تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۸:۰۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 79176

سینماسینما، فرهاد خالدی نیک:

پخش زنده مراسم افتتاحیه فجر در حال پخش است. آن هم از شبکه نمایش که به هر حال شبکه ای فرعی و کم مخاطب محسوب می شود. احسان کرمی،مجری مراسم با هیجان خاصی،سپنتا،خواننده جوان و گروه همراهش را به روی سن فرا میخواند تا برای دقایقی هم که شده فضای خشک و یکنواخت سخنرانی ها و تقدیر و تشکرها جای خود را به نوای دلنشین ساز و صدایی خوش آهنگ دهد. مطابق انتظارمان،درست در همین لحظه شبکه محترم نمایش ارتباطش را از داخل سالن همایش های برج میلاد قطع و به فضای بیرونی آن وصل می کند تا چهره مجری جوانی را ببینیم که ما را به دیدن نماهنگی از فیلم های مربوط به دوران دفاع مقدس فرامیخواند. نماهنگ که تمام می شود باز هم چهره ی مشعشع ایشان را می بینیم که پشت سر هم کلمات و جملاتی را ردیف می کند که با مطلع “چه خوب که …” شروع می شوند. اینچنین است که تا جایی که می تواند وقت کشی می کند تا پخش زنده موسیقی از داخل سالن به تاخیر بیفتد. چه خوب که ایشان و تهیه کننده برنامه فکر می کنند بیننده ی آن سوی گیرنده های تلویزیونی آنچنان از مرحله پرت است که این بازی های مشمئزکننده را درک نمی کند. ولی کاش دوباره به سالن برنمی گشتند تا بیننده را با صحنه هایی مواجه کنند که بیشتر روی اعصابشان راه می رود تا باعث آرامش و انبساط خاطرشان شود. وقتی ساز را نمی توانی نشان دهی،وقتی نوازنده ی زن را سانسور می کنی،وقتی حتی برای نمایش و لذت بردن از موسیقی سنتی،ایده و برنامه ای نداری،همان بهتر که خودت را به کوچه ی علی چپ بزنی و رها کنی هر چه را که مخاطب پسند است. به همین راحتی مخاطبت را از دست بدهی و قافیه را ببازی به هزار و یک رقیبی که برای جذب مخاطب،ایده ها دارند و فکرهایشان را عملی می کنند. ما اینجا پس از سالها هنوز اندرخم یک کوچه ی باریک پخش یا عدم پخش سیمای ساز از رسانه ملی مانده ایم و چه خوب که هنوز خود را پرمخاطب ترین رسانه ی تصویری می دانیم!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها