سینماسینما، الناز راسخ
تصوری بیهوده است که عشق و نفرت را احساساتی در تضاد با یکدیگر بدانیم. این دو واژه، که قدرتمندترین احساسات درونی ما هستند، آنچنان همچون حلقههای زنجیری مفتون و دلباخته دیگریاند که اگر بخواهیم هم نمیتوانیم نسبت به همه آنانی که الهامبخش بزرگترین رنجها و شادیهایمان هستند، بیتفاوت بمانیم. چه کسی را دوست بداریم و چه از او متنفر باشیم، تنها با یک احساس روبهروییم و آن جز وابستگی و فراموش کردن خویشتن خویشمان نیست. در هر دو صورتِ معادله، متغیر مجهول عدم شناخت درستِ هر یک از ما از خود است.
آنچه در یک روایت تراژیک رخ میدهد، برخاسته از رنجهایی است که بر قهرمانان تحمیل میگردد و این رنجها همگی از ضعفی درونی و شخصیتی ناشی میشوند. قهرمانان «آهستگی» بر خلاف مدل ارسطویی تراژدی یک زوج هستند که در تقابل با یکدیگر برای یک هدف مشترک تلاش میکنند. این زوج آرام آرام به مصیبت و مهلکهای که گریزی از آن نیست، نزدیک میشوند.
نخستین تکانه همان ابتدای فیلم رخ میدهد. آنجا که فرزانه در مقابل دوربین اظهار میکند علاقهای به بودن در این مستند ندارد و حتی اگر فرد دیگری در نقش همسر رضا جایگزین او شود، مشکلی نخواهد داشت. شِکوهها در همین لحظات آغازین چون ترکشهایی بر جان مخاطب مینشیند، اما همچون نارنجکی که در لحظه انفجار، نخست نزدیکترین افراد به خود را در معرض هجوم قرار میدهد، خیلی پیشتر از آنچه ما روی پرده میبینیم، خانواده رضا و فرزانه مجروح و بیرمق در ارتباط با یکدیگر در گوشهای نشسته و عزلت گزیدهاند.
شاید بهظاهر مقایسه «آهستگی» با تراژدی «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر قیاس معالفارقی باشد، اما از نظر نگارنده این دو زوج در مواردی بیشباهت به یکدیگر نیستند. تا پیش از این نمایشنامه کمتر تراژدیای را میتوان یافت که در نمایش تجربه انسانی تا به این حد از انسجام دست یافته باشد. «آهستگی» نیز در عریان کردن لایههای مختلف یک زندگی از پیش فروپاشیده و نوع روابط شخصیتهای گرفتار در آن به انسجامی کمنظیر رسیده است.
برایان گیبسونِ شکسپیرشناس معتقد بود آن هنگام که ژولیت از عاشق خود ستایشی پرشور سر میدهد، از رومئو شخصیتی نامیرا و جاودان میسازد و این در حالی است که برای خود یک شخصیت فانی متصور میشود. این درحالی است که فرزانه هم اشاره میکند که رضا شایسته بهترینهاست و شاید بهراستی او با غرورش رضا را در وضعیت بدی قرار داده است.
ژولیت محبوس در یک جامعه با تضادهای جنسیتی که زن را تنها موجودی زیبا میشمارد که باید نیازهای اجتماعی و جنسی مرد را برآورده کند، در ابتدا چنین اندیشهای را در سر نمیپروراند که مرگش میتواند به او جایگاهی والا بخشد. در چنین جامعهای مرگ یک زن به خاطر معشوق خود عملی پسندیده نیست و او هیچ شانسی برای بالا بردن جایگاه خود با انتخاب مرگش ندارد. ژولیت تنها زمانی به مرگ و همراهی با رومئو میاندیشد که معشوقش پس از سرکشیدن لاجرعه زهر در دم جان باخته است. او در آخر، انتخاب دیگری پیش روی خود نمیبیند و با خنجری که آن هم متعلق به رومئو است، به زندگی خویش خاتمه میدهد. اینجا باز هم کنش مرد است که زن را به واکنش وادار میسازد و شخصیت منفعلی از وی را به نمایش میگذارد.
فرزانه هم گرفتار در چنین جامعه بسته و سنتیای است که زندگی بهتر را لایق مرد میداند و زن باید همه شرایط را برای زندگی شایسته مرد فراهم سازد. تا پیش از آنکه رضا به دادگاه مراجعه کند و تقاضای طلاق دهد، فرزانه چشم خود را به روی همه مشکلاتی که تا پیش از بیماری رضا با آن مواجه بود، میبندد. فرزانه هم در آن لحظه است که به جدایی میاندیشد. درست زمانی که رضا تیر خلاص را به سمت او شلیک میکند.
رضا با وجود آنکه در تلاش است اعتمادبهنفس ازبینرفته آن زن عضو انجمن را با خودباوری به وی بازگرداند، در مقابل قاضی با اعتقاد به فهم و کمالات و قدرت درک بالای فرزانه نسبت به رنجهای اجتماعی، شخصیت و جایگاه همسرش را در حد یک همخوابه پایین میآورد که با عدم تمکین چند ماهه خود به دنبال تنبیه رضاست. این میزان تناقض در درون آدمها جز از عدم شناخت خود و خواستههایشان از چه میتواند ناشی شود؟
تنهایی سرنوشت محتوم تمام اعضای این خانواده است. رنجی که رضا و فرزانه متحمل میشوند، بهوضوح قابل لمس است. هر دو خود را شایسته عشق میدانند، اما مجال عشقآفرینی را از یکدیگر با نفرتی که در درونشان رخنه کرده است، دریغ میکنند. با توجه به آنچه در ابتدا به آن اشاره شد، این وابستگی به یکدیگر، عشق ازبینرفته و نفرت جایگزینشده از عدم درک درست فرزانه و رضا نسبت به هم و نسبت به خود در یک خانه چند متر مکعبی نشئت میگیرد.
عباس کیارستمی معتقد بود فیلم خوب فیلمی است که پس از اتمام آن شخصیتها به زندگی خود در درون ما ادامه دهند. با این تفسیر، یاسر خیر با نگاه بیقضاوت خود، این امکان را برای قهرمانان فیلمش فراهم کرده است. این زوج آرام و آهسته درون ذهن ما جای میگیرند تا از پشت حصار رنجهای آنان به عمق تنهایی همه عاشقانی بنگریم که به جای مستی شراب، طعم تلخِ زهرِ خشم و نفرت را بر خود روا میدارند و آغوش خود را سهم معشوق و خلوتش نمیدانند.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- هیات داوران مسابقه ملی «سینماحقیقت» ۱۹ معرفی شدند
- کارگردان «کابین» مطرح کرد/ یاسر خیر: گفتوگو، گمشده فرهنگ ماست
- سینماسینما/ یاسر خیر: مستندهای اجتماعی میتوانند روی مردم و قانونگذاران تاثیر بگذارند
- خیره به افق؛ ناظر به غروب زندگی/ نگاهی به فیلم «آهستگی»
- از تنش تا پالایش/ نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگزده»
- یک معرفی و چند توجه کوتاه/ نگاهی به فیلم «آهستگی»
- من آشغالها را دوست دارم / نگاهی به فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»
- افسون شده در هزارتوی خیال!/ نگاهی به فیلم «جنبل»
- حرفهای مگو و یواشکی/ نگاهی به فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»
- هرکی اینجا بمونه، گم میشه!/ نگاهی به فیلم «دو لکه ابر»
- فیکشن بودن را فریاد بزن/ نگاهی به فیلم «گزارش فرار یوسفی»
- گمشده در هیاهوی شهر/ نگاهی به فیلم «پاسیو»
- عارف عاجز/ نگاهی به فیلم «شعلهور»
- چشمی و صد نَم جانی و صد آه/ نگاهی به فیلم «خانم یایا»
- بازی مافیا/ نگاهی به فیلم «گرگ بازی»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد





