تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۴/۲۵ - ۱۷:۵۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 92319

طاهره آشیانی در جام جم نوشت :

قبل از این که دکتر محمود عزیزی را به واسطه بازی در آثاری مانند « لیلی با من است» بشناسم، او را به عنوان استادی می شناسم که درس تئاتر به ما می داد.اواخر دهه ۶۰ به پیشنهاد پرویز زاهدی؛ نویسنده از فرانسه به ایران برگشت تا دانش و معلومات فرهنگی و هنری خود را در اختیار دانشجویان و آثار نمایشی بگذارد.در سال ۷۴ با بازی در فیلم لیلی با من است به شهرت رسید، بعد از موفقیت در این فیلم گمان می رفت دکتر عزیزی جایگاه خود را در حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون پیدا کند اما این بازیگر هر چند در آثار زیادی بازی کرد اما چنین به نظر می رسد که نتوانست به جایگاهی که لایقش است، برسد و بیشترین تمرکز خود را بر تدریس در دانشگاه ها متمرکز کرد.با دکتر عزیزی هم صحبت شدیم . او انتقاداتی به مدیریت حوزه فرهنگ و هنر دارد و سوالاتی را از مدیران می پرسد که بد نیست مدیران پاسخگوی آنها باشند.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟
مسلما در جواب شما نمی توانم بگویم سر کار هستم، چون مثل خیلی از بازیگران بیکارم.اما این که چرا بیکارم را من نباید پاسخگو باشم، باید کارگزارن فرهنگ و هنر جوابگوی آن باشند.باید از سیاست گذاران فرهنگ و هنر که بودجه و مجوز ها را در اختیار دارند، سوال کرد.باید پرسید چرا در حوزه های مختلف اعم از موسیقی، تئاتر، سینما،تلویزیون، تجسمی و … بیکاری زیاد است.اگر برنامه ریزی و توزیع درست باشد بیکاری این قدر فراگیر نمی شود. در هیچ کجای دنیا چنین نیست که فقط به تعداد محدودی کار برسد و بقیه بیکار بمانند.

یعنی معتقدید مدیریت فرهنگی باید بر انتخاب بازیگران نظارت داشته باشد؟
منظورم نظارت نیست ! معتقدم اگر سیاست گذاری درست باشد اتفاقات پشت پرده شکل نمی گیرد.در حوزه فرهنگ و هنر حرف و حدیث بسیار است ؛ صحبت از رانت هایی است که داده می شود بدون این که نتیجه ای داشته باشد.مثلا شنیده می شود فلان مبلغ برای تجسمی پرداخت شد اما نتیجه آن بودجه باید مثلا مجسمه ای در قد و قواره مجسمه فردوسی باشد اما خروجی دیده نمی شود.در سینما اتفاقاتی رخ می دهد که جای تعجب دارد؛ بیشتر فیلم ها به سمت فیلم های سرگرم کننده و کمدی رفته که بد هم نیست به هرحال سینما، صنعت است و باید چرخش بچرخد اما در چنین شرایطی دیگر به معاونت سینمایی نیاز نیست که تمایل زیادی به دخالت در همه امور و بودجه هم دارد !

شما تجربه کار در فرانسه را هم دارید، در آنجا سینما صنعت است و دولت نظارتی بر آن ندارد…
در کشورهای غربی هم قواعدی وجود داردکه صنعت سینما باید آن را رعایت کند، مثلا هویت ملی ارتش را نباید زیر سوال ببرند. قواعد کاملا مشخصی دارند که با آمدن و رفتن مدیران تغییر نمی کند اما مشکل کشور ما این است که قوانین را مدیران به شکل سلیقه ای مشخص می کنند و تغییر می کند.

مدتی است که گلایه از لابی گری در حوزه بازیگری زیاد شنیده می شود، آیا در اروپا نیز چنین مشکلاتی وجود دارد؟
آنجا تشکل های صنفی بشدت قوی است که مانع بسیاری از اتفاقات پشت پرده می شود.اگر جوانی هم که ظاهر جذابی دارد، دوست داشته باشد پول بدهد و وارد سینما شود، ابتدا برایش کلاس های آموزشی برگزار می کنند و برای حضور او در سینما برنامه ریزی می کنند.این طور نیست که یک نفر پول بدهد و در یک فیلم نقش اول را بازی کند و بعد دیگر خبری از او نباشد.در کشور ما برنامه ریزی بلند مدت برای کسی که سرمایه وارد سینما می کند، نیست.اصلا برنامه ریزی وجود ندارد.تهیه کننده ها از روی دست هم کپی می کنند، هر فیلمی که پرفروش شود، کپی برداری از آن شروع می شود.البته این سری سازی هم لابی های خاص خود را دارد و هر کسی نمی تواند حتی کپی برداری کند.

در تئاتر هم فعالیت های شما محدود شده…
در دوره هشت ساله رئیس جمهوری آقای احمدی نژاد یک تئاتر کار کردم و در دوره آقای روحانی هم یک کار ! من توانایی های خودم را نشان داده ام و کارم را بلدم.اما مناسباتی وجود دارد که نمی گذارد کار کنم.در همه جای دنیا دولت ها از تئاترهای خوب حمایت می کنند اما در کشور ما این حمایت ها از افراد خاصی می شود و همه هنرمندان شامل آنها نمی شوند. چند وقتی است صحبت از شفاف سازی مالی نهادها و وزارتخانه هاست.سوال من این است چرا سازمان های فرهنگی و هنری وارد این شفاف سازی مالی نمی شوند؟ چرا ارقامی که به افراد پرداخت می شود، اعلام نمی شود تا حداقل سوء تفاهم ها از بین برود! این فضا باعث شده آنهایی که اتفاقا بودجه های خوبی از دولت می گیرند، مدام شاکی باشند که چرا به ما بودجه نمی دهند! وقتی شفاف سازی وجود نداشته باشد، آدم ها آدرس غلط می دهند و فضای بدبینی روز به روز گسترده تر می شود.
الان شرایط طوری شده هر کسی کار می کند، بقیه می گویند او به یک جایی وصل است و گرنه چرا ما نمی توانیم کار کنیم؟ ! چرا قواعد و شرایط کار کردن به صورت شفاف مشخص نمی شود که هر کسی جایگاه خودش را بشناسد و بداند در کجا قرار دارد؟

با همه این مشکلات در ایران ماندید و به فرانسه برنگشتید؟
من آنجا شرایط زندگی و کار داشتم اما به ایران آمدم و زندگی ام را برای ماندن در اینجا برنامه ریزی کردم.اما متاسفانه برنامه هایم به نتیجه نرسید.در همه بخش ها و اقشار جامعه مشکل وجود دارد این به ناکارآمدی دولت برمی گردد یا به مدیرانی که بلد نیستند، برای کشور برنامه ریزی کنند، من نمی دانم! ما شرایط سختی را پشت سرگذاشتیم، هشت سال دفاع مقدس، تحریم های بسیار سفت و سختی را پشت سرگذاشتیم اما الان خیلی شرایط زندگی سخت شده است و اصلا نمی توان برای هیچ کاری برنامه ریزی کرد.جای تعجب است که یکی از دولتمردان به ایرانی هایی که در خارج زندگی می کنند، پیشنهاد می دهد که به ایران برگردند و پو ل هایشان را در اینجا سرمایه گذاری کنند، سوال من این است که چرا هیچ کدام از وزیران حاضر نیستند پول های خود را وارد چرخه سرمایه گذاری کنند و چند کارگاه و کارخانه تولید راه اندازی کنند؟ من به فرانسه برنگشتم چون اینجا وطن من است و من مدیون آب و خاکم هستم، مدیون پدر و مادرم هستم.وطنم را دوست دارم و چرا باید از این جا بروم؟

در دانشگاه تدریس می کنید؟
بازنشسته شده ام اما واقعیت این است که آموزش عالی هم حال و روز خوبی ندارد.حقوق اساتید به موقع پرداخت نمی شود و بازنشسته های آموزش عالی هم شرایط خوبی ندارند، من نگران صندوق بازنشستگی وزارت علوم هستم چون هیچ خبری از آن نیست و به نظرم باید درباره آن هم شفاف سازی شود.روشنگری در هر زمینه ای باعث می شود سوءتفاهم ها و نقاط تاریک بر طرف شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها