تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۳۰ - ۲۱:۱۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 98682

مریم سادات گوشه درروزنامه ایران نوشت :

 

وزارتخانه متولی امور فرهنگ در ایران که پیش تر عنوان «وزارت فرهنگ و هنر» را بر پیشانی داشت، بعد از انقلاب اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به اختصار وزارت ارشاد نام گرفت؛ نامی که محل مناقشه برخی از هنرمندان و اصحاب فرهنگ است. چندی پیش هم حسین علیزاده(در گفت وگویی با نشریه هنروتجربه ) نسبت به این لفظ واکنش نشان داده و گفته بود:«هنرمندان کجا باید با هم پیوند داشته باشند؟ در وزارت ارشاد؟ وزارت ارشادی که اساسا اسمش غلط است چون این جوری [چنین برمی آید] هنرمندان اشتباهی می کنند که باید ارشاد شوند!»

بعد از انتقادهایی از این دست بود که سید عباس صالحی وزیر فرهنگ در واکنشی در توئیت خود فرهنگ را بنیان رشد اجتماعی دانسته و گفته بود، «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به واژه ارشاد تقلیل ندهیم.»

بعد از آن هم در نهم مهرماه حجت الاسلام والمسلمین احمد مازنی، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هم در گفت و گویی اعلام کرد که کمیسیون فرهنگی مجلس در کارگروه فرهنگ و رسانه اش پیشنهاد اهالی هنر مبنی بر افزودن واژه «هنر» به عنوان این وزارتخانه را در دستور کار خود قرار داده است، اما اکنون سوالی که ایجاد می شود این است که اهالی هنر به عنوان دست اندرکاران اصلی در این باره چه نظری دارند و چه می گویند و مدیران و مسئولان وزارتخانه چه دیدگاهی دارند؟

ارشاد در کار فرهنگی مستتر است

سید هادی حسینی، معاون پارلمانی و حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد چرایی بودن لفظ ارشاد در عنوان این وزارت به «ایران» می گوید: «از نظر ما ارشاد باری نیست که بخواهد عنوان این وزارتخانه را مختل یا خراب کند. موضوع ارشاد در وظایف وزارت فرهنگ و حوزه فرهنگ مستتر است. اگر کسی کار فرهنگی می کند خود به خود در این کار به نوعی ارشاد هم می کند و ارشاد در آن مستتر است. این اسم گذاشته شده و در کشور جا افتاده است. ممکن است برخی مزاح کنند و از واژه گشت ارشاد هم صحبت کنند اما مردم می دانند که گشت ارشاد با وزارت ارشاد متفاوت است و ارتباطی با ما ندارد.»

وی در ادامه معتقد است: «وزارتخانه قبل از انقلاب نامش وزارت فرهنگ و هنر بود. بعد از انقلاب تبدیل شد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. بخش زیادی از جامعه هنرمندان ارتباط شان با این وزارتخانه است و بخش اعظم ماموریت ما نیز در ارتباط با هنر است؛ به معنی همه هنرها و از این جهات این طایفه و خانواده فهیم و بزرگ فرهنگی و هنری، همیشه به نوعی مکدر بودند که چرا حوزه هنر در ماموریت این وزارتخانه است اما در نامگذاری اش مغفول مانده است. بنابراین پیشنهادی مطرح شده که هنر را به نام وزارتخانه اضافه کنیم و نامش وزارت فرهنگ و هنر و ارشاد اسلامی شود. البته چنین عنوانی هیچ مغایرتی با نظام جمهوری اسلامی و سیاست های آن ندارد و نیز مغایرتی با قانون اساسی و هنر اسلامی و ایرانی ندارد و مساله ای هم در کشور ایجاد نمی کند. این موضوع در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح شده و ما هم در آنجا از آن دفاع کردیم و در کمیسیون به تصویب رسید. باید به صحن بیاید و در صحن راجع به آن تصمیم گیری شود و به نظر من کسی هم در صحن  نباید مخالفتی داشته باشد.»

وظیفه هنرمند ارشاد نیست

اما بهنام ناصح، نویسنده، در این خصوص می گوید: «اسم قبلی اش به اندازه کافی طولانی بود و وزارت فرهنگ نیز همواره اصرار داشته که نامش را رسانه ها به صورت کامل بنویسند. حالا یک کلمه هم که اضافه می شود و آن را به یک جمله تبدیل می کند. این اسم عوض کردن ها مشکلات این وزارتخانه را حل نمی کند. باید ببینیم تاکنون که نامش این بوده چه کارهایی کرده و حالا با تغییر این اسم قرار است چه کارهایی بکند؟ آمدن واژه «هنر» آیا به این معناست که برای هنر ارزش بیشتری قائل می شوند. به شخصه وقتی خبر را خواندم موضوع را جدی نگرفتم. موضوع اصلی  مشکلاتی است که دراین وزارتخانه و سایر وزارتخانه ها وجود دارد که به یکسری وظایف اصلی خود عمل نمی کنند و یکسری چیزهایی که وظیفه شان نیست به آنها بیشتر اهمیت می دهند. وزارتخانه باید در حوزه هایی که نهادهای خصوصی برایشان به صرفه نیست و به نفع جامعه هم هست که انجام شود متولی شود. مثلا پیگیری و هزینه کردن برای برخی هنرهایی که در حال از بین رفتن هستند، مثل تعزیه یا برخی هنرهای سنتی… مثلا از موسیقی کلاسیک در دنیا به اندازه موسیقی پاپ و جاز استقبال نمی شود ولی این دلیل نمی شود که از بین برود. بنابراین یکسری نهادهایی هستند که از بودجه عمومی مردم برای حفظ آن هزینه می کنند، ولی در ایران این طور نیست. وزارت فرهنگ بیشتر نگاه نظارتی دارد و این نگاه بیشتر حالت ترمز دارد تا کمک. این اسم ها اضافه یا کم بشوند فرقی نمی کند. این وزارت باید در عمل به فکر تسهیلاتی باشد که می بایست در اختیار هنرمندان و اصحاب فرهنگ قرار بگیرد.»

او در ادامه می گوید: «وظیفه هنرمند ارشاد نیست. وظیفه هنرمند تولید هنر و وظیفه نویسنده تولید ادبیات است. این نگاه متولی گرانه ای است که به مردم همیشه به عنوان افرادی می نگرد که باید ارشاد شوند. در صورتی که مردم خود قوه تمییز و ممیزی دارند.»

ارشاد به مساجد و حسینیه ها سپرده شود

بهروز غریب پور، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما نیز در این خصوص می گوید: «لفظ ارشاد برای تمام دستگاه های هدایتگر به نظر می رسد که واجب باشد. معتقدم که فرهنگ دینی ما چنین وظایفی را به مساجد، تکایا و حسینیه ها سپرده  است و وقتی که ما می گوییم وزارت ارشاد یعنی وزارتی که ناظر بر این نوع اماکن و محتوای آنها باشد. آنگاه باید گفت صدا وسیما و ارشاد اسلامی، یا سازمان تبلیغات و ارشاد اسلامی یا سازمان اوقاف اسلامی و… اگر این منظور است بگذارید وزارت ارشاد بماند، اما حقیقت این است که وزارت ارشاد در وظایفش سردرگم است. وقتی لفظ ارشاد وجود داشته باشد ولی وظایف ارشادی انجام نشود، یا وظیفه فرهنگی و هنری انجام نشود چه فرقی دارد؛ اینها صرفا بازی کردن با اسم است.»

او در ادامه تصریح کرد:«کافی است بگویند وزارت فرهنگ. فرهنگ خود شامل همه اینها می شود اما در واقع اوایل انقلاب برای مقبول کردن و باقی ماندن یکسری دستگاه ها پسوند اسلامی یا ارشاد را به آنها افزودند. این از سر تدبیر مقطعی اوایل انقلاب بود. بنابراین ارشاد دراینجا بی معناست. اگر محتوای این وزارتخانه به معنای واقعی در جهت نامش نباشد، اصلا این عناوین بی فایده است. چه باشد چه نباشد، نمی تواند کاری کند. وزارتخانه ای که هنر در اولویتش نباشد، قطعا نمی تواند ارشاد کند. اما اگر به اینها بپردازد به گونه ای نقش ارشادی خودش را اجرا می کند.»

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها