن، سخنان قاضی در خصوص خانوادهداشتن و … نشانههای تصویری و صوتی در تبیین این موضوعاند)
فیلم، با نمایی نزدیک از چهرهی لیا آغاز و با نمایی نزدیک از او هم تمام میشود. همهی آنچه در بیرون این دو نما (در طول فیلم) و در درون این دو نما (با همهی آنچه خارج از کادر) وجود دارد، تفاوت و تغییر دیدگاه و جایگاه لیا را در فیلم و اجتماع، ترسیم میکند. نمای نزدیک و بستهی نخست، چشم در چشم ما- به بهانهی ایستادن جلوی آینه- در محیطی بسته و با تاکید بر پوشش مذهبی، در انتها، به نمایی نزدیک اما در محیطی باز (کنار ساحل دریا، همچنان چشم در چشم ما) و با پوششی آزادانهتر، بدل میشود. لورنزوی وابسته به خانوادهای متمول و مافیایی با تصور کنشی عاشقانه به لیا تجاوز میکند تا بر اساس عرف مرسوم و با حمایت قانون، رضایتِ پدر و خانوادهی لیا را به ازدواج به دست آورد.
ساوینا، هوشمندانه و به تدریج، درجات همپوشانی دین/قانون/عرف را با نهادن نمادهای این سه نهاد، در قالب کشیش/پلیس/شهردار، بر سر میز و در مقابل پدر لیا، به تصویر در میآورد. رئوسِ مثلثی متحجر، دگم و مرتجع که لیا (و زنان دیگر) را در چنبرهی خویش گرفتار ساختهاند.
تاکید بر صلیب منقوش در پس زمینهی لیا در خانهای که مورد تجاوز قرار میگیرد و همدستی کشیش با قماربازان در سرداب کلیسا، همراهی و همنوایی مردم با مراسم مذهبی(در نماهای با شکوه نخستین تا همراهی در سکوت و غیاب خانوادهی موزیکو در پایان) به درستی در تبیین این نکته میکوشند که هر چند نقش مخرب (در اینجا کلیسا) در نگاه عامه پنهان میماند، اما آگاهانه از نگاه تماشاگر پنهان نمیماند (تفاوت نسلهای برآمده از آن سالها و نسل امروزین و تغییرات به وجود آمده در جامعهی این سالها)
زیبایی کار ساوینا، در اتخاذ شیوهی اندیشیده شده و خوددار برای بیان داستان و معنای آن است. پرهیزش به رغم تواناییاش در ساخت درامی رمانتیک (برای نمونه، با طراحی زیبای زاویه و حرکت دوربین به همراه تغییر سرعت نمایش نماها و موسیقی، از کنار هم قرار گرفتن و قدم زدن دو کاراکتر زن و مرد- لیا و لورنزو- رقصی عاشقانه آفریده است) و در عوض تاکید بر نمایش موقعیت منفردِ لیا در مبارزهی مدنیاش است که انسجام فیلم، فرجامِ کنش و سرانجام کاراکترش را رقم میزنند. بنابراین با طراحی ویژگیهای همراهان لیا در مبارزه است (از زنی بدکاره که میتواند پایانی پیشگویانه برای سرنوشت لیا باشد به شرط قبول شرایط، تا وکیلی با گرایشی غیرمتعارف در آن روزگار، پدری دلسوز اما بیسواد و مادری بار آمده در محیط سنتی و لاجرم محدود به سنت) که او را تنهاتر و بیپناهتر جلوه میدهد! و با تاکید بر تردیدهاـ بدون تردید بازی کلودیا گوسمانو در این زمینه نقش موثری دارد- و اشتباهاتاش در طول نیمهی دوم فیلم، نه تنها فیلم و سوژهاش را از افتادن به مغاک یک درام دادگاهی نجات میدهد که عامدانه اقدام شجاعانه و قابل ستایشاش را در برابر دین، قانون و عرف برجستهتر میسازد.
قیامِ لیا همچون همهی کنشهای دیگر اجتماعی در سراسر دنیا، سالها بعد (۱۵ سال بعد) به بار نشست اما از ثمراتاش زنان آن سرزمین تا اکنون بهرهها بردهاند. قانونی که مورد تایید سران دینی بود و مقبول جامعه، اما بالاخره تغییر یافت.
پ.ن: Primadonna، اصطلاحی است برای نام نهادن بر خوانندهی اصلی زن در اپرا. از سوی دیگر، نامِ مراسم مذهبی که در طول فیلم مورد اشاره قرار میگیرد دلیل دیگری بر نادرست بودن عنوانِ انگلیسی فیلم است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶





