تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۲۴ - ۰۸:۲۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 131297

سینماسینما، فرهاد خالدی نیک
“خروج”، تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا، شروعی قابل توجه و درگیر کننده دارد. تاکید بر تنهایی پیرمرد و سگ همراهش در دل مزرعه ای بزرگ می تواند نشانه هایی از تماشای یک فیلم متفاوت را به همراه داشته باشد. فرود هلیکوپتر رئیس جمهور، روانه شدن آب شور در مزرعه و اعتراض دسته جمعی کشاورزان و … این نشانه‌ها را تقویت می کند و این امید را زنده می سازد که حاتمی کیا بازگشتی شکوهمند به سینمای اعتراضی گذشته اش داشته است. به دوران فیلم هایی نظیر “آژانس شیشه ای”، “روبان قرمز” و حتی “موج مرده” که قوت فیلمنامه و کارگردانی آثار آن چنان بود که حتی مخالفان تفکر حاکم بر فیلم را نیز به نوعی راضی و خشنود از سینما خارج می کرد. در “خروج” اما هر چه که از زمان فیلم می گذرد، بار کیفی فیلم به لحاظ محتوایی افت پیدا کرده و حادثه پردازی نقش پررنگ تری در فیلم پیدا می کند. از زمانی که کشاورزان با تراکتورهای خود به دل جاده می زنند تا شاید مجالی برای دیدار با رئیس جمهور پیدا کنند، حادثه پشت حادثه است که اتفاق می افتد و بیشترین زمان فیلم را به خود اختصاص می دهد، بدون آن در نتیجه گیری پایانی فیلم تاثیر چندانی داشته باشد.
درست است که فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی به تصویر در آمده و فیلمنامه نویس و کارگردان اثر ناگزیر بوده اند که در روند این فیلم جاده ای، به حوادث رخ داده برای این گروه اشاره کنند، اما کاش تمهیدات دراماتیک مناسبتری برای نمایش این حجم از اتفاقات بی اثری که زمان زیادی از فیلم را به خود اختصاص داده اند، اندیشیده می شد. اتفاقاتی که در کارگردانی و به خصوص در بخش جلوه های ویژه، زحمات فراوانی را به گروه تحمیل کرده اند ولی در کیفیت نهایی اثر، آن چنان که باید تاثیرگذار نیستند و به راحتی قابل حذف از ساختار فیلمنامه و فیلم هستند. به عنوان نمونه نگاه کنید به صحنه های تک چرخ زدن با تراکتور یا سقوط یکی از تراکتورها به داخل دره که در شخصیت پردازی فیلم و در خط اصلی قصه، نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا نمی کنند و به راحتی قابل حذف هستند.
“خروج” حتی موفق نمی شود که یک فیلم اعتراضی به معنای واقعی باشد. اعتراضی که در فیلم به چشم می آید، بیشتر شبیه کاریکاتوری از اعتراض به مسئولان است. شاید به همین خاطر است که همراهان رحمت (فرامرز قریبیان) بیش از آن که شمایل یک معترض واقعی را به همراه داشته باشند، در پی حواشی کودکانه هستند. در پی فیلم و عکس گرفتن برای مشهور شدن در شبکه های اجتماعی و دیدار قریب الوقوع با رئیس جمهور. شاید با خلق چنین شخصیت های نچسبی، باید به رئیس جمهور حاضر در فیلم، حق داد که فرصتی برای دیدار با کشاورزان فراهم نکند. کما اینکه در اواخر فیلم، رحمت نیز ترجیح می دهد قید همراهان خود را زده و یک تنه صدای اعتراض خود را به مقام عالی ساکن خیایان پاستور برساند. و عجیب آن که صدای اعتراض رحمت نیز چندان بلند و رسا و حتی گویا به نظر نمی رسد.
با این حال نقش آفرینی هنرمندانه فرامرز قریبیان، یکی از نقاط قوت فیلم است و این حسرت را زنده می کند که سینمای ایران در طول چند سال اخیر چقدر از نعمت هنر این هنرمند محروم بوده است. محرومیتی که شاید با اعلام رسمی قریبیان مبنی بر خداحافظی اش از عالم بازیگری، همیشگی شود و دیگر نتوان در هیچ فیلمی، این جنس بازی با چشمانی به شدت نافذ و نگاه های عمیق را مشاهده کرد. کاش فیلم نیز از چنین نگاه عمیق و اصیلی برخوردار بود!

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها