تاریخ انتشار:1396/11/26 - 04:08 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 80611

پرویز جاهد درروزنامه ایران نوشت :
به آخر جشنواره فیلم فجر رسیدیم و داوران جشنواره هم آرای خود را اعلام کردند و بهترین های جشنواره را از دید خود برگزیدند و طبق معمولِ هر سال، نتیجه قضاوت آنها برای اغلب منتقدان حاضر در جشنواره، عجیب و غریب و غیرمنتظره بود. توجه بی اندازه به فیلمی ضعیف و سطحی مثل کامیون و اهدای جایزه بهترین فیلمنامه به آن و بی توجهی به فیلم های خوبی مثل امیر و شعله ور یا نادیده گرفتن بازی های خوب میلاد کی مرام در امیر و هادی حجازی فر در لاتاری، برخی از مهم ترین ایرادهایی است که می توان به نحوه قضاوت و تصمیم گیری هیات داوران این دوره جشنواره فیلم فجر گرفت.
ابراهیم حاتمی کیا مثل همیشه با حرف های جنجال برانگیز و وابسته خواندن خود، توانست توجه رسانه ها را به خود جلب کند. او تنها صدای معترض در مراسم خنثی و تشریفاتی اختتامیه فجر بود. حتی اگر با نوع اعتراض و لحن طلبکارانه حاتمی کیا مخالف باشیم حق نداریم با اعتراض او مخالفت کنیم. این حق حاتمی کیاست که به سیاست های جشنواره، وزارت ارشاد یا صدا و سیما یا هر نهاد دیگر معترض باشد و از آنها انتقاد کند همان طور که حق دیگران است که از فیلم های حاتمی کیا و وابستگی او به نظام و رانت های دولتی که استفاده می کند انتقاد کنند. انتقاد سینماگران برنده از رویکردها و سیاست های سینمایی و ضعف ها و نواقص آن به هنگام دریافت جایزه، سنتی معمول و متعارف در جشنواره ها و مراسم سینمایی دنیاست و باید از آن استقبال کرد.
اغلب از من سوال می کنند که جشنواره فیلم فجر را در مقایسه با جشنواره های جهانی چگونه می بینم و چه اشکالاتی دارد. جواب من به این سوال این است که اصلاً نباید یک جشنواره محلی در حد و اندازه فیلم فجر را با جشنواره های بزرگ مثل کن یا ونیز یا لندن، برلین یا لوکارنو مقایسه کرد. سی وشش سال از عمر جشنواره فیلم فجر می گذرد. به نظرم بعد از این همه سال، حرف زدن درباره نواقص و ضعف های جشنواره فیلم فجر دیگر تکراری و کسالت آور است. اینکه چرا سینمای رسانه ها از سینمای هنرمندان جداست. چرا مراسم فرش قرمز با رعایت استانداردهای آن در کار نیست. چرا جشنواره فیلم فجر، کاخ دائمی جشنواره ندارد. چرا فیلم ها تنها یک بار برای منتقدان و اهالی رسانه ها به نمایش درمی آید. چرا ویدئو تِکی در کار نیست و امکان تماشای فیلم ها به صورت ویدئو یا آنلاین برای منتقدان وجود ندارد. اینها سوالاتی تکراری است که غالباً در طول جشنواره مطرح می شود و برگزارکنندگان جشنواره باید پاسخگوی آن باشند.
جشنواره فیلم فجر، جشنواره ای است که رویکرد و تم مشخصی ندارد و در آن می توان ملغمه ای از فیلم ها با گرایش های فرمی رادیکال مثل امیر(نیما اقلیما) یا کمدی آبزورد و فلسفی سوء تفاهم (حمیدرضا معتمدی) یا فیلمی با مایه های اگزیستانسیالیستی مثل شعله ور(حمید نعمت الله) تا فیلم های تریلر و اکشن و جنگی هالیوودی از نوع تیکن یا مدمکس مثل لاتاری(محمدحسین مهدویان) و به وقت شام(ابراهیم حاتمی کیا) را در کنار فیلمفارسی های سبکی مثل خجالت نکش(رضا مقصودی) و تا حدی در کامیون(مازیار پرتوی) تماشا کرد. امسال تنوع موضوعی فیلم های جشنواره قابل توجه بود. آن هم در سینمایی که عمده محصولات آن در ژانرهای ملودرام های سبک خانوادگی، کمدی های لوس بی مزه و فیلم های به ظاهر اجتماعی که فاقد نگاه رئالیسم انتقادی اند خلاصه می شود. جنگ، همچنان یکی از ژانرهای مهم و اصلی سینمای ایران است که حالا با ظهور داعش در خاورمیانه و نقش مستشاری ایران در جنگِ سوریه، دامنه و تنوع وسیع تری یافته است. در میان فیلم های جشنواره، ماهورا، تنگه ابوقریب، سرو زیر آب، بمب، کامیون، امپراطوری جهنم و به وقت شام، از فیلم هایی است که مستقیم یا غیرمستقیم به جنگ یا تاثیر جنگ بر زندگی اجتماعی مردم پرداخته اند. علاوه بر جنگ، تجاوز و خشونت جنسی و ترومای بعد از آن در فیلم جاده قدیم منیژه حکمت، پدوفیلیا یا آزار جنسی کودکان و پنهان کاری خانواده ها در فیلم اتاق تاریک روح الله حجازی، پوچی و ازخودبیگانگی آدم ها در امیر و شعله ور، رابطه از هم گسیخته پدران و پسران در شعله ور، لاتاری و به وقت شام، تولید، توزیع و مصرف مشروبات الکلی در کار کثیف و تضییع حقوق زنان در عرق سرد سهیل بیرقی، تم ها و موضوع های نسبتاً تازه ای اند که کمتر در سینمای ایران مطرح شده اند.
یکی از جنبه های آزاردهنده اغلب فیلم های ایرانی، نوع موسیقی این فیلم هاست. موسیقی در اغلب این فیلم ها، هیچ نقش و کارکرد دراماتیک یا استتیک ندارد و تنها برای جلب گیشه و پر کردن صحنه های خالی و حفره های داستانی فیلم یا ایجاد هیجان و تاثیرات ملودراماتیک و سانتیمانتال در فیلم ها گنجانده می شود. در سال های اخیر استفاده از تصنیف ها و ترانه های پاپِ سبک و جوان پسند در فیلم ها، به سنت غالبی در سینمای ایران تبدیل شده است. این گرایش تنها منحصر به تیتراژ آغاز یا پایان فیلم نمی شود بلکه ناگهان در میانه فیلم، سر و کله یک خواننده پیدا می شود که شروع به خواندن تصنیفی سوزناک و بی ربط با موضوع و فضای فیلم می کند. استفاده از موسیقی اُپراتیک و کرال با حجم بالا نیز معضل دیگر فیلم های ایرانی از حماسه های جنگی مثل ماهورا و سرو زیر آب گرفته تا فیلم هایی مثل شعله ور و کار کثیف است. معلوم نیست گرایش به تولید این نوع موسیقی با حجم بالا، خواسته سینماگران ایرانی است یا آهنگسازان فیلم آن را به فیلمسازان تحمیل می کنند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها