تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۱۰/۰۹ - ۰۱:۴۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 76223

شاهین شجری‌کهن منتقد سینما در روزنامه آسمان آبی نوشت :

«آینه بغل» تا مغز استخوانش یک فیلم «اینستاگرامى» است که تمام موجودیتش را از مدها و الگوهاى رایج در فضاى مجازى و شبکه‌هاى اجتماعى گرفته است. فیلم با تمام اجزایش نماینده سبک زندگى و سلیقه عمومى ساکنان دنیاى اینترنت در ایران است و خرده فرهنگى را بازتاب می‌دهد که کم‌کم سایه سلطه اجتماعى‌اش گسترده‌تر می‌شود و تعریف‌هاى طبقاتى مرسوم را عوض می‌کند. خرده فرهنگى که آدم‌هایش در ماراتنى سرسام‌آور خود را به در و دیوار می‌کوبند که لاکچرى زندگى کنند و راه‌هایى براى به رخ کشیدن ثروت و خوشى‌هایشان بیابند. خرده‌فرهنگى که آدم‌هایش دیگر مدت‌هاست کتاب نمی‌خوانند و حتى براى فیلم دیدن هم وقت و حوصله ندارند، تمام هستى‌شان در گرو ویدئوهاى یک‌دقیقه‌اى است و براى خودشان سبک موسیقى و ستاره و سلبریتى ساخته‌اند. موسیقى‌شان تلفیقى از عرفان مولانا و تکنیک‌هاى دى جى فسنقرى است که صداهایى مناسب مداحى با تحریرها و عشوه‌هاى خاصى اجرایشان می‌کنند. سلبریتى‌شان استاد ژست گرفتن جلوى دوربین موبایل است و در هنرهاى نوظهورى چون لب زدن با آهنگ‌هاى روز و چرخاندن کمر و اسافل اعضا ید طولایى دارد. دغدغه اصلى‌شان هم خریدن کاج کریسمس و بازدید از ویترین برندهاى مشهور کفش و لباس و ساعت و عینک است. براى آدم‌هاى این خرده‌فرهنگ، تماشاى آداب و ارزش‌هاى نوظهورشان بر پرده سینما به معناى رسمیت یافتن یک سبک زندگى زیرزمینى است و به همین دلیل از تماشاى گلزار بلوند بر پس‌زمینه عمارت‌هاى اشرافى و اتومبیل‌هاى گران‌قیمت استقبال می‌کنند.

این زندگى لاکچرى جاذبه‌هاى خودش را دارد، اما «آینه بغل» بازهم از اینستاگرام وام گرفته و سبک من‌درآوردى طنز و هجو رایج در کلیپ‌هاى مجازى را تبدیل به بستر طنازى‌اش کرده است. شوخى‌هاى کلامى و کنایه‌هاى جنسى و «سیاسى‌طورى» با چاشنى تیپ‌سازى و زن‌پوشى و اداهاى گل‌درشت، در قالبى فشرده و بدون زمینه‌سازى و مقدمه و موخره اجرا می‌شوند؛ مخاطب هدف «آینه بغل» فرصتى براى پروراندن شوخى و طراحى ابعاد مختلف طنز ندارد و ذهنش براى شوخی‌هاى قطره‌اى و آسان فهم تنظیم شده است. سبک زندگى لاکچرى و طنز کلیپى، جان‌مایه و اساس «آینه بغل» را می‌سازد و باقى‌اش دیگر همان الگوهاى تکرارى کمدی‌هاى تجارى است. کافى است نگاهى به تأثیر عنصر «تصادف» در فیلمنامه بیندازیم تا متوجه شویم سنت‌هاى آشناى فیلمفارسى تا چه حد در ارکان فیلم رخنه کرده است. همین‌طور اصرار براى صدور پیام‌هاى اخلاقى دم‌دستى، و شعارهایى درباره اهمیت خاکى بودن و لوطى‌منشى و درستکارى و پرهیز از طمع و هیزى و دروغ که مستقیم از جهان فیلمفارسى مى‌آید. شعارهاى فیلم هم مثل شوخی‌هایش سطحى است و در حد مقایسه متراژ توالت یک خانه اشرافى با کل خانه فقرا و اشاره به این نکته معترضه است که قیمت آینه بغل اتومبیل پولدارها به‌اندازه کل هستى مردم معمولى است. منوچهر هادى که پیش‌تر با «من سالوادور نیستم» و سریال «عاشقانه» نشان داده مخاطبانش را می‌شناسد و روش جذبشان را بلد است، در «آینه بغل» هم تحت تأثیر فضاى اشرافى و لوکسى است که بخشى از آن نتیجه کپى‌بردارى از سریال‌هاى شیک نماى ترکیه‌اى است و بخش دیگر هم به فشار اسپانسرها براى گنجاندن برندهاى تجاری‌شان در فیلم برمی‌گردد. به همین دلیل است که تصویر مازراتى و پورشه و ویلاى لاکچرى و چه و چه از سر و دوش فیلم بالا می‌رود و جالب است که با وجود موضع‌گیرى شعارى فیلم علیه دارندگان ثروت، در عمل طبقه فقیر و متوسط از تصویرشان در فیلم لطمه می‌خورند؛ موجوداتى منفعل و بیچاره که در برابر ثروتمندان به هر حقارتى تن می‌دهند و حتى زن‌پوش می‌شوند. درنهایت هم معیار ارزش‌گذارى هر دو دسته، دارایى و تمکن مالى است.نقش گلزار در فیلم مشخص است و بحث درباره بازیگرى او راه به جایى نمی‌برد، ولى جواد عزتى که بازیگر شیرین و بااستعدادى است رسما پول پرستیژ حرفه‌اى‌اش را گرفته و این نقش را بازى کرده است. نقشى تکرارى که کلیشه بازی‌هاى قبلى خودش را بدون کمترین خلاقیتى بازسازى می‌کند و هیچ منطقى بر اجرایش حاکم نیست. طرز دیالوگ گفتن عزتى و تند تند حرف زدنش با آن اداهاى صورت و بدن، کیفیتى در سطح بازیگران جنگ‌هاى کمدى موزیکال دارد و حتى ذره‌اى از توانایی‌هاى بالقوه او را نیز بازتاب نمی‌دهد.
«آینه بغل» براى مخاطب دلزده از فقر و فلاکت و خبرهاى جدى ساخته شده و دعوتى به خوش‌باشى از نوع جنگ‌هاى جزیره کیش است. براى مردمى که اطرافشان را خبرهاى تلخ و ناامیدکننده پر کرده و از سیاست و جامعه دلسردند، «آینه بغل» همان بى‌خیالى و تفریحى را عرضه می‌کند که میلیون‌ها ایرانى هر روز در اینستاگرام و تلگرام جست‌وجویش می‌کنند؛ با این تفاوت که این بار به جاى وحید خزایى و طناز مهربان از ونکوور کانادا، رضا گلزار از همین لواسان خودمان میزبان ضیافت است و جلوه‌هاى جذاب زندگى لاکچرى از ما بهتران را مستقیم براى مخاطبان آرزومند پرزنت می‌کند. به نظر شما چنین معرکه جذاب و شیک و مفرحى، ارزش بلیت خریدن ندارد؟ واقعا که خیلى سخت می‌گیرید!

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها