سینماسینما، منوچهر دینپرست:
خانه، خانه نیست. خانهای برای هیاهو و فریبندگی است. پر از شیون و ناله. اما این خانه چیست که همه مرزهای احساسی و عاطفی را درنوردیده و افراد آن را به بازی کشانده است. خانهای اغواکننده که با خلق موقعیتهای پیدرپی نهتنها مخاطب را در اتمسفری از توهم و رویا رها میکند، بلکه نتیجه فیلم را در ذهن مخاطب دائما به تعویق میاندازد. شاید همین موقعیتهاست که ما را وامیدارد که مرزهای احساسی خودمان را به مثابه شیئی باستانشناسانه تصور کنیم و همراه و همرأی با کسانی باشیم که ناله و شیون میکنند. در همین موقعیت است که میان آنچه در خانه رخ میدهد، با آنچه احساسات ما را با خود همراه میکند، پیوندی دیالکتیکی برقرار است. خانه فضای سلطه امر واقع است. امری که گویی دستساز کسانی است که میخواهند تاریخ آن خانه را خود رقم زنند، یا واقعیتی را به جای «واقعیت ناب» در ذهن مخاطب فرو کنند. اما پایه حرکت ما واقعیت است. اما این به معنی حرکت بر پایه گفتههای واقعی نیست. ما بر جسمی در فضایی که هیچ ذهنیت و تصویری از او نداریم، گریانیم، اما در اصل نمیدانیم این جسم بیجان کدام قلمرو را درنوردیده که اینچنین همه اعضای خانواده گرد این جسم مقدس جمع شدهاند. آیا واقعا جسمی وجود دارد که به کام مرگ فرو رفته، یا ما با ذهنیت اعضای خانواده است که پی بردیم جسم بیجانی وجود دارد. برای رسیدن به خودآگاهی باید روی واقعیت خانه و جسم بیجان تاکید کنیم. پس ما از کدام واقعیت صحبت میکنیم؟ و چگونه میخواهیم از آن به واقعیت خانه برسیم؟ شاید ما دچار خطای دید شدیم و این خطای دید عمدی است. گویی کارگردان میخواهد خانهای را نشان دهد که آن خانه فقط در ذهن او خانه است، اما برای ما قلمرویی از تنشها و کشمکشهاست. از سوی دیگر هم میتوانیم به این خانه نگاه کنیم، چراکه این خانه بر رفتارهای شکننده و پر از فریاد و فغان دختری تمرکز دارد که میتواند مکملی بر همان خطای دید ما باشد. دختر خانه میخواهد ما را در فضای بین واقعیتی که خود ساخته، با واقعیتی که ما میبینیم، حیران و سردرگم رها کند. او با خلق فضایی سراسر ارجاعپذیر به گذشته، موقعیت شومی را که بر خانه حاکم شده، آشکار نمیکند. او بهخوبی میداند که چگونه فریاد کشد، یا اینکه چگونه دیگران را سرزنش کند و حتی آنها را بازخواست کند. چراکه او میداند چه بر سر پدرش رفته و نمیخواهد اسرار خانه آشکار شود. راه برونرفت برای او قرار دادن مخاطب در فضایی سردرگم و مغشوش است. هر آن چیزی که در این خانه رخ میدهد، یا در اتاقی کوچک و کهنه یا حیاطی مندرس و تهی است. تمامی این فضاها هیچکدام مرجعی برای شناخت ما از آنچه بر سر خانه افتاده، نیست. ما از خانه به اسرار خانه راهی نداریم. راه آشکار شدن واقعیت نابی که رخ داده، در میان کلمات مبهم و پر از هیاهویی است که دختر خانه سر میدهد. حضور ما در خانه گویی امری بیمعناست. حضوری که نه نشان از وجود ماست و نه نشان از فهمیدن ماست. ما نمیتوانیم فضای تقدیسشده خانه را از سوی دختر بفهمیم. او میخواهد با ایجاد هالهای قدسی بر سر خانه خطوط کج و معوجی را برای ما ترسیم کند که حضور ما را در خانه واژگون نشان دهد. شاید بر همین اساس است که نگاه ما به خانه در یک جا نیست. دائما دوربینی که تصاویر خانه را ضبط میکند، از سویی به سوی دیگر و از رخی به رخ دیگر کشیده میشود. سردرگمی ما در خانه باعث شده جای سوژه با ابژه تغییر کند و ابژهای استعلایی برای ما فراهم سازد؛ ابژهای که سایر اجزای خانه در پی آن قرار گرفتهاند. دختر در خانه معنای مرگ را نیز به سخره گرفته. او همین ابژه استعلایی را با فریادهای بداهه خود چنان وانمودسازی میکند که گویی مرگی که از پیش به دست او رقم خورده، امری عادی است و تمام جیغ و داد او باید رخ دهد. در غیر این صورت فضای استعلایی او با فضای استحماری جابهجا میشود. فضاسازیهای فریبندهای که دختر در خانه فراهم میکند، طعم مرگ را در کام مخاطب قابل درک نشان میدهد. گویی مخاطب پذیرفته که مرگی رخ داده، اما این مرگ نباید بهعنوان مرکزی برای شناخت واقعیت باشد، بلکه مرگ باید حرکتی از آغاز بر پایان جلوه کند. تمایزی که ما در مرگ در این خانه میبینیم، با مرگی که در ذهن داریم، واضح و آشکار نیست. این تمایز را میتوانیم در موقعیتها بفهمیم. دختری که میخواهد جسد پدر در خانه بماند و پس از مدتی آن را به قبرستان ببرند و مردی که نماینده دانشگاه است و میخواهد جسد را بنا بر وصیت پدر به کالبدشکافی اتاق تشریح دانشگاه ببرد. فضایی که میان این دو واقعیت شکل گرفته، فضای عجیبی است. گویی اتاق تشریح به همان اندازه برای دختر گران آمده که میداند آن اتاق برملاکننده همه اسراری است که در این خانه قرار داشته است. کلید آشکار شدن اسرار خانه در اتاق تشریح دانشگاه است. ممانعت دختر از بردن پیکر بیجان پدر به اتاق تشریح گواهی بر آشکارگی واقعیت است. لذت شرورانهای که دختر در مرگ پدر در خانه رقم زده، احساسات شدیدی را در چشم مخاطب قرار میدهد که مساحت خانه نهتنها بزرگ جلوه میکند، گویی تمامی دیالوگها برای این حجم زیاد است. نیرنگ و ترفندی معماگونه با حس تحقیر از ارتباطی مازوخیستی میان دختر و پدر در خانه رخ داده که با آشکار شدن مرگ پدر به دست دختر و با دیالوگی حق به جانب همان خطای دید را در مسیر مستقیم قرار میدهد. هنگام آشکار شدن واقعیت ناب، ساختار ارتباط انسانی که در ذهن داشتیم، همگی فرو ریخته و ما میمانیم و خانهای که همه اضلاع یک چندضلعی اند.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- آقای یوسفینژاد! میشه یه دهن برامون بخونید…
- اصغر یوسفینژاد درگذشت
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- از استعفای اعتراضی جعفر پناهی تا تقابل با هیاتمدیره؛ پشت پرده اختلافات صنفی سینماگران
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان





