تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۰۶ - ۱۳:۲۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 25208

در ایامی که جشنواره فیلم سلامت برگزار می‌شد یکی از بزرگان سینمای ایران را از دست دادیم. داوود رشیدی پس از مدت‌ها تحمل رنج بیماری صبح جمعه پنجم شهریور روی در نقاب خاک کشید. طی ماه‌های گذشته بسیاری از بزرگان سینمای ایران به دلیل بیماری از میان رفتند. تصمیم گرفتیم به بهانه برگزاری اولین دوره جشنواره فیلم سلامت به سراغ یکی از سینماگران کشورمان رفته و نظر او را درباره موج بیماری در کشور و دلایل آن جویا شویم. به این سخنان توجه کنید: «چند سال پیش سرطان عمویم را با خود برد. من علاقه زیادی به او داشتم و بعد از مرگش خیلی به هم ریختم. به همین دلیل هم سرطان برای من دغدغه شد. الان هم هست. به فکر ساخت «چنگار» افتادیم. چنگار معادل فارسی سرطان است. این مستند به بررسی علل و ریشه های ابتلا به سرطان در کشور می پردازد. «چنگار» ۴ یا ۵ سال پیش زمان تصدی ‌گری شفیع آقامحمدیان در بخش مستند وزارت ارشاد ساخته شد، ایشان به ما گفتند این فیلم نمونه بارز سیاه ‌نمایی است و نباید اکران شود. از آن زمان تاکنون در آرشیو وزارت ارشاد خاک می‌خورد. در چنین شرایط فیلم ساز چگونه می تواند درحوزه سلامت کارکند؟» به گزارش سینما سینما، این‌ها بخشی از صحبت ‌های ستاره اسکندری بازیگر سرشناس سینما و تئاتر ایران است. در کارنامه ستاره اسکندری فیلم‌ ها و نمایش های بسیاری دیده می شود که هر کدام در نوع خود واجد ارزش هایی هستند اما بیشتر مردم او را با نقش آفرینی اش در سریال معروف «نرگس» به یاد می‌آورند. اسکندری پس از درگذشت پوپک گلدره (طی سانحه رانندگی) ایفای نقش نرگس را در آن سریال بر عهده گرفت و به خوبی از پسش بر آمد. به مناسبت برگزاری جشنواره فیلم سلامت با اسکندری به گفت و گو نشستیم.

خانم اسکندری، بحث سبک زندگی و تاثیر همه جانبه آن بر روی قاطبه مراودات بشری (خصوص و عمومی) مدت هاست که در محافل علمی مورد بررسی قرار گرفته و به نوعی کاملا تایید شده است. با توجه به این موضوع، به نظر شما شیوه و طرز زندگی این روزهای مردم ما در حوزه سلامت به سمت محورهای مثبت گرایش گرایش دارد یا منفی؟

به هرحال شهرنشینی ملزوماتی دارد. سبک زندگی که این روزها در بین اقشار شهرنشین به خصوص قشر متوسط جامعه ما رواج پیدا کرده، به دلیل شهرنشینی است. اما دراین سبک زندگی کمتر نشانی از مولفه های سلامت و بهداشت روان و جسم دیده می شود. که این دلایل مختلفی دارد. بسیاری از کشورهای توسعه یافته سال‌ هاست که با سبک زندگی شهرنشینی توانسته اند، شاخص ‌های سلامتی را در دل همان سبک متاثر از شهرنشینی ارتقا دهند. اما درکشور ما شرایط به گونه ای دیگری رقم خورده است. متاسفانه سبک زندگی این روزهای ما ایرانیان نه تنها سلامت محور نیست، بلکه به شدت تهدیدی برای سلامت عمومی جامعه است. این را افزایش آمار ابتلا به بیماری های غیر واگیری چون سرطان، فشار خون، سکته های قلبی و مغزی و شیوع اختلالات روانی در جامعه  نشان می دهد.

این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ دلایلی که حتما باید از سوی پژوهشگران علوم بهداشتی و حتی اجتماعی مورد بحث و مداقه قرار گیرد. اما می خواستیم بدانیم شما چه دلایلی را بر وضعیت به وجود آمده مترتب می‌دانید.

به طور کلی در این زمینه بخشی از مشکلات به مسئولان و سیاست گذاران بر می گردد. و بخشی هم به خود مردم مربوط است. وقتی تعداد ورزشگاه ها و محیط های مناسب فعالیت بدنی در شهرها کم است و یا استفاده از آن‌ها هزینه بسیار بالایی دارد، عملا بخش زیادی از مردم نمی توانند فعالیت بدنی داشته باشند. یا همین آلودگی هوا، بخشی از این معضل بزرگ است که به سیاست گذاری‌ها ربط پیدا می‌کند. البته مردم هم در این بین نقش مهمی دارند. اما نمی‌توان کتمان کرد که نبود امکانات جلوی خیلی از حرکت های مردمی را می گیرد. از طرف دیگر مشکلات اقتصادی هم به طور مستقیم و غیرمستقیم در دوری مردم از شاخص های سلامت تاثیرگذار است.

بالاخره حرکت به سمت سبک زندگی سلامت محور باید از جایی آغاز شود. تقریبا همه اشتراک نظر داریم که شیوه فعلی غلط است و باید تغییر کند، اما استارت کار نهایتاً باید از جایی زده شود. به نظر شما این نقطه آغاز باید از کدام طرف باشد، مردم یا مسئولان؟

این نظر شخصی من است و فکر می‌کنم ایجاد یا شروع هر حرکتی در جامعه باید از سمت مسئولان باشد و البته نخبگان هم به عنوان اقشار تاثیرگذار جامعه باید از آن حمایت کنند، تا به نتیجه رسید. اما تاکنون چنین شرایطی در جامعه ایجاد نشده. البته حرکت هایی در برخی زمینه ها صورت گرفته، اما چون این اقدامات سیستماتیک نبوده، تاثیر چندانی نداشته است. بهتر است خودمان را گول نزنیم، ما برای حرکت به سمت جامعه سلامت محور نیاز به یک برنامه ریزی دقیقی داریم.

شما به تاثیر نخبگان در حرکت‌های اجتماعی اشاره کردید. چندسال پیش تیزرهایی با هدف ‌ترغیب مردم به مشارکت در بحث کاهش ‌آلودگی هوا با حضور سینماگران از رسانه‌های مختلف پخش شد. اما متاسفانه تداوم پیدا نکرد و دست آخر به نظر رسید تاثیری که باید شاید را نیز بر جامعه نگذاشته است.

آلودگی هوا یک معضل چند وجهی و پیچیده است. که بخشی از آن به تردد خودروهای شخصی در سطح شهرها مربوط است. آن تیزرها نیز برای این جامعه هدف ساخته شد. اما اگر بخواهیم دقیق تر به موضوع نگاه کنیم، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و کاهش خودروهای تک سرنشین نیاز به شبکه حمل و نقل گسترده، مناسب و کارآمدی دارد. این در حالی است که در برخی نقاط شهر تهران بدون خودروی شخصی نمی توان، زندگی کرد. در چنین شرایطی چگونه می توان از شهروندان انتظار داشت که از خودروی شخصی استفاده نکنند.

البته یک بخش داستان هم تصورات مردم است. بیایید صادق باشیم، واکنشی که عموم مردم به چنین تیزرهایی دارند این است که فلان بازیگر یا چهره مطرح فقط شعار می‌دهند و خودشان از خودروی شخصی استفاده می‌کنند. مرگ خوب است اما برای همسایه. خود شما چقدر از خودروی شخصی برای رفت و آمد در سطح شهر استفاده می‌کنید؟

شاید باورتان نشود ولی من تا ۶ ماه پیش اصلا خودرو نداشتم. به دلیل قرارگیری محل سکونتم در مرکز شهر، همیشه از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می‌کردم. اما با تغییر محل زندگی بالاخره مجبور شدم که ماشین بخرم. در منطقه ای که من زندگی می کنم هیچ وسیله حمل و نقل عمومی وجود ندارد. این همان مشکلی است که به آن اشاره کردم. باید شرایط استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مهیا باشد، بعد از مردم بخواهیم که همکاری اجتماعی داشته باشند. در سایر حوزه های سبک زندگی و سلامت هم کم و بیش چنین وضعی داریم. البته هیچ کدام این ها دلیلی بر اهمیت ندادن مردم به مسئولیت‌های اجتماعی خودشان نیست.

به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. «مسئولیت اجتماعی» موضوعی است که متاسفانه درکشورما کمتر به آن توجه شده است. در واقع به نظر می‌رسد که هیچ تعریف روشنی از آن در ذهن شهروندان و هموطنان ما وجود ندارد.

بله به نظر من ریشه بیشتر مشکلات ما همین بی ‌توجهی به مسئولیت اجتماعی است. ما خودمان را مسئول جامعه و رویدادهایی که در بستر جامعه شکل می گیرد نمی دانیم. مشکل از همین جا شروع می شود. ما فکر می کنیم جامعه چیزی جدا از ماست و مشکلات آن هم باید از جایی دیگر حل شود. در حالی که واقعا این طور نیست. وقتی معضلی در جامعه وجود دارد، همه در آن دخیل هستند. اگر این نگاه در ما نهادینه شود، بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی مثل همین آلودگی هوا خیلی راحت تر حل می شود.

برگردیم به موضوع سبک زندگی و ارتباط آن با سلامت عمومی جامعه. برخی معتقدند که سبک زندگی حال حاضر ایرانیان، محصول شرایط زندگی است و به نوعی این نوع از سبک زندگی به ایرانیان تحمیل شده است. تا چه میزان این ادعا را قبول دارید؟

بله می‌توان گفت سبک زندگی این روزهای ما، تحمیلی است. عصر حاضر، عصر غلبه اقتصاد برهمه شئون زندگی است. خب، غالب شدن احکام و نگاه اقتصادی بر همه ارکان زندگی معایبی هم دارد. متاسفانه در کشور ما به سلامت و بهداشت نیز چنین نگاهی حاکم شده، در حالی که در کشورهای مهد سرمایه گذاری و اقتصاد آزاد هم این نگاه حد و مرزی دارد. در این کشورها در حوزه سلامت و بهداشت نگاه تجاری وجود ندارد، اما در کشور ما به همه چیز از جمله بحث سلامت به عنوان منبعی برای کسب درآمد و پول نگریسته می شود. همین مسئله از ما آدم های پرشعار کم مسئولیت ساخته است. به عبارت دیگر حال و روز این روزهای زندگی مردم ما نتیجه نگاه تجاری به همه شئون زندگی فردی و اجتماعی است. یک مثال ساده بزنم؛ در جامعه ‌ای که داشتن خودرو ارزش است، کار برای متقاعد کردن مردم به خصوص جوانان برای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی خیلی سخت است. لازم است که ما نگاهی به ارزش‌های گذشته داشته باشیم.

چرا علیرغم انبوهی از مشکلات و معضلاتی که سلامت عمومی جامعه را تهدید می کند، سینما کمتر به این حوزه ورود کرده؟ چرا در فیلم های سینمایی کمتر شاهد نمود مشکلات درمانی مردم هستیم؟ به طور مثال چرا سینماگران به موضوع آمار افزایشی ابتلا مردم به سرطان در کشور بی‌توجه‌اند؟ 

ببینید، استفاده از مدیوم سینما برای پرداختن به موضوعات مختلف از جمله سلامت، نیاز به بستر مناسب دارد. من با نظر شما مخالفم. در این سال ها خیلی سعی شده تا بخشی از مشکلات و کمبودهای نظام سلامت کشور به تصویر کشیده شود ولی هر بار به دلایلی به نتیجه نرسیده است. من و محسن علیخانی چند سال قبل مستندی را با عنوان «چنگار» ساختیم. چنگار معادل فارسی سرطان است. این مستند به بررسی علل و ریشه های ابتلا به سرطان در کشور می پردازد. ۴ یا ۵ سال پیش بود که این مستند ساخته شد، اما از آن زمان تاکنون در آرشیو وزارت ارشاد خاک می‌خورد. این فیلم زمان تصدی‌ گری شفیع آقامحمدیان در بخش مستند وزارت ارشاد ساخته شد، ولی درکمال تعجب ایشان گفتند که این فیلم نمونه بارز سیاه ‌نمایی است و از اکران آن جلوگیری کردند. شما قضاوت کنید، در چنین شرایط فیلم ساز چگونه می تواند درحوزه سلامت کارکند. این فیلم فقط به ریشه های افزایش آمار ابتلا به سرطان در کشور پرداخته بود و این گونه با آن برخورد کردند. حال شما تصور کنید ورود کردن به حوزه اعتیاد و بیماری های مثل ایدز و هپاتیت چقدر می تواند غیرممکن باشد.

احتمالا دلیل این برخورد را باید در همان نگاه غیر سیستماتیک جستجو کرد و این که هنوز برای تجمیع و تجهیز بخش های مختلف جامعه با هدف مقابله عمومی با تهدیدات بخش سلامت تن و وران هیچ متولی خاصی وجود ندارد. حالا چرا سرطان، دلیل خاصی برای  ساخت چنین مستندی داشتید؟

بله دلیل محکمی داشتم. چندسال پیش سرطان عمویم را از من گرفت. من علاقه زیادی به عمویم داشتم و بعد از مرگش خیلی به هم ریختم. به همین دلیل هم سرطان برای من دغدغه بود. هنوز هم هست. آلودگی هوا، تغذیه نامناسب، کم تحرکی، فست فودها، و… سرطان غوغا می کند و قربانی می گیرد.

در ایران و در بحث تصدی گری ما همواره با مشکل نگاه سلیقه ای مواجه بوده ایم. «چنگار» در زمان مسئولیت متولیان فرهنگ کشور در دولت قبلی اجازه اکران پیدا نکرد. آیا در دولت جدید برای به جریان انداختن اکران این فیلم تلاشی کردید؟

بله خوشبختانه این فیلم در جشنواره فیلم سلامت، بعد از ۵ سال اکران می‌شود. ولی تکرار می‌کنم، باید به سینماگر فضا داد، تا به این حوزه ورود کند، سینما می‌تواند سهم مهمی در ارتقا سلامت عمومی جامعه داشته باشد.

ستاره اسکندری به عنوان یک شهروند، به طور کلی از وضع نظام سلامت کشور و ارائه خدمات آن رضایت دارد؟

شرایط ارائه خدمات درمانی و بهداشتی طی چند سال گذشته رشد داشته ولی تا شرایط مطلوب فاصله زیادی هست. بیمه‌های درمانی در کشور ما کارآمدی لازم را ندارد. ضمن آن که سیاست گذاری ها و اقدامات انجام شده در نظام سلامت ما بیشتر درمان محور است. درحالی که باید به سمت پیشگیری حرکت کنیم. کشورهای پیشرو و توسعه یافته سال‌هاست که سرمایه ‌گذاری زیادی در حوزه پیشگیری انجام داده‌اند. ما هم باید همین کار را انجام دهیم. پیشگیری همیشه و از هر جهت بهتر از درمان است.

منبع: ashpazbashy.com

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها