تاریخ انتشار:1397/12/29 - 11:10 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107841

سینماسینما، انسیه نجفی نشلی

مهرشاد کارخانی موج نو سینمای اجتماعی ایران را با تکیه بر پرسه‌های خیابانی از دریچه سینما، با تاثیر از سبک‌های نوآر (و نئو نوآر) سینمای فرانسه، اکسپرسیونیسم آلمانی و نئو رئالیسم سینمای ایتالیا در سینمای شکننده و حساس ایران به راه انداخت. بنابراین برای چینش بهتر بحث، بررسی اجمالی را که در پی می‌آید، مرور می‌کنیم.

نئو نوآر (نئو به زبان یونانی به معنای جدید و نوآر به زبان فرانسوی به معنای سیاه است) به گونه خاصی از فیلم نوآر (یا شکل‌های هنری دیگر) گفته می‌شود که در ویژگی‌های بنیادین مانند نوآر دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی است، اما سبک، فرم و محتوای نوآر را با عناصر جدید بهبود بخشیده است. نهضت اکسپرسیونیسم آلمان در سینما با «مطب دکتر کالیگاری» شروع شد و اغراق در نمایش اشیا، دقت به جزئیات صحنه، تاکید بر تقارن، تضاد و پرهیز از پرداختن به جزئیات واقعیت روایی از بارز‌ترین ویژگی‌های فرمال این جنبش سینمایی است.

فیلم نوآر (معادل فرانسوی فیلم سیاه) اغلب با فیلم‌برداری سیاه و سفید و نورپردازی‌های پرسایه روشن شناخته می‌شوند. ریشه‌های سبک بصری نوآر به سینمای اکسپرسیونیسم آلمان می‌رسد. فیلم‌های اکسپرسیونیستی آلمانی به میزانی غیرعادی بر ترکیب‌بندی تصویری تک‌تک نماها تاکید می‌‌کردند. شروع تغییر در سینمای ایتالیا با سبکی شروع شد که متفاوت از تمام قوانین و عرف رایج در آن زمان بود و قصه‌ای در ارتباط با زندگی روزمره و داستانی که در کوچه و خیابان‌های واقعی روی می‌داد، بدون این‌که ذره‌ای از آن شکوه سینمای استودیویی وجود داشته باشد.

واگویه‌ای برگرفته از حقیقت و صمیمی و بدون واسطه و پرهیز از هر چیزی که به ناراستی تنه بزند، به اضافه مقوله‌ فنی ساخت‌وساز مثل پرهیز از میزانسن شیک و پرزرق‌وبرق و دکور و در و دیوار شکوهمند و نمایش آن‌چه واقعا هست، انگاره‌هایی بودند که در گذار دوران درخشان نئورئالیسم ایتالیا خود را به رخ مخاطب می‌کشیدند.

به‌هرحال اصلی‌ترین نماد در این نوع سینما، رهایی ساختاری از دکور خاص، تجملات میزانسن و بازیگری حرفه‌ای بود. «رم شهر بی‌دفاع» و «دزد دوچرخه» این سبک را به جهانیان شناساند‌. اگر اغراق نباشد، معتقدم سینمای کارخانی، به‌ویژه «دو لکه ابر»، می‌تواند موج نو سینمای خیابانی اجتماعی ایران را به جهانیان بشناساند و نماینده سبکی نوین در سینمای هنر و تجربه ایران باشد.

از نکات برجسته آثار کارخانی و فیلم «دو لکه ابر» به مواردی می‌توان اشاره کرد از جمله زوایای دوربین، تقطیع صحنه، ایجاز و مینی‌مالیسم دیداری شنیداری، روایت فرمالیسم قصه با تاکید بر حرکات میمیک چهره در کادر‌های بسته و ری‌اکشن‌های طبیعی بازیگران، بازی گرفتن از بازیگران به سبک زندگی طبیعی و نه بازیگری در صحنه، تمثیل و معناگرایی، استفاده از میزانسن و رنگ و اشیا، و همه این المان‌های در دسترس برای بهتر رساندن پیام و داستان فیلم مورد استفاده قرار می‌گیرد. مخاطب در این آثار و مسلما «دو لکه ابر» دارای ارزش و شعور است، زیرا پایان باز و غیرقابل پیش‌بینی، ایجاد و طرح سوال و جواب آن و جست‌وجوی معنا در ذهن مخاطب راهی برای اندیشیدن تماشاگر باز می‌کند و این‌ها، مشخصه آثار کارخانی و به‌ویژه «دو لکه ابر» در نمایش گم‌گشتگی انسان معاصر است… روایتی بسیار تلخ و گس از انسان‌های گم‌شده در خود و زندان جامعه که سرگشته و بلاتکلیف درگیر روزمرگی هستند. جامعه‌ای که دایره‌ای بسته است و اعضایش دور خود می‌چرخند و به جایی جز نقطه کور اول و سرخط زندگی بی‌هویتشان نمی‌رسند و هویتی تاریک و چهره‌ای تهی و بی‌صورت دارند. نمایش تلخی روایت، از طریق فضاسازی و نشانه‌های دیداری شنیداری منعکس می‌شود.

شخصیت‌های «دو لکه ابر» همانند دیگر کارهای او دچار ابهام و کم‌گویی هستند و گذشته‌ای مبهم و تاریک و در عین حال ساده دارند؛ تیپ‌هایی که همانند نقش نیما رییسی می‌تواند زمینه‌ساز قصه‌های سینمای مستقل خیابانی باشد. مروا و زهره و کسری زیوری و… نماد انسان‌های گم‌گشته شهر ما و دنیای ما هستند؛ گم شدن نمادین آدم‌های ساده و پیچیده شهر که کسی در جست‌وجویشان نیست و هیچ نهادی مسئول پی‌گیری آن‌ نیست و اصلا این‌ها دیده نمی‌شوند!

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها