تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۱/۲۴ - ۱۸:۵۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 14698

پوراحمد فرهادی مشرق در گفتگویی با کیومرث پوراحمد به بازخوانی بخشی از کارنامه عملکرد او پرداخته است.

 

به گزارش سینما سینما ،پور احمد در بخشی از این مصاحبه، به مرتضی آوینی و هنر او می پردازد.

در ادامه این قسمت از مصاحبه پوراحمد را از نظر می گذرانید:

* حاتمی‌کیا که بیشترین نفع را از وجود سید مرتضی آوینی برده است امروز در سلوک متنی و فرامتنی به نفی آوینی دست می زند ،اما در یک بزنگاه درست زمانی این شما بودید که بهترین فیلم را در مورد سید مرتضی ساختید. با اینکه بارها و بارها گفتید که جهان های ما هیچوقت شبیه هم نبود و در این سالهای متمادی، مستند «مرتضی و ما» برای نسل من خیلی اهمیت پیدا کرد. شما کاری را بیهوده انجام نمی‌دهید چه گزاره‌ای سبب شد این فیلم مستند «مرتضی و ما» را بسازید؟

این موضوع هم مربوط می‌شود به همان حسی و غریزی بودنم. من « مرتضی آوینی» را نه می‌شناختم و نه دیده بودم. وقتی سوره را روی دکه روزنامه فروشی ها می‌دیدم اصلا نگاه نمی‌کردم، یعنی رویم را برمی گرداندم، اینطوری بود! سید مرتضی آوینی فیلم سفرنامه شیراز من را دیده بود، کتاب عبور از خط را برای من فرستاد و یک یادداشت خیلی مهرآمیز و زیبا  صفحه اول آن کتاب برای من نوشته بود. این مهرورزی باعث شد که من یک شاخه گل مریم خریدم و به دیدن مرتضی در دفتر سوره رفتم. گل را که به او دادم گفت گل مریم را بیشتر از هر گلی دوست دارد چون اسم همسرم مریم است. سه چهار ساعتی با هم نشستیم و گپ زدیم. در مواردی هم نظرگاه های ما خیلی متضاد و متناقض بود اما مرتضی آوینی هرگز لبخند از لبانش دور نشد و نه خشمگین شد نه رگ گردنش زد بیرون. خیلی سعۀ صدر داشت. خیلی خیلی. و همین سعۀ صدر و زلال بودنش مرا مجذوب او کرد و خیلی دوستش داشتم.
قبل از شهادتش یک دوره داور جشنواره فجر بود. بعد از شهادتش جمال امید گفته بود که او بهترین داور ما در تمام این سالها بوده  و باید یک فیلم درموردش ساخته شود تا در جشنواره بعدی نشان دهیم. ظاهرا به خانواده اش می گویند یعنی به برادر و همسرش می گویند آنها هم می گویند پوراحمد! حالا چرا؟ یک ویژه نامه ای بعد از شهادتش درآمد که دوستانش مطالب مفصلی درموردش نوشته بودند و من که ارتباطم با او خیلی محدود بود فقط یک ستون درباره اش نوشتم در باره همان خلوصی که از او دیده بودم و همسر و برادرش گفتند که تحت تأثیر همین ستون کوتاه من قرار گرفته بودند و گفته بودند پوراحمد فیلمش را بسازد. گفتم: مرتضی آوینی یک وجوهی دارد که من نمی فهمم ، فقط وجه سینمایی او را می فهمم و  قبول دارم و فقط در مورد این وجه او فیلم می سازم. آن ها هم قبول کردند. گفتم: آهنگ بنان می خواهم بگذارم، صدای شجریان می خواهم بگذارم. مشکلی نداشتند. بهرحال مستند «مرتضی و ما» ساخته شد.

*همین مستند در حال حاضر با آن دیدگاه غیر قابل ساخت بود؟

احتمالا ساخته نمی‌شد. (خنده)
آدمهایی که امروز دور سینما جمع شده اند از نویسنده تا خبربیار و خبرنگار،  قلمدار و بی قلم، نخبه، روشنفکر، هرکدام با یک تکثر و یک تفرعنی که عمدتا هم چاشنی سیاسی دارد در مقابل هم جبهه می گیرند. این مستند برای من، یک آینه تابانی بود از اینکه اگر با هرکسی در این دنیا از هر منظری مخالفت دارید با او یک بار حرف بزن. در شرایط فعلی این تفرعن از جنس نخبگی، در نگاههای متکثر وجود دارد.

برای فیلمبرداری مستند مرتضی و ما رفته بودم دفتر یکی از مجله ها. به بهنود گفتم درباره مرتضی آوینی فیلم می سازم حرفی داری بزنی؟ مسعود بهنود قبلا یک جدل قلمی تند و تیز با مرتضی داشتند. گفت بله حرف دارم و آمد جلوی دوربین و از همین سعۀ صدر مرتضی حرف زد. گفت من یک مطلبی نوشته بودم، او جواب من را خیلی تند و تیز داد اما از ارزش های روزنامه نگاری خارج نشد. خیلی تعریف زیبایی از او کرد، اما متأسفانه این قسمت را از فیلم حذف کردند!

*چه باید بکنیم تا این گفتمان باز شود و ما بتوانیم حرف بزنیم و دعوا نکنیم؟

باید یک ناهنجاریهای خاصی به صورت بنیادین عوض شود ،فرهنگ و مخصوصا فرهنگ عامه چیزی نیست که یکی دو روزه تغییر کند. معتقدم هرکس باید از خودش شروع کند اگر واقعا این را بتوانیم تحمل کنیم و بپذیریم و این ملکه ذهن مان بشود که زنده باد مخالف من آن وقت می توانیم امیدوار باشیم که تغییراتی به وجود می آید.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها