تاریخ انتشار:1398/04/04 - 09:39 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 115309

سینماسینما، زهرا مشتاق

« ما همه با هم هستیم » را هنوز ندیده ام. اما توقیف آن در سینماهای استان کرمان برای من، به عنوان یک مخاطب سینما بسیار توهین آمیز و غیر قابل فهم است. نمی دانم مقام توقیف کننده آیا فقط نسبت به سینما چنین تصمیم های تندی می گیرند یا کلا در موارد دیگر هم سریع وارد عمل می شوند ؟!

معاون حقوق عامه دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان، فیلم را برای احساسات مردم کرمان تحریک کننده می دانند و چون نظر عموم مردم ملاک است، به خودشان اجازه می دهند فیلم را توقیف کنند. چرا ؟ چون لهجه مواد فروش فیلم کرمانی است!! یعنی اگر لهجه فروشنده مواد آبادانی، کردی یا یزدی بود اشکال نداشت؟ چرا داشت. چون به نظر ایشان برچسب زدن به اقوام و مردم استان های کشور، امری نامناسب است و دامن زدن به انگارها از طریق رسانه و سینما توسط نخبگان سینما مورد تامل است!!

چون به نظر ایشان اجرای قانون اساسی و دفاع از حقوق عامه از وظایف قوه قضائیه است. چون در اصل ۱۹ قانون اساسی همه مردم برابر هستند و دستگاه ها موظف به در نظر گرفتن آن هستند.
و البته چون در اصل ۱۵۶، قوه قضائیه مکلف به احیای حقوق عامه است و برابر بند پنجم که از همه مهم تر است «اقدام پیشگیرانه برای وقوع جرم و اصلاح مجرمین» از وظایف قوه قضائیه است.
به نظر می رسد دیوار سینما و تئاتر از همه دیوارها کوتاه تر است. چون ظاهرا قوانین سفت و سخت و گذر از هفت خان رستم آن به نظر هیچ نهادی جدی گرفته نمی شود!!

این اتفاق باید برای تهیه کنندگان، کارگردان ها و سایر دست اندرکاران سینما توهین آمیز باشد. این تصمیم باید خیلی به آن ها برخورنده باشد و عجیب تر سکوت و انفعال سازمان سینمائی است. آیا به صرف دعوت معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمائی از مقام قضائی به سعه صدر و یادآوری این که هیچ گونه توهینی به اقوام ایرانی در این فیلم نشده است، کافی است؟ مگر می شود یک دستگاه به دستگاه دیگر چنین دهان کجی آشکاری بکند و هیچ کس هیچ کاری نکند؟

این یعنی بی ارزش بودن دوندگی بسیار برای گرفتن مجوز ساخت فیلم از سازمان سینمائی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. یعنی یک سازمان دیگر که آن هم در بدنه دولت تعریف می شود، به خود اجازه می دهد، در حوزه تخصصی دستگاهی دیگر عرض اندام و دخالت جدی کند و آب هم از آب تکان نخورد !

چطور چنین چیزی ممکن است ؟ آیا شورایی که قبل از صدور پروانه ساخت، فیلم نامه را می خوانند و با هزار اما و اگر و حذف و سانسور برای فیلم نامه مجوز ساخت صادر می کنند، در کار خود مهارت و تخصصی ندارند؟

آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقام رکن اصلی تصمیم گیری های کلان برای سیاست های فرهنگی کشور ، از به جا آوردن وظایف خود ناتوان است؟ یا قانون نمی داند و وظایف خود را بلد نیست؟ آیا اساسا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مجوزهای صادر شده از سوی معاونت های خود در حوزه کتاب و سینما و تئاتر و موسیقی و هنرهای دیگر ارزشی قائل است؟ اگر به مجوزهای صادره اعتقاد دارند، پس چرا پای امضاهای خود که به آسانی هم پای هیچ کاغذ و سندی نمی نشیند، نمی ایستند؟

چطور می شود کتابی که مجوز دارد و منتشر شده، از نمایشگاه کتاب برچیده شود؟ یا نمایشی که مجوز اجرا از شورای بازبینی دارد، ناگهان متوقف شود؟ و یا کنسرت ها یک به یک به دستور اشخاص غیر مرتبط لغو شود و فیلم ها وسط اکران از پرده پایین کشیده شوند؟! این روند نمی تواند یک رویداد معمولی باشد و نمی توان بی تامل از کنار آن عبور کرد. وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آشکارا توان مقابله و‌ایستادگی ندارد و پشت امضاها و مجوزهای خود نمی ایستد؛ نتیجه آن « هردم از این باغ بری می رسد » است.

از مسولان وزارت ارشاد تقاضا می شود اگر محصولات فرهنگی، اعم از تئاتر و سینما و موسیقی را فاقد ارزش می دانند؛ مجوزی برای آن صادر نکنند تا انبوهی از سرمایه انسانی و مالی هدر نشود. ولی اگر به راستی به تصمیم های معاونت و سازمان های متبوع خود معتقدند؛ تصمیم بگیرند یک بار برای همیشه، تمام قد و سفت و سخت از مجوزهای صادره خود دفاع کنند.

هم چنین در این برهه، از تهیه کنندگان و سینماگران دیگر نیز انتظار می رود از یک دیگر پشتیبانی و حمایت جدی کنند. چه کسی می داند که در این آشفته بازار فردا نوبت کدام سینماگر دیگر باشد؟!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها