تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۰۳ - ۱۳:۵۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 159189

سینماسینما، آزاده کفاشی

واژه­‌ها قدرت دارند. تونی موریسون می­‌گوید که همیشه این حقیقت را می‌­دانسته. از همان دروان کودکی که تازه خواندن و نوشتن را یاد می­‌گرفته؛ اثر کلمه‌­ای را بر مادرش به چشم دیده. ولی مسأله دانستن این حقیقت نیست. ایمان آوردن به آن است. تونی موریسون به قدرت کلمات باور دارد. ایمان او در کلامش منعکس شده است.

قدرت مستند «تونی موریسون، تکه­‌های من» به حضور خود اوست و آن‌گونه که واژه­‌ها را به خدمت می‌­گیرد. در صحبت کردن این نویسنده می‌­توان ردپای همان تأثیر عمیقی را دید که رمان­‌هایش بر میلیون­‌ها خواننده در سراسر جهان گذاشته است. دقت او در انتخاب واژه­‌ها اعجاب‌انگیز است.

کاری که تیموتی گرین­فیلد ساندرز در این مستند به دنبال آن بوده ترسیم پرتره­‌ای از تونی موریسون به عنوان یک نویسنده است. نویسنده‌­ای جهانی که اولین زن سیاه‌­پوستی است که برنده‌­ی جایزه­‌ی نوبل شده است. چگونه می‌­توان به درون ذهن چنین زنی راه یافت؟ فقط با مرور زندگی‌اش؟ همان شیوه‌­ی معمولی که در همه­‌ی مستندهایی که از زندگی­ آدم­‌ها ساخته می‌­شوند به کار گرفته می‌­شود؟ این که تونی موریسون در کدام شهر به دنیا آمده، کودکی‌­اش را در کجا گذرانده، کِی تصمیم گرفته خانواده‌­اش را ترک کند و به دانشگاه برود و از همه مهم­تر شغلش به عنوان ویراستار که شرایط را برای چاپ اولین کتابش آماده کرده؟ یا یاری گرفتن از صحبت­‌های فرن لبوویتز (نویسنده­‌ی آمریکایی)، والتر موزلی (رمان‌نویس آمریکایی)، اپرا وینفری و سونیا سانچز شاعر که در مورد ویژگی­‌های رمان­‌های تونی موریسون سخن بگویند؟ همان‌طور که از اسم مستند یعنی «تونی موریسون: تکه­‌های من» برمی‌­آید ترسیم پرتره­‌ی تونی موریسون برای گرین­فیلد ساندرز مثل کنار هم قرار دادن تکه­‌های یک پازل بوده. همه تکه­‌ها باید کنار هم قرار بگیرد تا بتوانیم درک کنیم که تأثیرگذاری رمان­‌های تونی موریسون از کجا می­‌آید. همه‌­ی کسانی که در این مستند حرف می‌­زنند از سونیا سانچز که معتقد است باید هر ده سال یک‌­بار رمان­های موریسون را به قصد تصور خود در چشم‌­انداز زندگی آمریکایی دوباره خواند تا اپرا وینفری که باور دارد تونی موریسون با رسیدن به اعماق درد این اجازه را به خواننده می­‌دهد که بدانی درد هیچ اشکالی ندارد و همین تسلی­‌بخش است و همه­‌ی رفت ­‌و برگشت­‌هایی که بین منتقدان و دوستان و ویراستار آثارش صورت می­‌گیرد به این منظور است که تکه­‌های پرتره­‌ی موریسون کنار هم قرار گیرد. ولی نکته اینجاست که هیچ کس جز خود او نمی‌­تواند این پرتره را تکمیل کند.

تونی موریسون در جایی از این مستند به خاطره‌­ای از کودکی خود اشاره می‌­کند که با یکی از دوست‌­های صمیمی خود در خیابان قدم می‌­زده و درباره­‌ی وجود خدا بحث می­کرده­‌اند. دوست تونی باور داشته که خدا وجود ندارد و ادعا کرده که مدرک هم دارد؛ چون دو سال است که دعا می­‌کند چشمان آبی داشته باشد و خدا هرگز به او نداده. در همان لحظه برگشته و به دوستش که خیلی سیاه بوده نگاه کرده و به درد عمیقی  فکر کرده که روایت غالب از زندگی ایده‌­آل سفیدپوستی با بعضی خصوصیات ظاهری به دختری یازده ساله تحمیل کرده است. در سال ۱۹۷۰ تونی اولین رمانش را با نام «آبی­‌ترین چشم» می‌­نویسد. در همان چند صفحه‌­ی اول تمام آنچه را که اتفاق افتاده توضیح می‌­دهد. خواننده رمان را به این منظور ادامه می­‌دهد تا بداند که همه چیز چطور اتفاق افتاده است. در حقیقت، سؤال مهمی که موریسون در این کتاب می‌­پرسد این است: :«بچه چطور نفرت از خودش را یاد می‌­گیرد؟» باید درد و رنج را در عمیق­‌ترین شکل آن شناخت تا بتوان آن را در داستان زندگی آدم‌­ها بازتاب داد.

بعد از انتشار دومین رمان تونی موریسون، سولو، اولین نقدی که به او وارد می­‌شود این است که نویسنده‌­ای با این استعداد شگرف چرا باید خود را محدود به زندگی سیاه‌­پوست­ها آن هم در شهرهای کوچک آمریکا بکند؟ بهتر نیست به مسائل مهم­تری بپردازد! ولی تونی موریسون توجهی به این نقدها نمی­‌کند. همه­‌ی تلاشش را می­‌کند که سفیدپوست­‌ها را تا حد امکان از نوشته­‌هایش حذف کند و در رمان­‌هایش دنیایی خاص سیاهان بسازد. او نمی‌­خواهد مخاطب سفیدپوست تأیید و تکذیبش کند و برایش تعیین تکلیف کند که درباره­‌ی چه بنویسد. از همین جاست که از زیر بار روایت غالب شانه خالی می­‌کند و در ادبیات آمریکا روایت خودش را می‌­سازد. روایت خود را گفتن موریسون را تبدیل به نویسنده­‌ای جهانی می­‌کند که علی­رغم در اقلیت بودن موفق می‌­شود دیگران را مجبور کند که دست از نادیده گرفتنش بردارند. ادبیات این امکان را به آدم­‌ها می‌­دهد که در دنیایی شلوغ و پر سروصدا روایت خودشان را داشته باشند. این کارکرد ادبیات است. معجزه­‌ی زبان است. همان قدرت واژه‌­ها است که موریسون در کودکی کشف کرده. اتفاقا مستند «تونی موریسون، تکه­‌های من» را نیز روایت خاص موریسون از خودش، زندگی‌اش و رمان­‌هایش سرپا نگه داشته و دیدنی­ کرده است.

منبع: مجله نماوا

شما می‌توانید این مستند را در پلتفرم‌ها ببینید

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها