سینماسینما، گلاره محمدی
هرچه به پایان جشنواره نزدیک و نزدیکتر می شویم، انتظارهایمان کمتر و کمتر برآورده می شود و جای خالی امید به دیدن فیلمی خوب و استاندارد، با یأس و سرخوردگی پر می شود. در این میان فیلم هایی که امید دارند در گروه هنر و تجربه اکران شوند وضعیت نسبتاً بهتری نسبت به سایر فیلم ها دارند.
“تعارض” به نسبت فیلم قبلی کارگردانش فیلم پخته تری است اما همچنان ضعف هایی دارد که نمی تواند آن را به اثری درخشان تبدیل کند. انتخاب بازیگری خاص(رضا بهبودی)، زاویه دوربین، تصویر سیاه و سفید و … همه و همه در جهت ایجاد حس تعلیق و مالیخولیای حاکم بر داستان فیلم است اما با این همه مخاطب به سختی می تواند تا پایان با فیلم همراه باشد. فیلم بیش از حد معمول شخصی شده و گویی خودخواسته از هر المانی که می توانسته بیننده را با داستانش درگیر کند دوری جسته تا تنهایی مفرط شخصیت اولش را به نمایش بگذارد غافل از اینکه با این تصمیم به کلیت فیلم ضربه زده و مانع از شکل گیری رابطه ای موثر میان تماشاگر و فیلم شده است.
انتخاب و نمایش فیلم “پدران” در بخش مسابقه جشنواره با هیچ منطقی جور در نمی آید. این تله فیلم نهایتاً مناسب پخش در یکی از شبکه های تلویزیونی در عصر جمعه است، فیلم نه داستان پرکششی دارد، نه پرداخت سینمایی، نه هیچ یک از مولفه هایی که موجب شکل گرفتن یک اثر سینمایی شود. به صرف پدر بودن و تمایل به طرح مسائل و مشکلات جوانان و روایت کردن دغدغه ها و نگرانی های یک پدر، فیلم سینمایی ساخته نمی شود!
بهنام بهزادی در چهارمین فیلم سینمایی اش “من می ترسم”، می خواهد تحول یک شخصیت را در اثر ناملایمات جامعه پیرامونش به نمایش بگذارد اما شخصیتهای پیرامونیِ شخصیت محوری داستان، همان تیپهای تکراری هستند که پیشتر در فیلمهای دیگر هم دیده ایم. حال این سوال پیش می آید که این انتخابی خودخواسته و درجهت روایت داستانی معمولی بوده یا تک تک شخصیتها باید به شکلی نمادین تحلیل شوند و با فیلمی ساده و معمولی روبرو نیستیم؟ از این رو چنین فرضیه ای مطرح است که انتخاب و جانمایی تصاویری مثل نماهای خیابانی تهران آن هم از آن زاویه بالا، نام فیلم را مدام تداعی می کند و حس ترس از کنترل شدن در سراسر فیلم جاریست. اگر چنین باشد یکسری از داستانهای فرعی زائد و بدون کارکرد و حتی بیش از اندازه کلیشه ای به نظر می رسد و به کلیت فیلم آسیب می زند.
مسعود کیمیایی در “خون شد” داستان خانه ای را مطرح می کند که شخصیت اصلی فیلم (فضلی- با بازی سعید آقاخانی) به دنبال حفظ آن است. “خون شد” شباهتهای فراوانی با “قیصر” دارد؛ از نام خواهرِ فضلی که فاطمه است، تا جغرافیایی که داستان در آن روایت می شود، تا انتقام گیری فردی به جای سپردن مجرم به قانون. اما کنشِ فضلی با ماجراهایی که برایش اتفاق می افتد با قیصر قابل مقایسه نیست، اگر قیصر به دنبال حق ضایع شده خود فقط از مقصران انتقام می گرفت، اینجا فضلی با عصبانیتی بی انتها همه را از لب تیغ می گذراند و بی محابا چاقو می کشد و خون است که از ابتدا تا انتهای فیلم جاریست. کیمیایی همچنان با زنان مهربان نیست و تلاش نمی کند به آنان نزدیک شود ولی با این همه زنان در “خون شد” قابل فهم تر از دیگر فیلمهای او ظاهر شده اند. در این میان نقش ماهور احمدی و علت حضورش منطقی به نظر نمی رسد و سکانس های مربوط به او همانقدر بی ربط به داستان به نظر می آیند که روایت ترک اعتیاد فاطمه (لیلا زارع) با مِتُدِ دکتر (سیامک انصاری)!
انتخاب جغرافیای فیلم یکی از جزئی ترین و درعین حال مهمترین مراحل ساخت یک اثر سینمایی است که حتی می تواند سهم بسزایی در موفقیت یا شکست آن ایفا کند. “دشمنان” جغرافیای خود را درست انتخاب کرده (شهرک اکباتان) و داستان را به خوبی و با ظرافت از ابتدا تا انتها در دل آن فضای خاص روایت می کند. بازی رویا افشار درخشان و چشم گیر است و پیچیدگی ها و تم روانشناختی فیلمنامه، کاملاً دقیق و موشکافانه در بطن داستان حل شده است. “دشمنان” اگرچه به نظر وامدار سینمای مجید برزگر به نظر می رسد ولی این موضوع نقطه ضعفش محسوب نمی شود بلکه یکی از ویژگی های فیلم به حساب می آید. همانگونه که نویسنده فیلمنامه اش یکی از نویسندگان فیلمنامه “پرویز” است ولی در اینجا شخصیتی خلق شده که منحصر به فرد است و کنش و واکنشهایش فقط و فقط با آن شرایط و روحیات تعریف می شود. “دشمنان” می توانست یک فیلم اول به شدت تاثیرگذار و خیره کننده باشد اگر در انتخابهایش به گونه ای دیگر عمل می کرد؛ فضای بصری فیلم (طراحی صحنه و لباس) نباید به چشم بیننده بیاید که متاسفانه به شدت خودنمایی می کند، ندا جبرئیلی برخلاف اکثر فیلمهایش در این فیلم خوب ظاهر نمی شود، کپشن های میانی که روی صفحه ای سیاه ظاهر می شوند کارکردی ندارند و در صورت اصرار فیلمساز به حضورشان، می توانند کمتر باشند. با این همه علی درخشنده ذره ای از امید را در دلمان زنده نگه می دارد و با نخستین اثر سینمایی اش متقاعدمان می کند تا منتظر فیلم بعدی اش باشیم.
این که در اولین فیلم بلند سینمایی ات موضوعی را انتخاب کنی که نه تنها مخاطب عام ندارد بلکه مخاطب خاص هم به راحتی با آن ارتباط برقرار نمی کند، قطعاً جسارتی می خواهد که برادران ارک از آن بی بهره نیستند. “پوست” با داستانی بومی و برگرفته از افسانه های محلی، قصه ای وحشتناک – عاشقانه را به تصویر می کشد و در فضاسازی سینمایی نیز موفق است. اما از آنجا که در طول داستان میان داستانی ترسناک و عاشقانه نمی تواند یکی را پررنگ تر و محور اصلی قرار دهد، بلاتکلیف می ماند و از همین نقطه آسیب می بیند. از این روست که فیلم به جای تبدیل شدن به اثری درخشان و تاثیرگذار، بیشتر به تجربه ای قابل قبول شبیه است که هنوز جای کار دارد. برادران ارک که پیش از این با فیلمهای کوتاهشان در میان دوستداران سینما مطرح بوده اند، با “پوست” ثابت کردند که موفقیت های پیشینشان اتفاقی نبوده و سینمای ایران می تواند از این به بعد روی حضور موثر آنها حساب کند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یا در اوج یا سوار بر موج/ بررسی حواشی نقدهای “روز صفر”
- قانون هست، اما نیست/ نگاهی به جایگاه قانون در فیلمهای جشنواره سیوهشتم فجر
- مروری بر سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر/ تنوع در ژانر؛ ضعف در فیلمنامه
- اسلوب غلط از درک واقعیت عاجز است/ درباره داوری فیلم
- نمایه/ جشنواره و حاشیه و دامها!
- نگاهی به بهترین های جشنواره/ پیروزی جوانها بر پیشکسوتها!
- من از «از دست دادن» میآیم وطنم/ نگاهی به فیلم «روز صفر»
- یورش سنگین برنامه هفت علیه جشنواره فیلم فجر + ویدئو
- آن سه کام حبس لعنتی/ نگاهی به فیلم سه کام حبس
- نگاهی به فیلم عنکبوت/ همه چیز در سطح
- گفتوگو با مجید مجیدی/ نباید فضا را خشن کنیم
- ای کاش قضاوتی در کار بود/ یادداشتی درباره «قصیده گاو سفید»
- گرمتر بتاب/ یادداشتی درباره «خورشید» مجید مجیدی
- چرا این همه خشم؟! به بهانه میزهای مستطیل شکل جشنواره فجر
- بیمها و امیدها
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش





