تاریخ انتشار:1397/12/05 - 21:21 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107246

سینماسینما، شادی حاجی مشهدی:

به خاطر می آورم که درسال های دور کودکی (گرچه خاطره اش هنوز نزدیک و زنده است)، هر سه شنبه، دست در دست پدر، برای دیدن یک فیلم درست و حسابی به سینما تِکِ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان وزرا می رفتیم. سه شنبه ها بهترین روزهفته بود، اشتیاقِ دیدن یک فیلم یا تاتر کودکانه که در آن سالها پراز شور و شعر بود، در کنار دعوت پدر به خوردن ساندویچ های خوشمزه بعد از سینما، به یک عیش تمام عیار بدل می شد و بهترین سرگرمی هفتگی برای یک دخترک ۷ ساله بود.
خوب به یاد می آورم، وقتی برای اولین بار عمو سیبیلوی بهرام بیضایی را دیدم که توپ فوتبال بچه ها را از آن ها می گیرد به خشم آمده بودم… و تکه یخ هایی که در شعله های آتشِ فیلم دونده (امیر نادری) ذوب می شدند چقدر فریبنده و زیبا به نظرم می رسید.
دنیا برای من و بسیاری از کودکان هم دوره ام طعم و رنگ دیگری داشت. در سالن تاریک سینما کانون، کودکان زیاد دیگری همراه من، هنگام تماشای فیلم “گلباران” (علی اکبر صادقی) بلند بلند می خندیدند یا حیرت زده به شکلک های متحرک فیلم “چشم تنگ دنیا دار” (استاد زرین کلک) بر روی پرده نقره ای خیره می شدند. حتی به یاد دارم در چند کنسرت کوچک و جمع و جور از بچه های دبستانی، که با ساز و ادوات موسیقی دور هم می خواندند و می نواختند، طنین سنج و طبل های بزرگی که با دستان کوچک بچه ها به لرزه می افتاد، چقدر برایم شنیدنی و جذاب بود.
به گذشته نگاه می کنم، به دوره ای که ویدئو، اینترنت ، گیم و این همه نرم افزارهای رنگ به رنگ در دسترس کودکان نبود و سالانه این همه کارتون و انیمیشن تولید نمی شد و به راحتی یک کلیک در اختیارکودکان قرار نمی گرفت. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بی شک بهترین مکان برای کودکانی بود که به دنبال سینما، نمایش و جهانی از کتاب های سرگرم کننده و خوب بودند…
به دهه نود می رسیم، به همان کانون پرورش فکری دوباره نگاه می کنیم؛ حالا با چندین سالن جدید در تهران فعالیت می کند، به مجموعه بزرگی مثل باغ کتاب سر می زنیم، به کتابخانه ها و فرهنگسراهای شهرداری، به پردیس های سینمایی خصوصی و مال های بزرگ شهرستانها…
اکنون همه اینها در دسترس کودکان و خانواده ها هستند و در بیشتر اوقات سال برنامه های متنوع و سرگرم کننده ای را برای ایشان ارائه می دهند. در برخی از این مراکز فرهنگی امکان ارتباط و تعامل با نویسندگان، بازیگران و صداپیشه گان آثار کودکان وجود دارد؛ ظهور کانال های تلگرامی و صفحات تخصصی اینستاگرام تقریبا هر کودکی را که سواد خواندن و نوشتن دارد از همراهی والدینش در این ارتباط بی نیاز می کند.
به نظر می رسد با وجود پیدایش قارچ گونه و روزافزون این مراکز فرهنگی – هنری، توجه به حفظ و توسعه این اماکن همزمان با برنامه ریزی برای ارتقای کیفی و کمی محصولات فرهنگی و هنری که بی شک در اختیار طیف گسترده ای از جمعیت کودک و نوجوان این کشور قرار گرفته ، ضروری است. لزوم هماهنگی دستگاه های دولتی در کنار بهبود زیرساخت های آموزشی و پرورشی و هماهنگی هر چه بیشتر با بخش خصوصی، برای تدوین یک چشم انداز بلند مدت و موثر در ارتقای سطح کیفی این غذای روحی برای نسل جوان کشور در داخل و ایجاد تعاملات جهانی در ارتباط با کشورهای دیگر از خارج و برای راه یافتن به سودای زندگی در دهکده ی جهانی آینده، بدیهی است.
در این راستا، برگزاری نمایشگاه ها، همایش ها و جشنواره های فرهنگی یا سینمایی ویژه ی کودکان و نوجوانان، مادامی که به تولید هدفمند و نمایش دستاوردهایی با کیفیت و قابل ارائه به عنوان یک محصول پایدار فرهنگی نرسند ، تنها عرصه ای خواهد بود، برای برگزاری دور همی ها و هدر دادان سرمایه های مادی و معنوی بخش دولتی و خصوصی در این کشور.
برای دستیابی به این هدف، توجه به چند نکته ضروری است:
۱- لزوم تربیت نسلی جوان، کاربلد و آگاه که در کنار استفاده از تجربیات نسل گذشته از سرمایه های ادبی، هنری و بومی برای تولید محتوی کتاب، نمایش نامه، فیلمنامه، بازی و نرم افزار و… برای کودکان فعالیت کنند و در زمینه های تولیدی مجری و متخصص باشند.
۲- توجه به میراث فرهنگی و هنری این مرز و بوم ( آشنایی با آداب و سنن هر خطه از کشور، آشنایی با موزه های هنری موجود، احداث موزه های جدید فرهنگی و هنری مخصوص کودکان مثل موزه عروسک ها، موزه انتشارات کودک، موزه اسباب بازی و …)
۳- ساخت و توسعه مراکز فرهنگی – تفریحی برای کودکان که بتوان خدمات دیگر مربوط به این گروه سنی را نیز در این مراکز ارائه داد ( آموزش مشاغل، کلاس های آموزشی، کارگاه های تربیتی و مشاوره خانواده و خرید مایحتاج کودک و نوجوان و…)
۴- حفظ و نگهداری سازه ها و امکانات موجود همراه با جلوگیری از تخریب و تغییر کاربری این اماکن با گذشت زمان و تغییر کارفرما.همچنین

لزوم توجه به معماری این مراکز که باید برای کودکان طراحی و بر اساس نیازهای آنان توسعه یابد.
۵- ارائه الگوهای کاربردی برای اشتغال زایی و کارآفرینی خدمات دهندگان به گروه کودک و نوجوان، همراه با مدیریت در تربیت مربیان و افراد متخصص در این زمینه
۶- دریافت نظرات و انتقادات و بهبود شرایط موجود بر اساس بازخوردها
۷- فراهم کردن زیرساخت های ارتباطی برای کودکان و خانواده هایشان تا در رده های سنی مختلف و در گستره ی جغرافیایی همه نقاط کشور، برای دست یابی به خدمات این مراکز با کیفیت و هزینه های مقرون به صرفه دچار مشکل نشوند

شاید مرور این نکات در سخن به نظر تکراری یا درعمل کم و بیش دور از دسترس به نظر برسد، اما سودمند و اطمینان بخش است اگر بدانیم بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای اسکاندیناوی و کانادا، با توجه و اهتمام به همین موارد و سرلوحه قرار دادن این نکات، توانسته اند تا در این زمینه به پیشرفت های ارزشمندی برسند و برای تربیت نسل جوان خود به توسعه پایدار و بازدهی بالایی دست پیدا کنند. شاید ما هم باید ازهمین امروز و از خود شروع کنیم، شاید اکنون وقت آن فرا رسیده باشد تا با تکیه بر یک مدیریت صحیح که به دور از حب و بغض ها و روابط بیمارگونه است، با برنامه ریزی و آینده نگری و با کمی غیرت و همت ملی، آینده ی بهتری را برای فرزندانمان بسازیم.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها