تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۹/۱۷ - ۱۲:۵۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 165726

محمدناصر احدی- روزنامه‌نگار
فیلم سینمایی «تومان»، سومین ساخته مرتضی فرشباف، از ۱۲آبان به روی پرده رفته و تا امروز در حدود ۱۲۰میلیون تومان فروخته و کمی بیش از ۵هزار نفر تماشاگر داشته است. اگر صرفا میزان فروش فیلم یا تعداد تماشاگران ملاک قضاوت درباره کیفیت اثر باشد، مسلما «تومان» فیلمی ناموفق و شکست‌خورده جلوه می‌کند. اما واقعیت این است که اگر شما یکی از آن ۵هزار و اندی نفری باشید که تومان را روی پرده تماشا کرده‌اند، احتمالا متوجه شده‌اید که با فیلمی متفاوت سروکار دارید. این تفاوت بار ارزشگذاری ندارد و روی بد یا خوب بودن فیلم تأکید نمی‌کند. «تومان» روایت و دغدغه متفاوتی با اغلب فیلم‌هایی که روی پرده هستند دارد و حتی با فیلم‌های خوبی همچون «قهرمان» اصغر فرهادی و «آتابای» نیکی کریمی فرق دارد. «تومان» تجربه‌ای در روایت و مسیر تازه‌ای در داستان‌گویی است که البته احتمالا آزمایشی که در روایت کرده و مسیر تازه‌ای که برای بیان داستانش برگزیده به مذاق اغلب سینماروهای ایرانی خوش نمی‌آید، چراکه سینماروی ایرانی طی سالیان سال به فیلم‌هایی سرراست‌تر از «تومان» و به شخصیت‌هایی تخت‌تر و تک‌بعدی‌تر از شخصیت‌های این فیلم عادت داده شده است. خیال نکنید که «تومان» فیلم پیچیده‌ای است یا حرف ثقیل و سنگینی می‌زند که در استدراک و استعداد تماشاگر عام نمی‌گنجد؛ اتفاقا داستانی که می‌گوید داستان آشنای زمانه ماست. داستان راه صدساله را یک‌شبه رفتن؛ داستان تاخت زدن سادگی و معصومیت با آلودگی و رذالت؛ داستان برآمدن و برافتادن؛ داستان ظهور و سقوط. داستان و مضمون «تومان» آشناست؛ آنچه غریب و شگفت می‌نماید، شیوه روایت فیلم است؛ انگیزه‌های شخصیت‌هاست؛ نوع ارتباط آدم‌ها با یکدیگر است؛ استخراج روایت از دل زندگی روزمره، آن‌هم در جغرافیایی خارج از تهران در گنبدکاووس است.
تماشاگری که به فیلم‌های ساده‌گیر و ساده‌اندیش خو کرده باشد؛ تماشاگری که تنها روایت «الف» به «ب» و «ج» را بشناسد؛ تماشاگری که همه‌چیز را سیاه‌وسفید ببیند و آدم‌ها را به  ۲جبهه خیر و شر تقسیم کند، «تومان» را پس‌می‌زند؛ زیبایی قاب‌هایش برایش بی‌معنا جلوه می‌کند؛ تأمل و تأنی فیلم را به کندی و سستی تعبیر می‌کند و به آدم‌های فیلم نزدیک نمی‌شود و احساس ملال و دل‌زدگی می‌کند. تماشاگر عام بی‌تقصیر است اما کسانی که طی سالیان در کار پرورش ذوق عامه بوده‌اند مقصرند و در قصورشان نباید تردید کرد. تماشاگر سینمای ایران همیشه آنقدر دل‌بسته فیلم‌های خطی و سطحی نبوده است. زمانی که تابستان سال۱۳۶۹ «هامون» اکران عمومی شد، امیدی نمی‌رفت که فیلم در گیشه بفروشد. تصور می‌شد که «هامون» فیلمی روشنفکری است و تماشاگر عام روایت رفت‌وبرگشتی‌اش را درک نمی‌کند و فیلم در گیشه شکست می‌خورد. اما سینماروها همه پیش‌بینی‌ها را به‌هم زدند. با اینکه برخی منتقدان از زمان اکران فیلم در جشنواره هشتم در بهمن۱۳۶۸ فیلم را دوست نداشتند، اما مردم چه در جشنواره و چه در زمان اکران عمومی چنان استقبالی از فیلم کردند که حتی منتقدانی که نقد منفی درباره فیلم نوشته بودند، بعدها نظرشان را تغییر دادند و زبان به ستایش فیلم گشودند.
«هامون» به فیلمی کالت در تاریخ سینمای ایران بدل شد و برای نسلی از سینماروها چنان‌ شأن و منزلتی پیدا کرد که طرفداران دوآتشه‌اش به هامون‌بازها مشهور شدند. «هامون» در جشنواره هشتم توفانی راه انداخت و جوایز کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، نقش اول مرد و بهترین تدوین را از آن خود کرد. هیأت داوران سینمای ایران در جشنواره هشتم عبارت بودند از مرحوم سیف‌الله داد، فرهاد صبا، منوچهر عسگری‌نسب، هوشنگ کامکار و محمدباقر کریمیان. این هیأت داوری با اهدای ۵جایزه مهم به «هامون» در شناساندن اهمیت این فیلم به سینماروها نقش داشت. قصد مقایسه «تومان» با «هامون» را ندارم، اما حرفم این است که اگر به «تومان» در جشنواره فجر سال۱۳۹۸ بیشتر از اهدای جایزه «بهترین فیلمبرداری» توجه می‌شد، حالا شاید شرایط اکران متفاوتی را تجربه می‌کرد. برای دیدن «تومان»، اگر خیلی خوش‌اقبال باشید، شاید سانسی را در وسط روز یا آخر شب، آن‌هم فقط در یک یا ۲سینمای تهران، پیدا کنید. نحوه اکران «تومان» و فیلم‌هایی همانند آن، که با جریان کلی سینمای ایران متفاوت هستند، به‌نحوی است که دیده نشوند. واقعیت این است که تماشاگر سینما به سمت فیلم‌هایی سوق داده می‌شود که با معیارهای عامه‌پسندی مطابقت دارند و در این میان فیلم‌هایی که متفاوت باشند در هنگام اکران قربانی می‌شوند، اما مطمئنا در قضاوت تاریخی سرنوشت بهتری از فاتحان گیشه‌ها خواهند داشت.

همشهری

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها