سینماسینما، آزاده کفاشی
واژهها قدرت دارند. تونی موریسون میگوید که همیشه این حقیقت را میدانسته. از همان دروان کودکی که تازه خواندن و نوشتن را یاد میگرفته؛ اثر کلمهای را بر مادرش به چشم دیده. ولی مسأله دانستن این حقیقت نیست. ایمان آوردن به آن است. تونی موریسون به قدرت کلمات باور دارد. ایمان او در کلامش منعکس شده است.
قدرت مستند «تونی موریسون، تکههای من» به حضور خود اوست و آنگونه که واژهها را به خدمت میگیرد. در صحبت کردن این نویسنده میتوان ردپای همان تأثیر عمیقی را دید که رمانهایش بر میلیونها خواننده در سراسر جهان گذاشته است. دقت او در انتخاب واژهها اعجابانگیز است.
کاری که تیموتی گرینفیلد ساندرز در این مستند به دنبال آن بوده ترسیم پرترهای از تونی موریسون به عنوان یک نویسنده است. نویسندهای جهانی که اولین زن سیاهپوستی است که برندهی جایزهی نوبل شده است. چگونه میتوان به درون ذهن چنین زنی راه یافت؟ فقط با مرور زندگیاش؟ همان شیوهی معمولی که در همهی مستندهایی که از زندگی آدمها ساخته میشوند به کار گرفته میشود؟ این که تونی موریسون در کدام شهر به دنیا آمده، کودکیاش را در کجا گذرانده، کِی تصمیم گرفته خانوادهاش را ترک کند و به دانشگاه برود و از همه مهمتر شغلش به عنوان ویراستار که شرایط را برای چاپ اولین کتابش آماده کرده؟ یا یاری گرفتن از صحبتهای فرن لبوویتز (نویسندهی آمریکایی)، والتر موزلی (رماننویس آمریکایی)، اپرا وینفری و سونیا سانچز شاعر که در مورد ویژگیهای رمانهای تونی موریسون سخن بگویند؟ همانطور که از اسم مستند یعنی «تونی موریسون: تکههای من» برمیآید ترسیم پرترهی تونی موریسون برای گرینفیلد ساندرز مثل کنار هم قرار دادن تکههای یک پازل بوده. همه تکهها باید کنار هم قرار بگیرد تا بتوانیم درک کنیم که تأثیرگذاری رمانهای تونی موریسون از کجا میآید. همهی کسانی که در این مستند حرف میزنند از سونیا سانچز که معتقد است باید هر ده سال یکبار رمانهای موریسون را به قصد تصور خود در چشمانداز زندگی آمریکایی دوباره خواند تا اپرا وینفری که باور دارد تونی موریسون با رسیدن به اعماق درد این اجازه را به خواننده میدهد که بدانی درد هیچ اشکالی ندارد و همین تسلیبخش است و همهی رفت و برگشتهایی که بین منتقدان و دوستان و ویراستار آثارش صورت میگیرد به این منظور است که تکههای پرترهی موریسون کنار هم قرار گیرد. ولی نکته اینجاست که هیچ کس جز خود او نمیتواند این پرتره را تکمیل کند.
تونی موریسون در جایی از این مستند به خاطرهای از کودکی خود اشاره میکند که با یکی از دوستهای صمیمی خود در خیابان قدم میزده و دربارهی وجود خدا بحث میکردهاند. دوست تونی باور داشته که خدا وجود ندارد و ادعا کرده که مدرک هم دارد؛ چون دو سال است که دعا میکند چشمان آبی داشته باشد و خدا هرگز به او نداده. در همان لحظه برگشته و به دوستش که خیلی سیاه بوده نگاه کرده و به درد عمیقی فکر کرده که روایت غالب از زندگی ایدهآل سفیدپوستی با بعضی خصوصیات ظاهری به دختری یازده ساله تحمیل کرده است. در سال ۱۹۷۰ تونی اولین رمانش را با نام «آبیترین چشم» مینویسد. در همان چند صفحهی اول تمام آنچه را که اتفاق افتاده توضیح میدهد. خواننده رمان را به این منظور ادامه میدهد تا بداند که همه چیز چطور اتفاق افتاده است. در حقیقت، سؤال مهمی که موریسون در این کتاب میپرسد این است: :«بچه چطور نفرت از خودش را یاد میگیرد؟» باید درد و رنج را در عمیقترین شکل آن شناخت تا بتوان آن را در داستان زندگی آدمها بازتاب داد.
بعد از انتشار دومین رمان تونی موریسون، سولو، اولین نقدی که به او وارد میشود این است که نویسندهای با این استعداد شگرف چرا باید خود را محدود به زندگی سیاهپوستها آن هم در شهرهای کوچک آمریکا بکند؟ بهتر نیست به مسائل مهمتری بپردازد! ولی تونی موریسون توجهی به این نقدها نمیکند. همهی تلاشش را میکند که سفیدپوستها را تا حد امکان از نوشتههایش حذف کند و در رمانهایش دنیایی خاص سیاهان بسازد. او نمیخواهد مخاطب سفیدپوست تأیید و تکذیبش کند و برایش تعیین تکلیف کند که دربارهی چه بنویسد. از همین جاست که از زیر بار روایت غالب شانه خالی میکند و در ادبیات آمریکا روایت خودش را میسازد. روایت خود را گفتن موریسون را تبدیل به نویسندهای جهانی میکند که علیرغم در اقلیت بودن موفق میشود دیگران را مجبور کند که دست از نادیده گرفتنش بردارند. ادبیات این امکان را به آدمها میدهد که در دنیایی شلوغ و پر سروصدا روایت خودشان را داشته باشند. این کارکرد ادبیات است. معجزهی زبان است. همان قدرت واژهها است که موریسون در کودکی کشف کرده. اتفاقا مستند «تونی موریسون، تکههای من» را نیز روایت خاص موریسون از خودش، زندگیاش و رمانهایش سرپا نگه داشته و دیدنی کرده است.
منبع: مجله نماوا
شما میتوانید این مستند را در پلتفرمها ببینید
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- نگاهی به مستند «زیر این چتر باران میبارد»/ چیزی خزنده و مرموز راه پیدا کرده به دفتر مدیری مسئول
- «کاغذپارهها» از اول بهمن اکران عمومی میشود
- خبرهای تازه از «اکران حقیقت»/ نمایش چهار مستند در بهمن ماه
- صنوبرهایِ شیرین، در همنوازیِ عشق
- مستندهای بخش مسابقه اصلی «ایدفا» معرفی شد
- شهرت یا آرامش / مستند «مزرعه کلارکسون»؛ پیچوخمهای مزرعهداری
- یک هشدار زیبا / مستند «سالی که جهان تغییر کرد»؛ حال خوش طبیعت وقتی انسان در قرنطینه بود
- قدیمیترین تصاویر عزاداریها و مجالس آذری زبانها در مستند «صادق الوعد»
- نه فرشتهام، نه شیطان
- مردی که نمیخندید ولی میخنداند! / «باستر بزرگ»؛ مستندی درباره مرد صورت سنگی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر/ از دست دادن رضا بابک با مرضیه برومند تا سوءاستفاده از صدا و تصویر شکیبایی
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
آخرین ها
- بخش زیادی از انتقاداتی که در برنامه هفت مطرح می شود به خود افخمی بر می گردد
- برخی نهادهای حاکمیتی و ارزشی ، از برند سازی برای مسعود فراستی چه هدفی را دنبال می کنند ؟
- چهارگانه صدرعاملی کامل شد/ عاشقانه آرام میان دو غریبه آشنا
- «توقیف»؛ روایتی صریح از ممیزی در آثار هنری
- پنجمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- افتتاح دومین دوره بورسیه نخبگان علمی توسط همراه اول
- «یوزفکا» روی صحنه عمارت نوفل لوشاتو میرود
- رونمایی از پوستر «ژن زامبی» همزمان با معرفی بازیگران و عوامل
- برنده اسکار در داوری نخل طلا؛ ژولیت بینوش رئیس هیات داوران جشنواره کن ۲۰۲۵ شد
- درباره «شمال از جنوب غربی» و «چشم بادومی»/ غلبه نگاه سادهانگاره و طرح مساله با راهحلی نشدنی
- ادب مرد به ز دولت اوست
- «آبستن» و آیندهای درخشان برای کارگردانان فیلم
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- «بچه مردم»؛ فیلمی که به دیگران جوالدوز میزند، اما از زدن سوزن به خودی باز میماند
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- چهارمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- حاشیههای سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ از مشکل حل نشدنی صدای برج میلاد تا حضور نوزادان در سینمای رسانه
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- پروانه نمایش برای فجر صادر شد؛ «قاتل و وحشی» در جشنواره اکران میشود
- یادداشتی بر «بچه مردم» و «اسفند»/ از روایت دلنشین و شیرین تلخیها تا فیلمنامه چشم اسفندیار
- سومین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- اندر احوالات هوش مصنوعی
- در سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ بهرام رادان از هیات داوران جشنواره خارج شد
- آغاز دور جدید حراج شمارههای رند همراه اول
- تنور سرد روز دوم جشنواره فیلم فجر/ چرا باید هر فیلمی سر از جشنواره دربیاورد؟
- نقد «صنم» و «آنتیک»/ از چرایی حضور یک فیلم در جشنواره تا اثری که محترم ماند
- «رگهای آبی»؛ با فروغ، رزومهای برای باران
- واکنش پوریا شکیبایی به سوءاستفاده از صدا و تصویر پدرش در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر
- اختتامیه جشنواره بینالمللی تئاتر فجر / گزارش تصویری
- چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر برگزیدگانش را شناخت