کیهان نوشت : این خلاصه داستان فیلم ناخواسته است که توسط سازندگانش ارائه شده: «هر از گاهی اتفاقاتی می افتد، خوب، بد که اگر جاده زندگیمان را تغییر ندهد، پیچ و تابش گریزناپذیر است. ما خواسته، کاری می کنیم برای دوری از ناخواسته های سرزده، ولی سرنوشتمان رقم می خورد، با همین ناخواسته ها.»
خب؛ از خلاصه داستان گنگ و ناگویای فیلم که چیزی متوجه نشدیم. برویم سراغ خود فیلم.
ما ظاهرا با یک فیلم «جاده ای» روبروییم. گونه جاده ای یکی از ژانرهای سینمایی و اتفاقا از ژانرهای سخت و با ریسک بالا در سینماست. چرا می گوییم «ناخواسته» فیلم جاده ای است؟! دلیلش این است که فیلم در جاده می گذرد. همین. اما آیا سایر عناصر ژانر جاده را هم دارد؟
از فیلمنامه شروع کنیم که به نظر می رسد حلقه مفقوده فیلم است یعنی اصلا وجود ندارد. یعنی به آن شکلی که باید، موجود نیست. نه شخصیت برآمده و قابل درک و شناسنامه داری در فیلم هست و نه درام و داستانکی قابل اعتنا، نه کنش و واکنش خیره کننده ای و نه اساسا نظام علی و معلولی در اثر قابل ردیابی است.همه چیز مطابق و متناسب با ریتم کشدار و خسته و کلافه کننده فیلم، در مسیر اضمحلال و کلافگی پیش می رود.
خب؛ ما یک شخصیت طلبه داریم که دارد توی جاده مسافرکشی می کند و می رود به سمتی که معلوم نیست کجاست و چرا! یک شخصیت دختر جوان داریم که در برهوت مطلق دراماتیک فیلم، یله و بی مبنا و بی منشا و مقصد و معنا، به عنوان آکسسوار صحنه، طراحی شده است. یک اتومبیل داغان بی وجه داریم که بناست با کش جوراب آن خانوم به جای تسمه اش، درامی به وجود آورد و ربط و نسبتی میان آدم های قصه ایجاد کند.دقیقا این صحنه جوراب و تسمه و… می تواند به عنوان نما و شمایی از کل فیلم، وجهی نمادین پیدا کند و ما را به جهان فیلم رهنمون شود.
سکانسی که جوان راننده- طلبه- می خواهد تسمه ماشین را عوض کند و از «نبات» – همان دختر آکسسواری- خواهش می کند که «جوراب»هایش را به او بدهد تا بتواند از آن ها به جای تسمه استفاده کند! لابد بنا بوده با این سکانس و با این حرکت نمادین، مجموعه ای از اشارات و استعارات و کنایات و تلمیحات به درام تزریق شود؛ منتها در یک بیابان و وسط برهوت و بعد از کلی کشداری و کندی، و فقط در حد جوراب و تسمه! و این سکانس اتفاقا مهم ترین و دقیق ترین سکانس فیلم است. چرا که هم متریال آن را به درستی و گویایی برایمان خلاصه می کند و هم داشته ها و زمینه ها و عقبه اش را برایمان عصاره می نماید! چه بسا این صحنه، یک عاشقانه هم بوده و فیلمساز بنا داشته به ما بفهماند راننده جوان این گونه عاشق نبات شده است، آن هم از سوی جوانی که می خواهد روحانی شود!
سینما، مصالحِ درام و جذابیت ساختاری و کارگردانی و فیلمنامه و شخصیت پردازی و بازی و فضا و هزار و یک مهم دیگر می خواهد و اینطور نیست که بدون تدارک دیدن این مقدمات و زمینه های لازم و ضروری و صرفا با راه انداختن یک ماشین فکسنی در برهوت و ردیف کردن یک سری آدم بی هویتِ منفعل در جاده و مقادیری موسیقی با ساز بادی، مثلا یک فیلم خاص و به اصطلاح «معناگرا» ساخت؛ و در این بین هم دیواری کوتاه تر از دیوار طلبه های مظلوم و نجیب نیافت که تا به حال عاشق هیچ دختری نشده ولی یکمرتبه و برق آسا و بی مبنا، عاشق و سرگشته دختری می شود. دختری که گویی از مردی فرار می کند و در رفتار و گفتارش هم اصلا متوازن و متعادل نیست. مثلا در عین حال که مخفیانه دست به داشبورد می زند و رفتار ناموجه دارد، ادای دخترهای مقید را هم درمی آورد. و البته هزار و یک مورد بی مبنا و سوال بی جواب دیگر که مثلا مرگ مادر نبات چه کار کردی در روند فیلم دارد؟ یا قصه فرعی خاله نبات چه ربطی به موضوع اصلی دارد؟ بگذریم که سوال اولیه و اصلی تر این است که اصلا موضوع اصلی فیلم چیست؟ آخر فیلم «یهویی» یک ماشین شاسی بلند با آن طلبه جوان عاشق شده برخورد می کند که اتفاقا راننده ماشین شاسی بلند هم برادر همان دختر است!
راستش حالا که فکر می کنم می بینم با این خلاصه داستان فیلم ناخواسته که توسط سازندگانش ارائه شده موافقم: «هر از گاهی اتفاقاتی می افتد، خوب، بد که اگر جاده زندگیمان را تغییر ندهد، پیچ و تابش گریز ناپذیر است. ما خواسته، کاری می کنیم برای دوری از ناخواسته های سر زده، ولی سرنوشتمان رقم می خورد، با همین ناخواسته ها.»
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
آخرین ها
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟
- فوت کارگردان فرانسوی برنده نخل طلا و سزار/ لوران کانته درگذشت
- نسخهی آزادیِ لانتیموس/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- نکوداشت اکبر زنجانپور در نوزدهمین «شب کارگردان»
- حضور همراه اول در بزرگترین نمایشگاه فناوری ترکیه
- معرفی همراه اول بهعنوان کارفرمای برتر سلامتمحور
- «در سایه سرو» از جشنواره ایتالیایی جایزه گرفت
- فیلم ایرانی نامزد قدیمیترین جایزه سینمایی اروپا شد
- کیوسکهای دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلمهای «رکوردزن» و زنگ خطر برای آینده این سینمای محترم!
- «هواخوری» روی صحنه میرود
- تمدید مهلت شرکت در جشنواره «خیمه شب بازی»
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- نسخه ویژه نابینایان «همسر» با صدای مسعود فروتن منتشر میشود
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد