تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۴/۰۶ - ۱۳:۰۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 157949

سینماسینما، علیرضا نراقی

«اعداد سخن می‌گویند.» این جمله‌­ی همواره درست اغلب نقطه پایانی است بر بسیاری از تحلیل­‌های حوصله سربر و توجیهاتی که در مواجهه با پدیده­‌ها رواج دارد. اعداد از منافع یا ضررهای قطعی سخن می­‌گویند و سیاست­‌های کلان محلی و جهانی اغلب بر اساس اعداد ساخته می‌­شود. اما سؤال اینجاست که اعداد تنها یک معنی دارند؟ و در مقایسه با اعداد و آمار دیگر با خاستگاه­‌های متفاوت، تا چه حد معنای قطعی­‌شان حفظ می‌شود؟

طبق اعداد سیاست تک‌‌فرزندی در چین از سال ۱۹۷۹ تا ٢٠١۵ از تولد بیش از ٣٣٨ میلیون نوزاد جلوگیری کرد و با این جلوگیری چین توانست از قحطیِ قطعی که بارها آن را تجربه کرده بود جلوگیری کند و ١٣٠ میلیون دلار نیز در خزانه نحیف خود ذخیره سازد تا موتور اقتصادش را هر چه قوی‌­تر به کار اندازد. سیاست صرفه‌جویانه و ثروت‌­زایی که از مرگ گسترده بر اثر گرسنگی جلوگیری کرد و حرکت چین به سمت صنعتی‌شدن و توسعه را شتاب بخشید. بله از این زاویه اعداد شفاف و گویا سخن می­‌گویند، اما مستند «ملت تک‌­فرزندی» ساخته نانفو وانگ و ژیالینگ ژانگ خوانش همین اعداد را به چالش می‌کشد.

حزب لغزش‌ناپذیر است

حکومت چین به درستی مدعی است که سیاست تک‌فرزندی برای چین قدرت، کامیابی و آرامش را به بار آورده است. از بحران‌­های عظیم جلوگیری کرده و کشور را در راستای توسعه متحد ساخته است. این اتحاد معنای ایدئولوژیک مشخصی در نظر حزب کمونیست دارد، اتحاد به معنای گذشتن از منافع فردی در راستای حفظ منافع جمعی است. چین در یک وضعیت خاص با خاطره تلخ از چندین قحطی خود را در جنگی جمعیتی می‌دید، بر طبق گزارش بسیاری از رسانه­‌های غربی پیش از اجرای سیاست تنظیم خانواده، این مسئله تصریح می‌­شد که جمعیت زیاد با توجه به منابع، ثروت انباشته و تولید ناخالص ملی در چین بحرانی واقعی است و چین نمی‌­تواند بدون کنترل و اجرای سیاست‌­هایی گسترده در این حوزه قطار حرکت کشور را در ریلی امن و روندی رو به پیش هدایت کند. قوت غالبِ مردم چین در همان زمان که تازه قحطی نبود سبوس برنج بود. یعنی غالب مردم چین خاصه در روستاها که اکثریت جمعیت را تشکیل می‌­دادند و مورد توجه ویژه مائو تسه تونگ رهبر انقلاب و پیشوای چین بودند از سؤتغذیه و بیماری­‌های حاصل از «فقط سبوس خوردن» رنج می‌بردند. مسئله اصلی برای اکثریت مردم بقا بود در حالی که انقلاب وعده رفاه می‌­داد. با این ملاحظات حکومت در سال ١٩٨٢ سیاست تک‌فرزندی را وارد قانون اساسی کرد و به شکلی سخت‌گیرانه در چند فاز مختلف آن را اجرا کرد. اولی فاز تبلیغاتی، دومی فاز تشویقی و سومی و اصلی‌ترین روش، روش جریمه و مجازات سخت‌گیرانه بود. خانه خانواده­‌هایی که بیش از یک فرزند می­‌آوردند تخریب می‌­شد؛ دام­‌هایشان از آنها ستانده می‌­شد و جریمه­‌های نقدی سنگینی به دلار برایشان در نظر گرفته می‌­شد و در نهایت حتی به زندان انداخته می‌­شدند. کسانی که خانواده­‌های متخلف را گزارش می کردند پاداش می‌گرفتند و تمام این سیاست‌­ها یک مجازات فرهنگی و درونی‌تر را نیز سبب می‌­شد؛ خانواده‌هایی که سیاست را به هر دلیلی اجرا نمی‌­کردند، در جامعه تحقیر می‌­شدند و متحمل هزینه­‌های عاطفی فراوانی می‌­شدند. از اینجا بود که بسیاری تصمیم گرفتند فرزندان خود را در کوه‌­ها، رودها، بازارها و… رها کنند، بکشند یا بفروشند و تازه در برابر تمام این سختی­‌ها حزب در شعاری تکان دهنده اعلام کرد: «خون ریختن به اندازه یک رود، بهتر از زایمان بیش از یک فرزند است.»

حزب سرکوبگر کمونیست اینجا موفقیت کوچک دیگری را هم به طور پنهان پیدا می­‌کرد، موفقیت در درونی کردن سرکوب و ایستادن در جایگاه قدرت در میان شکاف­‌های اجتماعی. حکومت به طور بیرونی و سخت سرکوب را سازمان داده بود اما سیاست جمعیتی و تنظیم خانواده توانسته بود کنترل را به درون خانه­‌ها ببرد و به حزب این امکان را بدهد که «خانواده تراز نوین» یا همان تراز جمهوری خلق چین را برسازد. بازوهای اجرایی خود در محلات و روستاهای کوچک را تقویت کند و حضور خود را در تمام ارکان، خاصه حوزه خصوصی زندگی مردم گسترده و مستحکم سازد.

فساد چگونه متولد می‌شود؟

یکی از نکات مهمی که در مستند «ملت تک‌فرزندی» نمایش داده می‌شود این است که چگونه با وجود شبکه قوی و پیچیده کنترل، همین نوع سیاست‌­های سخت و آهنین با تمام دقت و وسواس و سودی که دارد، فساد ایجاد می­‌کند و فساد را دوشادوش موفقیت­‌های خود، عظیم می‌سازد. بسیاری از خانواده‌­ها به سبب نیاز به نیروی کار خواهان فرزند پسر بودند برای همین بسیاری از دختران توسط خانواده‌­ها رها می‌­شدند، فرزند دختر هدیه‌­ای بود که بسیاری از خانواده‌­ها نمی‌خواستند، به همین علت در کنار دلایل دیگری چون به دنیا آمدن خواسته و ناخواسته فرزند دوم، حجم نوزادان سر راهی زیاد می­‌شد و این مولد شغلی در چین شد به نام «قاچاق نوزاد». شغل بخشی از جامعه پیدا کردن نوزادان و فروش آنها به پرورشگاه­‌هایی بود که برای همین شکل گرفته بودند و خود پروشگاه­‌ها بازار جذاب بین‌المللی برای فروش گران فرزند به خانواده­‌هایی در دیگر کشورهای جهان خاصه آمریکا بودند. بازاری بزرگ، زیرزمینی و در عین حال حکومتی- بین‌المللی به وجود آمد. پرورشگاه­‌ها مثل دیگر نهادها در چین دولتی بوده و هستند، اینجاست که پای دولت در فسادی که ناشی از سیاست­‌های خود ایجاد کرده بود باز شد و از هر طرف برایش شده بود سود، هم سیاست رسمی با جریمه‌های زیاد و کنترل ایدئولوژیک برایش سود بود، هم بازار زیرزمینی و فاسدی که در حاشیه این سیاست ساخته شده بود. از این نظر برای هر کس که فکر می‌­کند سرکوب و سیاست آهنین از فساد جلوگیری می­‌کند شاید مستند «ملت تک‌­فرزندی» می‌تواند کلاس درس و هشدار باشد.

در کنار این مسئله، به سبب ارزش فرزند پسر، هم به دلیل نیروی کار او و هم اهمیت یافتن حفظ بقای خانواده، سیاست تک‌فرزندی تبعیضی سیستماتیک و گسترده را به لحاظ جنسیتی در چین جاگیر کرد. زن جز نیروی فرزندآوری ارزش دیگری نداشت و خانواده‌هایی که می‌­توانستند مجوز داشتن فرزند دوم را کسب کنند هر چند با جریمه و طرد، به شدت میان فرزندان خود تفاوت قائل می‌­شدند. این تازه کنار مسئله بنیادین دیگری بود که کنترل بدن زن نام دارد. سقط جنین به شدت رواج داشت و توسط دولت ترویج می‌­شد پس به نوعی در عین بی‌ارزش سازی، کنترل بدن زن از سیاست‌های اصلی حکومت شده بود.

راه بیچارگی و ­پذیرش

توسعه به همان اندازه که راه شکوفایی است، روندی تراژیک نیز هست. این تجربه بسیاری از کشورهاست. رنسانس، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب صنعتی، استقلال آمریکا و برقراری صلح و وحدت ایالات در آن همه بر خون بنا شدند. استواری اغلب کشورها همواره متکی بر خون و جنگ محقق شده است به شکلی که هگل فیلسوف آلمانی قرن هجده و نوزده، معتقد بود «جنگ پدر است» که از درون آن امنیت، اقتدار و توسعه حاصل می­‌شود. اما فارغ از این تعبیر افراطی و اسقاط شده که البته بارقه‌­ای از حقیقتی تاریخی را در خود حمل می­‌کند، توسعه همواره با سیاست­‌های سیاسی، پولی و اجتماعی پرهزینه هم­ساز است و دورانی از ریاضت و دشواری را همراه دارد، اما عواطف و چیزی به نام اخلاق هم همواره در اصل وجود انسانی حضور دارد و راه خشن و حزین توسعه را تعدیل می­‌کند. سیاست­‌های استبدادی اما و روش توسعه تک حزبی و نامتوازن، هزینه­‌ها را بیشتر و مصائب را افزون می‌سازد. از جمله این هزینه‌­ها نابالغی، افسردگی و احساس بیچارگی عمومی است که در بسیاری از کشورهای استبدادی حتی توسعه‌یافته و قدرتمند آشکار است. نمونه کامل این تصویر محزون و تلخ را می‌­توان در بطن همین مستند «ملت تک‌فرزندی» به طور کامل دریافت و احساس کرد. اندوه و بیچارگی عمومی از مردمان عادی تا نیروهای مدیریتی محلی و روستایی که در مقابل هم‌محلی و دوستان خود ایستادند آشکار است. ضربه‌های روانی از دست دادن فرزند، فرزندکشی یا سر راه گذاشتن آنها چیزی نیست که با سرودهای شاد تبلیغاتی و حزبی پاک و پوشیده شود. خیل عظیم آوارگان چینی، دخترکانی که از خانواده‌­های خود به سختی جدا شدند خود هزینه­‌های زیادی را برای چین زایئده است که با وجود از بین رفتن خطر قحطی و آغاز حرکت توسعه، به طور قطع سلامت اجتماعی و توسعه مدنی و ایجاد ملتی قوی را در این کشور دچار مخاطره کرده است و همین فقدان سلامت و امنیت روانی و قدرتمندی مدنی و اجتماعی توسعه را در بسیاری از ارکان در درون این جامعه متزلزل و شکننده می‌سازد. مردم چین از روی بیچارگی سیاست­‌ها را پذیرفته و البته از این ثروت تولید شده و اقتصاد پویا، حالا بهره­‌مند م‌ی­شوند، اما ترمیم زخم­‌ها، اصلاح ذهنیت­‌ها و رسیدگی به عواطف مجروح، راه دشواری است که چین ناگزیر از هزینه‌ دادن سنگین برای آن است، راهی که دیگر نه با سیاست­‌های آهنین، بلکه در روندی درازمدت و با میدان دادن به فردیت، آزادی و گفت‌وگو با ملت ممکن است. تبلیغات رو به انقضا است، همان‌طور که قانون تک فرزندی در سال ٢٠١۵ توسط حزب کمونیست ملغی شد.

منبع: مجله نماوا

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها