سینماسینما، سیدرضا صائمی: به بهانه اکران مجموعه مستندهای چهرهنگار و پرتره که به ۹ چهره شاخص ایرانی در حوزههای مختلف میپرداخت، به گفتوگو درباره مستند پرتره، ویژگیها و ضرورتهای آن پرداختیم که در شماره های قبل بخش اول آن را خواندید. در بخش دوم این میزگرد، چهار مستندساز از این مجموعه، پیروز کلانتری (کارگردان مستند «همایون»)، همایون امامی (کارگردان مستند «گلدونه، مش رحیم، صغرا و دیگران»)، مهرداد شیخان (کارگردان مستند «در جستوجوی صبح») و مریم سپهری (کارگردان مستند «زنبورک در گام مینور») درباره وضعیت اکران فیلمهای مستند و طرح اکران مستند چهرههای ایرانی به نقد و آسیبشناسی پرداختهاند.
یکی از مهمترین چالشها و مشکلات مستندهای چهرهنگارانه مثل گونههای دیگر مستندسازی مسئله اکران و نمایش آنهاست. طرح اکران ۹ مستند چهرههای ایرانی در گروه هنر و تجربه یکی از تمهیداتی است که برای حل همین معضل طراحی شده. به نظر شما چقدر این طرح توانسته در معرفی و شناسایی مستندهای چهرهنگار یا شخصیتهای فاخر ایرانی به مخاطب و مردم کمک کند؟
شیخان: طبیعتا هر فیلمسازی به غیر از اینکه به فرم و محتوای اثری که میخواهد بسازد، فکر میکند، به این مسئله نیز فکر میکند که آیا این فیلم قابل ارائه و نمایش است، یا چگونه قرار است مخاطب را جذب کند و اینکه سازوکارهای اکران و نمایش آن باید چگونه باشد. در واقع اندیشیدن درباره اکران هر فیلمی دغدغه همیشگی هر فیلمسازی است. شاید بتوان در یک نگاه کلانتر گفت که مخاطبشناسی دلمشغولی هر فیلمسازی است و طبیعتا او فیلم میسازد تا دیده شود. با توجه به اینکه فیلمهای مستند همیشه با مشکل اکران و نمایش مواجه بوده، قطعا این طرح هنر و تجربه برای اکران مستندهای چهرهنگار یا مستندهای دیگر اقدام مثبت و قابل توجهی است، اما نمیتواند به نیاز سینمای مستند در جذب مخاطب و فراهم کردن یک نمایش مناسب و درخور پاسخ دهد. ضمن اینکه گروه هنر و تجربه هم با وجود توجهی که به سینمای مستند داشته، هنوز مواجهه شایستهای با آن نداشته و این مسئله در سیاستگذاریهای اکران در این گروه قابل نقد است. از جمله اینکه امکان و فرصت نمایش در گروه هنر و تجربه هم برای فیلمهای داستانی بیش از فیلمهای مستند است و هنوز مستند در گروه هنر و تجربه جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. شما به ساعتهای نمایش این مستندها و زمانبندی آنها در طول هفته دقت کنید، متوجه میشوید یا از نظم مشخصی برخوردار نیست، یا در ساعتهای مرده اکران میشود. ضمن اینکه معتقدم گروه هنر و تجربه صرفا نباید مسئولیت اداری نمایش این فیلمها را بر عهده بگیرد، بلکه به مسئله تبلیغ و اطلاعرسانی آنها هم توجه کند. بخش عمدهای از مخاطبانی که به تماشای مستند من رفتهاند، به واسطه اطلاعرسانیهای شخصی خود من بوده، وگرنه تبلیغ و اطلاعرسانی خاصی از سوی سینمای هنر و تجربه صورت نگرفته است. متاسفانه خود فیلمساز مجبور است به مبلغ و روابط عمومی فیلمش بدل شود و برای آن مخاطب جلب کند. درحالیکه وقتی یک نهاد سینمایی امکان نمایش یک مستند را فراهم میکند، باید خودش نیز برای تبلیغ و اطلاعرسانی آن برنامه و طرح داشته باشد. به همین دلیل معتقدم به صرف فراهم کردن امکان نمایش مستندها نمیتواند به رونق آن در بین مردم و جلب مخاطب کمک کند.
سپهری: من کاملا با نظر آقای شیخان موافقم. به نظرم هنر و تجربه کمکی به این همافزایی نکرد؛ به اینکه این فیلمها در کنار هم دیده شوند. ما هر کدام شخصا درباره فیلمهای خود اطلاعرسانی و تبلیغ کردیم. خیلی از افرادی که به تماشای فیلم رفتند، فالوئرهای صفحه اینستاگرام و تلگرام من بودند و به واسطه آشنایی قبلی یا اطلاعی که در صفحات شخصی درباره فیلمم ارائه داده بودم، به تماشای آن نشستند. در واقع هیچ مخاطب جدیدی اضافه نشد.
شیخان: ضمن اینکه شبکههای اجتماعی میتواند یکسری آدمهای خاصی را که در این فضاها فعال هستند، متوجه نمایش این فیلمها کند، نه عموم مردم و به اصطلاح مردم کوچه و خیابان را. هر چقدر هم ما یا حتی خود گروه هنر و تجربه در فضای مجازی تبلیغ کنیم، باز هم نمیتوان عموم مخاطبان را به تماشای یک فیلم ترغیب و تشویق کرد. به نظرم باید یک سازوکار تبلیغاتی برای فیلمهای هنر و تجربه طراحی و اجرا شود تا این فرصتی که برای تماشای فیلمهای خاص به وجود آمده، حاصلی داشته باشد و بهتر دیده شود.
سپهری: مگر چند نفر صفحه اینستاگرام یا تلگرام خود گروه هنر و تجربه را دنبال میکنند و چند نفر مخاطب جدی آن هستند؟! مسئله این است که وقتی شرایط تبلیغ و اطلاعرسانی درباره اکران فیلمها مناسب نباشد، به صرف فراهم کردن امکان اکران نمیتوان در این زمینه فرهنگسازی کرد و مخاطب تربیت کرد. به نظرم برای اینکه حاصل زحمات ارزشمند گروه هنر و تجربه در اکران فیلمهای مستند به ثمر بنشیند، باید به شیوههای جذب مخاطب آن بیشتر فکر کرد و به راهکارهای گرهگشایی دست یافت.
من فکر میکنم یک بخشی از این معضل به بحران مخاطب سینما و بهویژه بحران مخاطب سینمای مستند در ایران برمیگردد. در واقع نمیتوان همه چیز را از کمکاری یک مرکز سینمایی درباره تبلیغ فیلمها دید. متاسفانه مردم ما از این امکان و فرصت برخوردار نبودند که فیلم مستند را روی پرده سینما ببینند، یا برای تماشای مستند هزینه کنند. در شرایط کنونی سینمای داستانی ما هم با کمبود مخاطب همراه است و بالطبع سینمای مستند شرایط بدتری دارد.
کلانتری: نیاز جامعه به فیلم مستند وجود دارد و قابل انکار نیست، ولی احساس نیاز به تماشای مستند را باید رسانهها شکل ببخشند و افزایش دهند. ضمن اینکه من معتقدم فیلمهای مستند مخاطبان هدف دارند. در واقع مخاطبان خاص خود را دارند. مثلا مستند «همایون صنعتی» چند موضوع دارد که افرادی که به هر کدام از آن موضوعات علاقهمند باشند، به مخاطب آن بدل میشوند؛ مخاطب مشتاقی که به واسطه انگیزهها و دغدغههای درونی خود به سراغ آن میرود. من معتقدم انرژی و تمهیداتی که برای جذب مخاطب مستند مصرف میشود، باید ناظر به این مخاطبان هدف باشد، نه لزوما مخاطب عمومی. در واقع بسط سازوکارهای سینمای تجاری برای فروش بیشتر فیلمها در حوزه سینمای مستند کار غلطی است و تمام تلاش ما باید این باشد که بتوانیم امکان و فرصت مناسبی برای مخاطبان هدف فیلمهای مستند فراهم کنیم. به نظر من مسئله و دغدغه گروه هنر و تجربه باید این باشد که فیلمهای مستند را در معرض تماشای مخاطب هدف قرار دهد و جذب مخاطب عموم یا مخاطب حداکثری در حیطه وظایف یا کارکردهای این گروه نیست و نباید توقع داشت که یک گروه سینمایی بحران مخاطب را به معنای عام کلمه حل کند. نقد من بر گروه هنر و تجربه این است که از شناخت دقیقی نسبت به مکانیسمهای جذب مخاطب خاص و هدفمند برای تماشای فیلمهای مستند برخوردار نیست و باید در این زمینه بیشتر کار کند. هنر و تجربه اکنون در ارتباط با سینمای مستند یک وضعیت اپنینگ دارد. یعنی فرقی نمیکند که یک مستندی را دو ماه یا شش ماه روی پرده اکران کند. جز تعداد معدودی مستند اکثرا نمیتواند مخاطب هدف این فیلمها را به سینما بیاورد. جالب اینکه این ۹ مستند را فقط در خانه هنرمندان به نمایش گذاشتند و این خودش یک نوع اکران محدود را ایجاد کرد و از ظرفیت کمی برای نمایش این مستندها برخوردار شد. واقعیت این است که مستندها ظرفیت مخاطب اجتماعی دارند، نه مخاطب هنری. متاسفانه این ظرفیت اجتماعی هنوز ناشناخته است و برای شناخت و بهرهگیری از آن اقدام موثری صورت نگرفته است.
شیخان:در واقع مستند فراتر از هنر است و به عنوان یک رسانه از تاثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی بالایی برخوردار است، درحالیکه مثلا تلویزیون به عنوان یک ابررسانه به مستند – دستکم همه انواع مستند- بهایی نمیدهد. درحالیکه خاستگاه اصلی نمایش مستند باید تلویزیون باشد.
کلانتری: با اینکه ۸۰ درصد تولیدات مستند از تلویزیون ما پخش نمیشود، اما هنوز هم مخاطبان اصلی مستندها را باید در شبکههای تلویزیونی دنبال کرد. قطعا اگر تلویزیون در نمایش مستندها گشادهدستی میکرد و حمایت بیشتری از انواع مختلف مستند داشت، لازم نبود سینما جور آن را بکشد و به محلی برای نمایش مستند بدل شود.
سپهری: چیزی که برای من جالب بود، این بود که در همان اکران محدود ساعت دو بعدازظهر در یک سینما و در وقت مرده در محدوده طرح ترافیک حتی پوستر فیلمها دم در نبود تا مخاطبان بدانند که در این سالن چه فیلمی قرار است به نمایش درآید. حتی خیلیها که با برنامهریزی قبلی هم برای تماشای فیلم آمده بودند، گیج شده بودند و نمیدانستند باید به کدام سالن برای تماشای مستند مورد نظر خود بروند.
امامی: با همه این مشکلات از یک منظر اکران این فیلمها تجربه خوبی برای من بود. به این معنا که برای اولین بار فیلم من در تهران و شهرستانها روی پرده سینما به نمایش درآمد. مشکلاتی که دوستان در مورد تهران مطرح کردند، در شهرستانها هم وجود داشت و مثلا سه تا چهار نفر برای تماشای فیلم یا جلسه نقد و بررسی آن حضور داشتند. بعضا هم وقتی نسبت به این مسئله انتقاد میشد، برخی کمبود مخاطب را به نوع مستند ربط میدادند! به نظرم این پاک کردن صورت مسئله است. سینمای هنر و تجربه با وجود همه جوانب مثبتی که داشته و قابل انکار نیست، ولی به دلیل تبلیغ و اطلاعرسانی ناکافی، طرح خوب اکران زنجیرهوار این مستندها در عمل چندان موفق نبود و برای تداوم این مسیر و این شیوه اکران حتما باید آسیبشناسی صورت بگیرد و راهکارهای افزایش مخاطب، نه لزوما افزایش فروش، برای بهتر دیده شدن آثار مستند در نظر گرفته شود.
کلانتری: به نظر مشکل اصلی هنر و تجربه نخبهگرا بودن آن است. اگرچه هدف این گروه سینمایی نمایش فیلمهای هنری و تجربی و به یک معنا فیلمهای خاص است، اما الیت بودن و نخبهگرایی بیش از حد میتواند به آن ضربه بزند و چه بسا ادامه این مسیر را غیرممکن کند. سینمای هنر و تجربه باید به دنبال یافتن و گسترش دادن ظرفیتهای اجتماعی خود باشد و به جای اینکه برای عدهای مخاطب خاص فیلم به نمایش بگذارد، این مخاطب خاص را گسترده کند و هر روز بر تعداد آن بیفزاید. در واقع هنر و تجربه صرفا نباید محفلی برای مخاطب خاص باشد، بلکه باید مخاطب خاص بسازد و تربیت کند.
امامی: ما خودمان رفتیم و تیزر تبلیغاتی مستندمان را ساختیم. درحالیکه خود مستندساز نباید مسئول تبلیغ اثرش باشد. این وظیفه رسانه یا مرکز نمایش فیلم است که مسئولیت مناسبات تجاری و تبلیغی فیلم را به عهده بگیرد.
بااینحال مستندهایی هم داشتیم که در همین گروه با اقبال و حتی فروش خوبی هم همراه بودند. نمونه اخیرش میتوان به مستند «در جستوجوی فریده» اشاره کرد که بالای ۱۰۰ میلیون فروش داشت.
کلانتری: دلیلش این است که این فیلم بیش از اینکه یک مستند به معنای متعارف آن باشد، نوعی درامسازی است و به واسطه جذابیتی که از حیث دراماتیک در قصهاش وجود دارد، مورد توجه مخاطب قرار گرفته. من نقد جدی به این رویکرد دارم که مرکز مستند در پیش گرفته و به جای اینکه درام را مستند کنند، مستند را درامسازی و نمایشی میکنند. در واقع مستند را برای پرده سینما میسازند. به نظرم این آدرس غلط دادن درباره سینمای مستند است، لذا نمیتوان فروش این فیلم را در نسبت با مستند به معنای علمی آن معیار قرار داد. ضمن اینکه همانطور که گفتم، خاستگاه اصلی مستند تلویزیون است نه سینما، و قرار نیست مستند در سینما به دنبال فروش باشد.
خب از آن طرف مستند «بزم رزم» را هم داشتیم که با استقبال بالایی همراه شد و درامسازی هم نبود.
کلانتری: درست است. من درباره «بزم رزم» تحلیل دیگری دارم. «بزم رزم» یک مستند ملی و تاریخی است که موضوع آن درباره موسیقی و سرگذشت آن در یک برهه تاریخی است که از رازهای مگویی حرف میزند که میتواند کنجکاویبرانگیز باشد، لذا مورد توجه مخاطب بیشتری قرار گرفت.
سپهری: من با سیدوحید حسینی، کارگردان این مستند، که حرف میزدم، گفت در یکی دو ماه اول اتفاق خاصی برای آن نیفتاد و چندان مورد توجه قرار نگرفت. بعد که فیلم مورد توجه قرار گرفت و فضا و امکان بیشتری برای نمایش آن فراهم شد، آمار مخاطبان آن افزایش یافت. به نظرم به دلیل اعتمادی که به این مستند شد و فرصت برای دیده شدن آن فراهم شد، بهتدریج توانست جایگاه خود را در بین مخاطبان پیدا کند. این شیوه درستی برای آثار مستند است تا بسترسازی لازم برای توجه مخاطب به آنها فراهم شود. همینجاست که اطلاعرسانی و آگاهیبخشی درباره آثار مستند اهمیت مییابد.
کلانتری: به این نکته باید توجه داشته باشیم که در هیچ جای دنیا مستند مخاطب عام ندارد و نباید با همان مخاطبشناسی فیلم داستانی یا تجاری به آن نگریست. ضمن اینکه در کل دنیا هم مستندهای پرفروش که مورد اقبال عمومی مخاطبان قرار بگیرد، کم داریم و اینها بیشتر استثنا هستند تا قاعده.
امامی: در واقع قاعده سینمای مستند بر دیده شدن و انتقال آگاهی است و فروش مسئله ثانویه آن است. به عبارت دیگر، اولویت مستند مخاطب است نه گیشه. بااینحال نگاه اقتصادی داشتن به تولید مستند ناپسند هم نیست و چه بسا وقتی چرخه اقتصادی آن رونق بگیرد، توجه به فلسفه و هدف مستند هم بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
کلانتری: این را هم اضافه کنم که مداومت در اکران فیلم مستند خیلی مهم است و میتواند در نهادینه کردن فرهنگ مستندبینی نقش موثری داشته باشد. اینکه مدام شاهد نمایش مستند در سینماهای مختلف باشیم، حتی با مخاطب اندک، خیلی بهتر است که اکرانهای محدود و فصلی داشته باشیم. یکی از شیوههای این کار تربیت تهیهکنندگان کاربلد فیلمهای مستند است و به نظر من مرکز گسترش فیلم مستند بهترین کاری که میتوانست بکند، همین کار بود. مرکز گسترش همیشه خودش یک تهیهکننده بزرگ بوده، درحالیکه باید تهیهکننده تربیت کند، یا از تهیهکنندگان مستند حمایت کند تا نمایش و اکران فیلم مستند رونق بیشتری بگیرد
امامی: واقعیت این است که ما کارگردان حرفهای مستند زیاد داریم، اما تهیهکننده حرفهای مستند نداریم، یا خیلی خیلی کم هستند. ضمن اینکه استراتژی روشنی هم درباره توسعه سینمای مستند وجود ندارد. در عین حال خط قرمزها و باید و نبایدهای سیاسی در ارتباط با سینمای مستند خیلی پررنگتر از سینمای داستانی است. در واقع تنگناهای برونمتنی در فضای مستندسازی ما موانع جدی هستند که از گسترش و رشد سینمای مستند به معنای حرفهای آن جلوگیری میکند.
درنهایت اکران فیلم مستند به شکل بستههای موضوعی، مثل همین مستندهای چهرههای ایرانی، را چقدر در گرهگشایی از همین معضلاتی که مطرح کردید، موثر میدانید؟
کلانتری: اتفاقا من با موضوعگذاری یا موضوعبندی در اکران فیلمهای مستند موافقم و به نظرم ایده قابل اعتنایی است، به شرطی که استراتژی و هدفگذاری روشنی در پی آن وجود داشته باشد. بهویژه اینکه باید برنامهریزی درستی برای اجرای این طرحها وجود داشته باشد که بتواند موثر باشد.
سپهری: به نظرم باید در انتخاب فیلمها در قالب یک بسته اکران دقت بیشتری صورت بگیرد تا همخوانی بیشتری بین فیلمها وجود داشته باشد و در واقع یک مجموعه یکدست باشد.
امامی: دقیقا. در واقع فیلمهای یک مجموعه باید از یکدستی منطقی برخوردار باشد تا درنهایت به همافزایی آنها کمک کند و مخاطب هم بتواند ارتباط بهتر و بیشتری با آنها پیدا کند.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- نگاهی به مستند «زیر این چتر باران میبارد»/ چیزی خزنده و مرموز راه پیدا کرده به دفتر مدیری مسئول
- «کاغذپارهها» از اول بهمن اکران عمومی میشود
- خبرهای تازه از «اکران حقیقت»/ نمایش چهار مستند در بهمن ماه
- صنوبرهایِ شیرین، در همنوازیِ عشق
- مستندهای بخش مسابقه اصلی «ایدفا» معرفی شد
- شهرت یا آرامش / مستند «مزرعه کلارکسون»؛ پیچوخمهای مزرعهداری
- یک هشدار زیبا / مستند «سالی که جهان تغییر کرد»؛ حال خوش طبیعت وقتی انسان در قرنطینه بود
- قدیمیترین تصاویر عزاداریها و مجالس آذری زبانها در مستند «صادق الوعد»
- نه فرشتهام، نه شیطان
- مردی که نمیخندید ولی میخنداند! / «باستر بزرگ»؛ مستندی درباره مرد صورت سنگی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- رقابت ۲۸۵ فیلم در ۳ بخش انیمیشن، مستند و بینالمللی اسکار نود و هفتم
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود