تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۱۷ - ۱۱:۵۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 150027

سینماسینما، سام بهشتی

نخستین تجربه کارگردانی بازیگری که سال ها تجربه های منحصر به فرد در حوزه بازیگری دارد، حتی اگر در حد یک تیتر ساده هم باشد، جذاب خواهد بود. حمیدرضا آذرنگ در نخستین فیلمش تمام توانایی خود را به کار گرفته است تا مخاطبش را در سالن سینما میخکوب کند و برآیند تجربه هایش در این سال ها را به تصویر بکشد. «روزی روزگاری آبادان» فیلم لحظه و موقعیت است. یک قصه تلخ را ابتدا در بستری رئالیستی روایت می کند و رفته رفته در یک فضای سورئال جذاب و تر و تمیز که تا کنون این جنس از تغییر رویکرد در ارائه محتوا را در سینمای ایران نداشتیم، با اقتباس از نمایشنامه ای از خودش تصویر می کند. مهمترین اتفاقی که در اینجا می افتد این است که فیلمنامه به درستی کار می کند و شخصیت پردازی ها جاندار و سرپا است که مخاطب با آن ها همراه می شود. با یک نگاه انسانی از مفهوم خانواده و عشق حرف می زند، از عشق مادر به فرزند و ایثار مادرانه، از پدری که وقتی به استیصال می رسد، فرو می ریزد. قصه علیه جنگ و تبعات آن است و بر مفهوم ضدجنگ خود تاکید می کند. بازی های یک دست و روانی دارد و محسن تنابنده و معتمد آریا به ترکیب درستی تبدیل شدند. فیلم آذرنگ به شدت سرپا و قصه گو است و به عنوان فیلم نخست، بسیار فیلمنامه درستی دارد و تحسین برانگیز است. تمامی لوکیشن هایی که در سکانس های داخلی و خارجی می بینیم در تهران بوده است اما فیلم به واسطه عنوانش باید یک «جغرافیای هویت دار» داشته باشد که با طراحی صحنه بی نظیر سهیل دانش اشراقی این مهم شکل می گیرد که این دستاورد فنی به بهتر دیده شدن اتفاق کمک می کند. فیلمِ حمید آذرنگ نمونه نادر و نایابی در سینمای ایران است که قدرت ریسک پذیری کارگردانش را به رخ می کشد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها