تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۴/۰۱ - ۱۳:۵۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 115128

دکتر فریدون مجلسی در اعتماد نوشت :

در همه دنیا رسم است که از بزرگان خود تجلیل می کنند. بزرگان کسانی هستند که برای مردم مهم اند، به آنها افتخار می کنند و آنان را در شمار ثروت ملی خود می دانند و می کوشند که فراموش شان نکنند. به شهرهای بزرگ کشورهای صاحب نام که بروید، خیابان ها و میدان های بسیاری را به نام همین افتخارات می بینید، تا به نسل های بعدی خود و شاید به بیگانگانی که می آیند، یادآور شوند که به این نام ها می بالند. زمانی که تهران را از صورت باغ- روستایی گسترده به صورت شهر درمی آوردند به این خوبی به این نکته توجه کردند. آنقدر نام های بزرگ و افتخارآمیز تاریخی و ملی داشتیم که در آن دوران کم نیاوردند و بسیار موثر بود. بیش از ۶۰ سال پیش که دبستان را به پایان رسانده بودم، بسیاری از این بزرگان را از نام همین خیابان ها شناخته بودم. «خیابان» نام عجیب و تازه ای بود که با اندکی سوءتفاهم بر گذرهای بزرگ نهاده بودند. ظاهرا وقتی قصبه خیابان نزدیک تبریز در اثر زلزله ویران شد برای بازسازی دستور دادند، گذرها را به صورت شطرنجی یا نیویورکی که آن زمان ها بدیع بود، بسازند و وقتی قرار شد نقشه جدید گذرهای بزرگ تهران را نیز به همان شیوه خیابان یعنی جدولی شکل بیارایند، گمان کردند این گونه گذرهای وسیع که مرسوم نبود، خیابان نام دارد. باری دلیل هر چه بود، خیابان وارد تهران و ماندگار شد و به شهرهای دیگر و حتی به پاکستان صادر شد که بلوارها ی شان را خیابان می نامند. شاید با شعر اقبال که می گوید: چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما/ ای جوانان عجم جان من و جان شمالله و جالب اینکه پیش از آن این نام به معنی گذر و کوی دیده نمی شود. به عبارت دیگر فردوسی، سعدی، حافظ و خیام خانه هایشان در کنار هیچ خیابانی نبود! اما چه کار خوبی کردند که نام آنان را همچون آموزش دایمی و احترامی پیوسته بر بهترین خیابان های تهران گذاشتند.

نگاهی به نقشه نخستین دوره توسعه حساب شده تهران بیندازید: بیشتر خیابان های اصلی به نام های حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی، خیام، ناصرخسرو، منوچهری، نظامی، ابن سینا، رازی، ابوریحان، صائب تبریزی، وصال شیرازی و پروین اعتصامی نام گذاری شدند و جالب اینکه اقبال لاهوری پاکستانی پیشقدم آوردن نام خیابان در شعر فارسی نیز بی نصیب نمانده است. مدارس نوبنیاد جدید را نیز به همین اسامی نامیدند که برای مدرسه امری بسیار طبیعی تر است.

بعد از اینکه تصمیم گرفته شد، میدان ها و خیابان هایی نیز به نام های معاصرتر نامیده شوند و بحث هایی که درگرفت اکنون صجبت از آن است که با یاد بانیان سرود از دل برآمده و زیبای «ای ایران» که همچون «نوروز» از نادر پدیده های مورد احترام جمعی ایرانیان از هر دسته و گروهی است، خیابان هایی را به نام آنان بیارایند. شعری که سراینده اش حسین گل گلاب استاد بزرگوار دانشگاه تهران، آهنگسازش روح الله خالقی موسیقیدان و آهنگساز نامدار و خواننده اش بنان بی نیاز از توصیف بوده اند. چه تصمیم خوبی، ای کاش برای این کار نام های جا افتاده ای را تغییر ندهند. چه خوب بود، خیابان های دارای این اسامی به میدانی به نام ایران منتهی می شد. اگر ۴ خیابان باشد نیز مانعی ندارد، می توان آن را به نام حسین سرشار، خواننده نامدار دیگر «ای ایران» نامید. آنان همگی از این جهان رخت بربسته اند و هنوز از شنیدن سرود زیبایش جان می گیریم و نباید برخی ملاحظات مانع از این کار و موجب آزردگی مردم شود. از قول خالقی مطلبی به این مضمون خوانده بودم که روزی به دیدار استاد گل گلاب می رفت، پکر و ناراحت بود.

استاد دلیل را می پرسد و او که در آن دوران جنگ شاهد اهانت سربازی بیگانه به افسری ایرانی بود، آن صحنه را با بغض بیان می کند، استاد را به شور می آورد و شعر با احساسش را می سراید و خالقی آهنگش را می سازد و دوست سوم آن را می خواند و به ملت ایران تقدیم می کنند. جا دارد ما نیز نام شان را گرامی بداریم.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها