سینماسینما: فریدون جیرانی در یادداشتی بر فیلم خروج در سایت خبرآنلاین بر نوشت:
رحمت روستایی روستای عدلآباد خروج میکند. او روستاییان را فرا میخواند تا با تراکتورهایشان با هم به تهران دفتر رییس جمهور بروند. رحمت معتقد است، مدیران میانی قادر به حل مشکلات روستای عدلآباد نیستند و باید با بالاترین مقام کشور مشکلات این روستا را حل کند. خروج با سفر شروع میشود و با برخورد تند و عصبانی مشاور رییسجمهور به سرانجام نزدیک میشود و… و سرانجام فیلم تمام میشود.
این پایان باز، فیلم خروج را از دیگر آثار حاتمیکیا جدا میکند. تفاوت خروج با دیگر آثار حاتمیکیا به قهرمانش برمیگردد. قهرمانی که درگیریهای عاطفی حاج کاظم و حیدر ذبیحی را ندارد. قهرمانی که عصبانی نمیشود و در مقابل برخورد تند مشاور رییس جمهور که اسمش را میپرسد، عصبی ولی آرام اسمش را میگوید، با همان صلابتی که امیلیانو زاپاتا اسمش را به رییس جمهور مکزیک گفت.
قهرمان خروج نه دوستی دارد، نه خانوادهای، او تنهاست. او قهرمانی است خشک، جدی و مصمم. انگار این شخصیت وظیفهای بر دوشش گذاشته تا در جستوجوی عدالتی فراموششده و به زمین نشسته اعتراض آرام فرودستان را رهبری کند. و چقدر قریبیان نقش این رهبر فقیر فرودستان را باورپذیر و جذاب درآورده است.
قریبیان و این شخصیت، خروج را متفاوت کرده است. اما متاسفانه روابط کهنهی پیرمردهای روستایی در طول سفر و تشتت داستان در میانه و نبودن شخصیتهایی نظیر ( عباس) و (سلحشور) و خالی بودن سفر از کشمکش، لطمهی فراوان به سینمای اثر زده است. در آژانس شیشهای عباس و سلحشور (حاج کاظم) را کامل میکردند.
اینجا برعکس روستاییان کنار رحمت نه تنها او را کامل نمیکنند، مانعی هستند برای ارتباط بیننده با قهرمان و اعتراض آرام. خوشبختانه پرده اول که شروعی خوب برای معرفی قهرمان طراحی شده و پردهی سوم، سرانجام اعتراض، پایان مردد فیلم، تصویر نمادین آخر باعث شده خروج به سرنوشت گزارش یک جشن دچار نشود و سرپا بماند.
در گزارش یک جشن سرگردانی فکری حاتمیکیا در مقابل وقایع ۸۸ فیلم را آشفته کرد. اینجا برعکس تاثیر وقایع آبان روی حاتمیکیا به نزدیکی بیشتر او به طبقهی فرودست انجامیده است.
حاتمیکیا در خروج سعی کرده به اعتراض آرام فرودستان مشروعیت ببخشد. یادمان باشد که حاتمیکیا از دل انقلاب و جنگ میآید، با آرمان نسل اول انقلاب (عدالت اجتماعی) اما معنای حرف من این نیست که حاتمی کیا در تاریخی از نظر فکری باقی مانده است . حاتمیکیا اینقدر باهوش است که پنجرههای خانهاش را باز کند تا هوای تازه به داخل خانه اش بیاید. او میداند تا در این هوای تازه نفس نکشد، تغییرات جامعهاش را درک نخواهد کرد و اگر درک نکند از نسل امروز عقب خواهد ماند و نمیخواهد عقب بماند.
به اعتراضاتی که میکند و حرفهایی که می زند، به زیاده خواهیاش و طلبکاری همیشگیاش از سینما توجه نکنید. او طبیعیترین و روشنترین شخصیت این سینما است که نقاب بر چهره ندارد. به همین دلیل است که یک فیلمش میشود به رنگ ارغوان _که من عاشق آن فیلم هستم_ فیلم دیگرش میشود دعوت که حرکت در وادی است که نمیشناخته است. و حالا فیلمش شده است خروج. فیلمی که میخواهد در آن از دغدغهی همیشگیاش عدالت اجتماعی بگوید، آن هم در شرایطی که بین فرودستان و دولت فاصله افتاده است. خروج تندترین، سیاسیترین و تلخترین فیلم حاتمیکیاست.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حاتم بخشیهایی که ابراهیم را از سینمای ایران گرفت
- ویژگیهای تفکری که سینما را از بنبست و سکون نجات داد
- آیا فیلم حاتمیکیا به جشنواره فجر میرسد؟
- یادداشت فریدون جیرانی درباره وضعیت سینمای اجتماعی؛ باور تغییر باورها
- روایتی نوین از ابراهیم حاتمیکیا؛ پروژه «موسی کلیمالله» چگونه به ابراهیم حاتمیکیا رسید؟
- فریدون جیرانی رئیس کانون کارگردانان شد
- در نشست «بررسی سینمای اجتماعی» مطرح شد؛ سینمای اجتماعی زاییده تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه است
- «بودن یا نبودن» و تبدیل خشونت به امید/ عیاری نمونهای از عیار شرافت در سینمای ایران است
- در نشست نقد و بررسی «آبادانیها» مطرح شد؛ نقش عیاری در زبان سینمایی و تحول آن بسیار موثر است/ «آبادانیها» عدالت اجتماعی را وارد سینما کرد
- نسخه مرمت شده «آبادانیها» در موزه سینما
- پیام کانون کارگردانان به مناسبت اولین سالگرد درگذشت کیومرث پور احمد
- گزارش مراسم رونمائی از کتاب «دندان گرگ»/ یک داستان حماسی شهری
- مردی برای همیشه/ در ستایش فریدون جیرانی
- فیلمساز کاشتنی نیست، نسل انقلابی هم ساختنی نیست/ گفت و گوی جیرانی با میرکریمی درباره فیلم «نگهبان شب»
- صداوسیما به از کرخه تا راین هم رحم نکرد!
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره





