تاریخ انتشار:1400/02/14 - 19:16 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 155110

سینماسینما، حسن حقیقی

سریال‌های تلویزیونی ماه رمضان سال‌های گذشته را که مرور کنیم به نام‌های تکراری در میان کارگردانانش می‌رسیم. افرادی که گویا نامشان گره‌ای جداناشدنی با این ایام خورده است. سیروس مقدم، رضا عطاران، علیرضا افخمی، محمد حسین لطیفی، سعید سلطانی و حسین سهیلی زاده و احتمالا چند نام دیگر که همگی سازنده تعدادی از ماندگارترین آثار این ایام بوده‌اند. از آن جهت ماندگار که همچنان بعد گذشت سال‌ها، با شروع ماه رمضان خاطره دلپذیر آثارشان برایمان یادآوری می‌شود. میان کارگردانان یاد شده اما محمد حسین لطیفی گویا از حیث کمی با ساخت پنج سریال ویژه رمضان پیشتاز محسوب می‌شود و ساخت صاحبدلان، نردبام آسمان، دودکش، پادری و سردلبران او را در مقام پرکارترین کارگردان این ایام قرار داده است. به بهانه و مناسبت همین ماه شاید مرور دوباره این آثار و کارنامه کارگردانی که شانس ساخت بیشترین سریال‌ها را برای این ماه مبارک داشته است، بد نباشد.
وقتی صاحبدلان را به عنوان اولین سریال رمضانی اش جلوی دوربین برد، بی تجربه نبود. سربلند بود از ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی و جلب توجه بسیارشان و خیلی ها منتظر نمایش صاحبدلانی بودند که توفیقش حدس زدنی و تنها اندازه توفیق بر ما پوشیده بود. به واقع حاصل اما فراتر از چیزی بود که انتظارش را داشتیم و رضایت و توجه بیشتر از چیزی شد که فکرش را می‌کردیم. اثری خوش ساخت و به لحاظ مضمونی به شدت همراستا با ایام رمضان که داستان‌های قرآنی را در قالب قصه ای امروزی به تصویر درآورده بود. میزان کیفیت و دقت در ایجاد پیوند میان سوره های قرآنی و زندگی امروز اینقدر مشهود و مثال زدنی بود که بعدها کمتر نمونه ای مانندش پیدا شد و تا همین امروز هم متر و معیاری برای سنجش درجه و اندازه توفیق اثری دینی و قرآنی است.
آن‌روزها لطیفی به اصطلاح روی دور برد بود و به ترکیب برنده هم دست نزد و بلافاصله بعد از اتمام فیلمبرداری صاحبدلان، با گروه اصلی بازیگران این سریال فیلم روز سوم را جلوی دوربین برد تا آن‌را به جشنواره برساند. در آخرین لحظات رساند و از قضا سال خوب او قرار نبود تنها با یک اثر موفق به پایان برسد، چرا که داوران جشنواره، عوامل فیلمش را شایسته حضور در جمع دوازده رشته از بهترینهای جشنواره و او و فیلمش را سزاوار دریافت جایزه بهترین کارگردان و فیلم دانستند. از اینجا به بعد اما دیگر اوضاع طبق پیش بینی ها پیش نرفت.
پس از یک دوره کاملا موفق با سینمایی های پرفروش و سریال‌هایی پربیننده مثل همسایه ها، سفر سبز، وفا و همینطور صاحبدلان، دوران افت و افولش با نردبام آسمان آغاز شد. پیشتر در فرار بزرگ فضای تاریخ معاصر را تجربه کرده بود اما نردبام آسمان قصد داشت راوی تاریخ دورتری از زندگی مردمان سرزمین ایران باشد که کاربلدی های خودش را می طلبید. سابقه اش اما گواهی بود بر اینکه به مانند گذشته از این آزمون هم سربلند بیرون خواهد آمد. با نمایش سریال نتیجه اما چیزی نشد که انتظار می‌رفت و روایت سردرگم، شتابزده و فاقد عناصر همراهی آفرین از زندگی غیاث الدین جمشید کاشانی سبب شد تا با اثری متوسط روبرو شویم که توان آنچنانی برای همراه کردن بیننده را نداشت. جوان تازه واردی نبود که جایزه و تعریف و تمجید او را دچار غرور کند و بی تجربه هم نبود که بی انگیزگی سراغش بیاید، هر چند برای ذات و روحیات انسانی امر غیرممکن وجود ندارد. با خود گفتیم بعد از ساخت این همه اثر موفق بالاخره کارگردانی یک اثر معمولی امری ممکن و قابل چشم پوشی است و نباید خیلی نشانه ای از روزهای رکود به حسابش آورد، اما اوضاع برای لطیفی با تولید فیلم پاریس تا پاریس نه بهتر، که بدتر از قبل شد و اثرش کمتر نشانی از ساخته های کارگردان برنده سیمرغ داشت و بیشتر صحه می گذاشت بر اینکه دارد در مسیر افول گام برمی دارد.
بعد از گذشت چند سال اینبار با کارگردانی اثری کمدی که پیشتر مهارتش را در ساخت آنها به اثبات رسانده بود و در قالب مجموعه دودکش، بازهم در ماه رمضان، اثرش میهمان خانه های مردم شد. سریال اینقدر در روایت و پرداخت موقعیت های کمدی موفق بود و توجه عمومی را جلب کرد که با اندکی تردید می‌شد نشانه های بازگشت لطیفی به روزهای اوج را در آن دید. تردید اما از بابت گذشته ناموفق چند وقت اخیر و به نوعی ناشی از انتظار چگونگی حرکت بعدی بود که به ما اثبات کند که عدم توفیق نردبام آسمان و پاریس تا پاریس تنها یک اتفاق بود یا موفقیت دودکش امری تصادفی. با توجه به پرکاری معمول او، خیلی هم ما را در یافتن پاسخ چگونگی اش منتظر نگذاشت و خیلی نگذشت که سراغ ساخت سریال جدید با عنوان زمانی برای عاشقی رفت تا متاسفانه دوباره مهر تاییدی بزند بر سوی منفی همان تردید ما و اثبات اینکه نه شکست دو اثر پیش از دودکش که توفیق خود دودکش یک اتفاق بود. چنانچه در سالهای بعد با فیلم اسب سفید پادشاه و سریال تنهایی لیلا بر این امر صحه گذاشت که گویا قصد بازگشت به روزهای موفق گذشته را ندارد. البته تنهایی لیلا به نسبت دیده شد اما انتظارمان از او را برآورده نکرد. بعد از این دو اثر ناموفق بازهم نتوانست بیکار بنشیند و چاره عبور از بحران را در ساخت فصل دوم دودکش با عنوان جدید پادری برای ماه مبارک رمضان دید. اما این یکی هم نه تنها اندک نشانی از روایت جذاب دودکش و شخصیت هایش نداشت که فقط پازل روزهای افول را کاملتر کرد. از طرفی عدم اقبال از سریال پادری بیشتر این ذهنیت را تقویت کرد که موفقیت دودکش نه محصول کارگردانی لطیفی که شاید به حساب برزو نیک نژادی باید نوشت که در دودکش نویسنده و دستیار لطیفی بود و بعدها در راس بسیاری از آثار کمدی موفق سینمایی و تلویزیونی مثل دردسرهای عظیم و باخانمان قرار گرفت. پادری هم تمام شد و لطیفی یا بی توجه به پل های خراب شده پشت سرش یا درصدد جبران گذشته، اصرار بر ساخت آثار ضعیف را در رمضان دو سال بعد با سریال سردلبران ادامه داد. به عمل کاربرآید اما در مصاحبه ای میانه های ساخت سر دلبران وعده تماشای صاحبدلانی دیگر را داد. ما که چشممان خیلی آب نمی‌خورد اما به انتظار نشستیم که شاید بازگشت دوباره را با این مجموعه تجربه کند. حدسمان اما خیلی بیراه نمی‌گفت و سر دلبران به دلیل نگاه سطحی و نه عمیق به توفیق صاحبدلان که هیچ، حتی به آثار متوسط او نزدیک هم نشد و تنها نشان یادآور گذشته موفقش در آن فقط شباهت موسیقی کارن همایونفر برای سردلبران با یکی از اولین سریال هایش یعنی همسایه ها بود. عدم توفیق سردلبران به نظر شاید بالاخره دلیلی شد تا چاره را در تغییر مسیر ببیند و عملیات نجات را از طریقی دیگر دنبال کند. پس شانسش را اینبار در شبکه نسیم و با ساخت برنامه شبی با عبدی امتحان کرد. نتیجه اما با حضور اکبر عبدی که به صرف حضور به عنوان میهمان در بسیاری از برنامه به هر چه پربیننده شدن آن کمک می‌کرد، اینجا جواب نداد و شاید اشکال کار نیز در همین بود که اکبر عبدی نه مجری، شنونده و مصاحبه کننده که گوینده و مصاحبه شونده بهتری بود. نهایتا شبی با عبدی نه خندوانه شد و نه دورهمی و نه عمرش به فصل های جدید رسید و به نوعی نیمه کاره رها شد. متاسفانه لطیفی دیگر آن آدم گذشته نبود که حضورش در مقام کارگردان، ضمانتی بر توفیق یک اثر باشد. پس سعی کرد با تغییر مسیری دوباره، اینبار شانسش را در عرصه اجرا بیازماید که پیشتر تجربه کوتاهی در آن داشت. شد مجری برنامه هفت تا در قالب یک مجری فضای تازه ای را تجربه کند و شاید از روزهای ناموفق چند ساله اخیر کمی فاصله بگیرد، باشد که تجدید قوایی کند برای آینده نزدیک در حوزه کارگردانی که عمری را صرفش کرده بود. حتی در یکی از برنامه ها در جواب یکی از میهمانان که پیشنهاد ساخت اثر تازه را به او داد، سریع و به صراحت گفت که فعلا اصلا در حال و هوای کارگردانی نیست و قصدش را هم ندارد. اوضاع و احوال چند سال اخیر او اما در تناقض با این صراحت باور ناپذیر بود و گواهی می‌داد که کم طاقت تر از این حرفهاست که چند سالی صبر کند. حدسمان درست بود چرا که با اندک فاصله ای از این گفته صریح، عهده دار کارگردانی فیلم مرد نقره ای شد و به سان این سالها گویا حاصل کارش نتیجه مطلوبی دربرنداشت و نتوانست داوران جشنواره فیلم فجر را مجاب به حضور مرد نقره ای در بین فیلمهای بخش مسابقه کند. وقتی فیلمش در جشنواره پذیرفته نشد در برنامه هفت گفت از جایی شنیده که به دلیل فضای نوجوانانه فیلم را از جشنواره کنار گذاشته اند، حال اینکه مثال نقضش سال قبل فیلم موفق بیست و سه نفر بود که از قضا بسیار تحویل هم گرفته شد. مرد نقره ای را ندیده ایم اما به گواه حضور بیست و سه نفر در جشنواره و بسیاری اثر دیگر و البته سابقه چند ساله اخیر لطیفی، این علت را در عدم پذیرش یک فیلم سخت بتوان پذیرفت. از کیفیت آخرین ساخته اش خبر نداریم اما به واسطه آخرین تجربیاتش در عرصه کارگردانی می‌شود توصیه کرد در مسیر سراشیبی کمی توقف کند و بازنگری در راههای آمده داشته باشد شاید دوباره به روزهای خوش گذشته بازگردد. هر چند این‌روزها خبرهایی از ساخت سریال های جدید توسط او شنیده می‌شود.
آفتابش زود غروب نکرد اما با پافشاری روی ساخت آثار ضعیف این غروب را هر چه طولانی تر کرد و به بیانی با کارگردانی این محصولات غیرقابل دفاع دارد از اعتبارش هزینه و آن‌را در ذهن دنبال کنندگانش کمرنگ می‌کند. روزهایی توصیف گاهی اغراق آمیز آثارش مانند آنچه در پشت صحنه سریال هایی چون وفا و صاحبدلان بیان می‌کرد را می‌شد به واسطه کیفیت بالا و با اغماض پذیرفت اما حالا با آثاری طرفیم که به هیچ عنوان نمی‌شود پایش ایستاد. با تماشای آثار متاخرش دلمان هر بار بیشتر دلتنگ حاج رضا و دنیل سفر سبز و سید خلیل صاحبدلان می‌شود و امیدواریم او هم با تامل بیشتر و عملی تر دلتنگ آن روزها شود.
مرور لیست آثارش از ابتدا تا امروز حکایت از برابری کمی ساخته های ضعیف و قوی دارد، حال اینکه می‌شد اینطور نباشد اگر او با پافشاری در ساخت آثار ضعیف در سال‌های اخیر بر تعدادش نمی افزود. با همه این اوصاف ما دلخوش به گذشته، همچنان منتظریم که او برگردد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها