تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۲۴ - ۱۴:۱۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 66261

سرنوشت سایه، سرنوشت تراژیک و سرکوب شده میل به شخصیت واقعی مادر بودن است.

سینماسینما، منوچهر دین پرست:

زنان و موقعیتهای آنان پرسشهای جدی در فضای معرفتی می توانند ایجاد کنند. چرا که زن در موقعیتها و فضاهای فرهنگی در تاریخ ایران تفسیرها و تاویلها و حتی جایگاه های متمایزی یافته است. از زنان عارف تا زنان خانه نشین؛ از معشوقه های حاکمان کامرا تا معشوقه های شاعران تغزلی. اما در میان همه روایتهای مختلف درباب زنان، حضور اجتماعی زنان در تاریخ این مرز و بوم بسیار کم رنگ بوده است. در طی یک قرن اخیر ما با حضور جدی زنان در عرصه های مختلف اجتماعی رو به رو بودیم که نقشهای مختلفی ایفا کردند. فیلم “پرسه در حوالی من” را نیز می توان فیلمی اجتماعی با تمرکز بر نقش زنی که دچار تحولات مهم هویتی شده دانست. سایه بازیگر اصلی فیلم نمونه زن تنها و رها شده ای است که گویای بسیاری از موقعیتها و وضعیتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر ماست. او خواسته ها و تمایلات متنوع و متعددی ندارد. او می خواهد تنهایی را با داشتن فرزند بی پدری تجربه کند. او زنی اغواگر برای جذب مردان نیست. او زنی است که در رویاهای خود به دنبال هویتی سردرگم است. او نمونه ای است از زنانی که نتوانسته اند در رویارویی با فردیت به انزوایی ناخواسته کشیده نشوند. سایه در مکاشفاتی که میان خود و هویتش برقرار می کند جهان بی معنی خود را معنا دار جلوه می کند. اما او نمی داند که اسیر اسطوره های کاذبی است که در شهر رها شده اند تا با بهره کشی از موقعیتهای فردی افراد نهایت سوء استفاده را از آنها ببرند. اگرچه “پرسه در حوالی من” را می توان فیلمی با مضمونی اجتماعی و نیم نگاهی به آسیبهای وارده به زنان جامعه دانست اما فیلم با روایتی اجتماعی سعی دارد بخشی از نابسامانی زنان مطلقه و تنها را روایت کند. اما ساختار نابسامان جامعه نه تنها امکان پناه دادن به چنین زنانی را ندارد بلکه فضایی دهشتناک برای آنها فراهم می کند.
سایه با قرار دادن خود در مقام مادری که می خواهد فرزند پسری را بزرگ کند موقعیتی ساختارشکنانه از خود نشان می دهد. تلقی سایه از زندگی و انتظارات او از “نقش اجتماعی” و “حوزه فردی” که دارد تلقی زیبا و نوستالژیک است و او سعی دارد همراه با نوع ارتباطی که با دیگران در مسیر زندگی برقرار می کند حوزه فردی خود را شکل دهد. سایه به جهانی از تعرض و وحشت قدم می گذارد. او به دنبال تکیه گاهی است که با او تعاملی انسانی و اخلاقی داشته باشد. اما او نیز در می یابد که اسطوره ها و باورهای کاذب نمی تواند منجی او در جهان افسار گسیخته باشد. فیلم “پرسه در حوالی من” اتمسفری از احساس و اجتماع را درهم ریخته و جهان ارزشی ساخته که فروپاشی آن را از به دست آوردن کودکی و از دست دادن آن می توان دید. سایه در مقام مادر نیست اما رفتار مادرانه را دوست دارد. او حتی از پاسخهای بدیهی که هر مادری باید بداند عاجز است. روایت “پرسه در حوالی من” روایتی عریان و آشکار از حقیقت زنان رها شده و رو به اضمحلال و تنها است. مدینه فاضله سایه با مدینه مدرن روزهای در هم آشفته و گسیخته ایران معاصر پیوندی جدی یافته است. سایه در مدینه خود تنفس می کند بدون این که بداند آتشفشانی که از دور نمایان است آتشی گداخته را بیرون پرتاب می کند که تاب و تحملی برای کسی نمی آورد. او هنگامی سر از پوشالی بودن مدینه خود بیرون می کشد که حقیقت له شده را در تنهایی خود در کنار پنجره با چوبهای کبریت سوخته می بیند.
جنس فیلم شاید تکرار همان ماجرای نخ نمای گذشته و قدیمی باشد. اما با فیلمی زنانه که امکان “مادر بودن” از او گرفته شده رو به رو هستیم. چالش جدی مخاطب و فیلم در همین نقطه آشکار می شود که آیا سایه می تواند میان “مادر بودن” و “جنسیت” خود تمایزی قائل شود. او با مکاشفه هایی که ایجاد می کند و سر درگمی که در آن قرار گرفته فضایی تخیلی و توهمی برای خود می سازد که نمی تواند دیوارهای توهم را فرو بریزد اما زمانی به حقیقت پی می برد که قرار است که نقطه پایانی بر سردرگمی خود قرار دهد. لذا آنچه که او در ورای آن قرار می گیرد التهاب های به ظاهر پیچیده اما حقیقی است که معنا و تفسیر آن را در مواجهه در می یابد. سرنوشت سایه، سرنوشت تراژیک و سرکوب شده میل به شخصیت واقعی مادر بودن است. شخصیتی که در بحران وسوسه و انکشاف قرار گرفته است.
از سوی دیگر کارگردان در “پرسه در حوالی من”، تماشاگر را در نقطه دید اخلاقی قرار می دهد تا بتواند لحظات تصمیم گیری را برای تماشاگر روایت کند. علاقه کارگردان به روایت تمنای مادرشدن، شخصیت اصلی فیلم را در دوگانگی قرار می دهد که تماشاگر در این دوگانگی به جای غافلگیری و زیست معمایی، همراه و همذات با او باشد. حوادث متواتر فیلم با سکته و لکنتهایی که در خود دارد اما سورپرایزهایی ایجاد کرده که نه تنها ذهنیت تماشاگر را منجمد نمی کند بلکه با ایجاد اتمسفر رهایی، تماشاگر را با تصمیم کارگردان همراه می کند. تصمیمی که می توان از آن سرباز زد اما مکاشفه های سایه با خود ایده های از هم گسیخته ای را روایت می کند.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها