تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۶ - ۲۳:۳۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169475

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا

نخستین فیلم یوسف حاتمی کیا ناامید کننده نیست. البته فیلم نه در ساختار و نه در پیام حرف تازه ای ندارد. اینکه آدم ها در موقعیتی قرار می گیرند که ناچار به افشای مکنونات قلبی و رازهای مگوی خود می شوند پیشتر در چند فیلم استفاده شده بود. می ماند ساختار که آن هم پیچیدگی چندانی ندارد.
فیلم با سکانس شاد جشن تولد مادر شروع می شود (روال معمول این آثار که در بدترین حالت به تراژدی هم ختم می شود) و در ادامه کاراکترها در موقعیتی قرار می گیرند که رازها و دروغ هایشان برملا می شود. شب طلایی از همین قاعده تکرار شونده استفاده می کند و تلاش می کند با بیانی داستانی که رنگ و بوی معمایی دارد هم داستانش را تعریف کند و هم نیم نگاهی به تشریح لایه دوم داستانش داشته باشد. داستان تک خطی گم شدن شمش های طلا با خرده روایت های کم جان پیرامونی، شب طلایی را به اثری کم رمق تبدیل کرده است که البته در این آشفته بازار نمایش فیلم های گاه بی ارزش در جشنواره چهلم فجر تا اینجای جشنواره (روز ششم)حداقل محترم است و امیدوارکننده.
فیلم با همین روند تا پیش از ورود بی خود و بی جهت یک شخصیت جدید به جمع فامیلی و مضحکه ای که راه می اندازد قابل تحمل است. اما بعد از آن، کنترل داستان و جمع کردن فیلم عملا از دست کارگردان جوان فیلم خارج می شود تا پایان بندی نچسب فیلم بیشتر از آنکه کامل کننده فیلم باشد نقشی باری به هر جهت پیدا کند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها