تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۰۶ - ۱۶:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 147516

سینماسینما، زهرا مشتاق 

مدل چینی یا مقررات زدایی؟ تصمیم بگیرید.
هنوز مدت زیادی از امضای بیانیه ای از سوی صنوف مختلف خانه سینما مبنی بر حذف نظارت و ممیزی بر آثار هنری نمی گذرد که سد دیگری با عنوان ساترا ایجاد می شود. به نظر می رسد ساترا نیز یک عرض اندام دیگر از جانب رسانه تمامیت خواهی باشد که هیچ تولیدی را جز در چارچوب خود برنمی تابد.
واقع شدن در عصر پسا دیجیتال در عمل نمی تواند با شکل صرف دولت سیاست گذار و تصمیم گیرنده، با وجه غالب نظارتی، هیچ همخوانی داشته باشد. در عصر شگفت انگیز ارتباطات که هر رسانه می تواند صدا و تصویر شخص یا یک گروه و نهاد باشد، چگونه می توان ذهنیت و مدیریت تصاویر و اندیشه را در چارچوب قوانین کاملا سلیقه ای، فردی و ایدئولوژیک قرار داد؟ اگر زمانی در دهه ۶۰ برای فرار از ممنوعیت بی دلیل ویدئو، این دستگاه میان چادر و ملحفه رد و بدل می شد تا جریان دیدن فیلم های روز بی وقفه ادامه یابد، چگونه می شود حتی تصور کرد که در این دوره گذار و ورود به قرن جدید می توان کماکان به اندیشه، افسار و مهمیز نهاد؟!
تولد و رشد شبکه نمایش خانگی و انواع رادیوهای اینترنتی و پادکست های مختلف نتیجه مستقیم قید و بندهایی است که رسانه ای که از ملی بودن تنها نامش را به عاریه گرفته، سالیان دراز به شکلی آهنین ایجاد کرده بود و هرگز تصور نمی کرد چنین مهیب فرو ریزد. کارکنان جدا شده از بدنه این ساختار نیز نمایانگر همین فروپاشی است. رسانه ای که طی ده ها سال سعی در ارائه تصویری یگانه و منحصر به فرد از سیمای مردمان کشوری داشت که در مدینه فاضله خود به شکلی دروغین ساخته است. برای همین است که وقتی همان بازیگران در تصویری غیر از تلویزیون ظاهر می شوند، به شدت وجه پرسپکتیو پیدا کرده، سکنات و ظاهر باورپذیر تری پیدا می کنند و تبدیل به جنسی از تجربه زیستی مردم می شوند.
برگزاری «نشست رسانه های جدید، ضرورت های جدید» در پس خود همین نکته را مستتر دارد که رسانه ای که خود را غالب و تصمیم گیرنده تلقی می کند؛ تغییر را فهم کرده و بپذیرد. این در حالی است که سد جدید ایجاد شده در رخت ساترا، همان نظارت تلخی است که سال ها بر هنرمندان حوزه های مختلف رفته و معنایش آن است که هیچ یک از خالقان آثار نباید و احتمالا نمی توانند بدون ممیزی و کسب اجازه به تولید بپردازند. چیزی که در هیچ کجای دنیا نیست. کجا چنین است که شما برای ساخت فیلم، فیلمنامه را از هفت خوان عبور دهید و بعد از ساخته شدن همان فیلم بر اساس فیلمنامه باز دچار شصت رنگ ممیزی شوید و تازه کسانی هستند که درست دم اکران می توانند اجازه نمایش فیلم را لغو کنند. در کجای دنیا شما مجموعه ای با سرمایه غیر دولتی می سازید و بعد باید بابت محتوای تولید شده که ته تهش بیرون بودن چند تار موی بیشتر و قدری آرایش غلیظ تر است، جوابگوی نظرات شخصی و سلیقه ای آقایان بشوید؟!
در گفت و گویی که اخیرا با وزیر فرهنگ و ارتباطات افغانستان داشتم، از ایشان راجع به ممیزی پرسیدم و این که آیا در افغانستان سانسور اعمال می شود؟ و ایشان با لبخند گفتند سانسور؟ برای چه باید سانسور اعمال کنیم؟ اینجا کشوری آزاد است و هر کس می تواند در کتاب و فیلم هایش هر محتوایی که می خواهد تولید کند. آیا ما حتی از همسایه خود هم عقب مانده ایم؟

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها