تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۴/۰۶ - ۰۴:۱۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 90536
حبیب احمدزاده در اعتماد نوشت :

اوایل ماه‌های جنگ بود که کشتی پدرم در خرمشهر تحت اشغال بعثیان، از کف رفت و پس از گلوله باران محله‌مان، ناگزیر خانواده بدون فرزندان پسر، برای فرار از محاصره گاز انبری دشمن و آتش سهمگین و بارانی توپخانه‌های باریده بر مردمان بی‌پرس‌وجوی از نژاد، شغل، مذهب و صفات… در پشت وانتی مستعمل، با طی مشقاتی بسیار از منطقه آبادان راهی به بیرون پیدا کرده تا خود را به پشت جبهه و مناطق امن خودی برسانند. یادم هست که پدر مرحومم با تبسمی تلخ در جواب سوال فامیل، دوست و آشنا‌های لمیده در راحتی و آسودگی شهرهای آرام، که مرتب می‌گفتند مگر چه شده که این گونه ناراحتی؟ کشتی‌هایت غرق شده‌اند یا خانه‌ات خراب؟ می‌گفت هردو… حال و روز مردمان شهرهای آبادان و خرمشهر امروزه در جواب دیگران همین گونه است، هم نفس‌های‌شان از غبار به شماره افتاده و هم عطشان شیرهای شوراب شده منازل‌شان شده‌اند. بلی هردو بسرشان آمده، البته اگر سه نشود. در این میان مسوولان مربوطه به تازگی وعده داده‌اند که تا اواسط تیرماه (گوش شیطان کر) طرح آبرسانی جامع غدیر شان مشکل بی‌آبی این دو شهر را حل خواهد کرد. پس برای‌شان برای رساندن این خط لوله چندسال در راه مانده و به عمر چند دولت و نیز به قول و وعده عمل ناکرده رییس‌جمهور سابق درباره این لوله وزیر قورت نداده (اگر این‌بار واقعا عمل به وعده کنند) صلوات بلند می‌فرستیم. ولی مهم‌تر آن است که حال و روز ما را چه شده که نه کاردها، بلکه ساطورها باید از مغز استخوان مردمان بسیار صبورمان بگذرد تا شاید روزنه‌ای کوچک به حل موقت مشکلی باز شود. بلی سوال مهم‌تر همین است عزیز… … ما را چه شده که مردمان‌مان به هردلیل درست یا غلط، مسوولان را همدرد و شریک و حلال غم خود نمی‌دانند؟ بزرگ‌تران ما فارغ از هر جناح، اول به دنبال این گمشده جواب در هزاران آستین شعبده خود باشند. وگرنه از دشمن دلشاد خارجی و تبلیغاتش برای به زمین زدن ایران در جهان که انتظاری نیست، برای شکستن این جو سنگین ذهنی، عملا در بحث آب و ارز و دلار… . ‌ای دوست تو چه می‌کنی؟

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها