فرانک آرتا
مستند ۵۹ دقیقهای «حاجکاظم»، درواقع گونه «گزارشی» موفق برگرفته از واقعهای تکاندهنده است که پیشتر گزارش آن منتشر شده بود و توانسته به مثابه سندی درخور اعتنا، برههای از تاریخ کشورمان را ثبتوضبط کند. هرچند این مستند واجد ارزشهای بالقوهای بود که میتوانست پا را فراتر از مستند گزارشی بنهد و به مستندی هنری و خلاقه تبدیل شود، اما بااینحال، از مرز گزارشِ محض هم عبور کرده و به عنوان سندی تکاندهنده از نگرش سیاسی– اجتماعی حاکم بر فضای مدیریتی مملکتمان قابل استناد است؛ نگرشی که خود را وامدار رشادتهای شهیدان، رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس میداند، ولی در عمل در مواجهه با آن عافیتطلبی را ترجیح میدهد. تضاد چنین نگاهی، کشمکش داستان را ایجاد میکند و همین نکته باعث میشود فیلمساز خارج از قالب گزارشنویسی رسانهای، سراغ آن برود و مدیوم سینما را برگزیند. هرچند مسعود نجفی، کارگردان و تهیهکننده این فیلم، یکی از خبرنگاران فعال حوزه فرهنگی–هنری و بهویژه سینمای خبرگزاری ایسنا است که سالها در تهیه خبر و گزارش فعالیت چشمگیری داشته و حالا او در قامت فیلمساز به دلیل تطابق موضوع گزارش زندگی پرمشقت جانباز ۷۰درصدی با شخصیت داستان فیلم جنجالی «آژانس شیشهای»، به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، درصدد کشف مابازای بیرونی شخصیتهای اصلی فیلم برمیآید. درواقع با نزدیکترشدن به ناصر افشاری دوربین کنجکاو خود را به زندگی پرالتهاب او وارد میکند تا تماشاگر را با ذرهای از دردها و آلام او همراه کند. پرویز پرستویی که نقش حاجکاظم فیلم «آژانس شیشهای» را بازی کرده بود، حالا در قالب همان شخصیت، مقابل ناصری افشاری که همان حبیب «آژانس شیشهای» از نوع واقعی است، مینشیند، به درددلهایش گوش میسپارد و تلاش میکند با وجود مخالفتهای بنیاد شهید، او را برای معالجه به آلمان اعزام کند. تراژدی زمانی اتفاق میافتد که برای هزینه اعزام آقای افشاری ۱۵ میلیون تومان نیاز است که مسئولان وقت بنیاد شهید دولت مهرورز با وجود دستور موافق رئیسجمهور وقت، از پرداخت آن استنکاف میکند!! از اینجا به بعد سماجتهای خبرنگار – فیلمساز، داستان را پیش میبرد تا به جواب برسد. موی دماغ مسئولان میشود، بدون اینکه دیالوگهای زیادی ردوبدل شود. هرچند به دلیل ماهیت شغلی، نجفی شتابزده از مسائل عبور میکند، درحالیکه حجم بالای اطلاعات در فیلم در هر سکانس آنقدر زیاد است که تأمل بیشتری میطلبد. یکی از خلاقانهترین پلانهای فیلم، نمایی از خیابانی در تهران است که به دلیل آلودگی بیش از حد مجازش، مهگرفته بهنظر میرسد و برج میلاد که نماد تهران مدرن است، در انتهای کادر میان تودههای فشرده و ذرات آلاینده محو و تار شده و ناصر افشاری تکوتنها عصابهدست لنگلنگان از انتهای کادر مستقیم به سمت دوربین درحال حرکت است. تأکید فیلم بر جراحات ریوی ناشی از حملات شیمیایی در جنگ، پلان عمق مشکلات آقای افشاری را هنرمندانه به نمایش میگذارد.
این فیلم در حقیقت به سه بخش تقسیم میشود؛ ادای دین به امید بهکار، داستان ناصر افشاری و دستآخر پایان فیلم در فیلم آن. در بخش نخست نجفی توانست با برشهای چند نما به تدوینگر سینما که درگذشته، ادای دینی کند. در بخش دوم که روایت داستان از طریق گفتوگوهایی میان پرستویی و ناصر افشاری صورت میگیرد، در برخی لحظات احساسات را برمیانگیزاند که چقدر بهتر بود پرستویی کمتر در روند داستان دخالت داشت، یعنی به عبارت دقیقتر، ناظر بود و نه راوی. ضمن اینکه اگر فتیله احساساتیگری پایین کشیده میشد مثل اشکهای پرستویی و عکسالعملهای عاطفیاش داستان روند معقولتری داشت و اما بخش سوم که همان فیلم در فیلم است خلاقیت فیلمساز را در روایت داستان نشان میدهد. درواقع همین که با حسن استفاده از گزارشهای تلویزیونی، پشت صحنه واکنشهای مسئولان را نمایش میدهد، شاهد برگ برنده فیلمساز هستیم.
با این نگاه، یکی از سکانسهای کلیدی فیلم واکنش مدیر وقت روابطعمومی بنیاد شهید در سالن سینمای برج میلاد است که با جملات کاملا احساساتی میخواهد داستان را بهنفع سازمان خود تمام کند که واکنش خبرنگاران و سؤالات آنها، فضای سکانس را به نفع مظلومیت ناصر افشاری تمام میکند. تدوین موازی و ارجاعات در فیلم به صحنههای مشابه فیلم «آژانس شیشهای» خوب ساخته و پرداخته شدهاند و دیگر اینکه در سکانس پایانی ناصر افشاری با وجود تأخیر دوساله! بالاخره به آلمان اعزام میشود تا از دردهایش کاسته شود، اما در جمع هواداران که شعار میدهند همچنان سر به پایین نشسته و سکوت میکند و همین تأکید، بهنوعی با پیام فیلم «آژانس شیشهای» منطبق میشود که امثال حبیبها و در اینجا ناصرها در سکوت و دور از هر نوع توقعی جان خود را فدای وطنشان کردهاند. با همه اینها، فیلم «حاجکاظم» نهفقط ادای دینی به سینماست، بلکه نمایانگر نقش مهم رسانهها در ترسیم فضای جامعه و افراد آن است و به عبارتی دقیق، نبض تپنده هر جامعهای با پیگیریها، مسئولیتها و حقطلبیهای خبرنگاران و روزنامهنگاران قابل لمس است.
منبع: شرق
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مراسم گرامیداشت روز ملی سینما برگزار شد؛ سینمای متفاوت را خفه نکنید/ صدای ما، صدای مردم است
- به بهانه پایان سریال «شکارگاه»/ متخصص روایتهای طولانی اما بیملال
- مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی شد
- در نشست خبری مطرح شد: چهار بزرگداشت در افتتاحیه فیلم فجر/ تکلیف سیمرغ مردمی چه میشود؟
- گفتوگوبا پرویز پرستویی درباره کارهای اجتماعی اخیرش و محدودشدن فعالیتهای هنریاش
- فیلمی که ایرانیها و ژاپنیها را دور هم جمع کرد
- آیین نکوداشت آتیلا پسیانی / گزارش تصویری
- عرضه آنلاین «مطرب» و «مادر قلب اتمی»
- ساخته رضا میرکریمی راهی تلویزیون میشود
- مسعود نجفی مدیر روابط عمومی جشنواره بینالمللی فیلم فجر شد
- تیزر موسیقی-نمایش «علمدار» منتشر شد
- «علمدار» با روایت پرویز پرستویی روی صحنه میرود
- نقد پرویز پرستویی به طراحان گریم/ گوش شکسته نشان خلافکارها نیست
- اکران «داستانهای هزار و یک روز» در خانه هنرمندان ایران
- کیومرث پوراحمد : همۀ ما دوستان سینمایی و غیر سینمایی به نوعی مدیون حبیب احمد زاده هستیم
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





