تاریخ انتشار:1397/04/24 - 03:38 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 92157

حسین ناصری- روان‌شناس پیشگیری

سریال شهرزاد در حالی به پایان رسید که بدون‌شک خاطرات نوستالژیکی برای بسیاری از بینندگانش خواهد داشت. روشن است که ارزش سینمایی این اثر اعم از فیلم‌نامه، ایفای نقش‌ها، طراحی صحنه و موسیقی به حدی بوده است که استقبال عمومی از آن را به دنبال داشته باشد. با وجود موفقیت تجاری اثر، سریال شهرزاد این قابلیت را دارد که مورد‌ بررسی روان‌شناختی نیز قرار بگیرد. در ارزیابی روان‌شناسی این اثر می‌توان به موضوعات مختلفی نظیر بیماری‌ها و اختلالات روان‌شناختی از یک‌ سو و سلامت روان شخصیت‌ها از سوی دیگر پرداخت. با‌ توجه به اینکه موضوع سلامت روان از کارکرد به‌مراتب پیشگیرانه‌تری برخوردار است، پس سعی می‌شود در این مجال به یکی از توانایی‌های روان‌شناختی شخصیت اصلی اثر- شهرزاد سعادت- پرداخته شود. قابلیت‌های روان‌شناختی شهرزاد سعادت از زاویه موضوعات مهمی نظیر مدیریت استرس، مدیریت خشم، حل مسئله، مهارت‌های ارتباطی و حتی تفکر خلاق و نقاد قابل‌ بررسی است. با وجود این، آشکارترین توانایی روان‌شناختی او خودآگاهی است. به شکلی مشخص منظور از خودآگاهی، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، توانایی‌ها، ناتوانی‌ها و ارزش‌های حاکم بر زندگی است. با مهارت خودآگاهی است که افراد یاد می‌گیرند به شیوه‌های مختلف از کوه یخ خود سردر آورند و به درکی عمیق‌تر از خود برسند؛ درکی که قطعا یک ‌عمر تلاش می‌طلبد. درخصوص خودآگاهی همین جمله بسنده می‌کند که چه‌چیزی خودآگاهی نیست. بنا بر عقیده برخی از متخصصان، از میان توانایی‌های اکتسابی آدمی، خودآگاهی دشوارترین است چراکه نیازمند تأمل، تفکر، جست‌وجو و کنکاش همه‌جانبه در مورد ابعاد مختلف خود است. پیامد خودآگاهی نیز احساس بی‌نظیر‌بودن است؛ حسی که وقتی در فردی به وجود ‌آید، زمینه ارتباطی بسیار متفاوتی را در مواجهه با خود، دیگران و دنیا ایجاد می‌کند. شاید جالب باشد که بدانید پرداخت جامع به اسم، ازجمله فعالیت‌های مهمی است که ارزش خودآگاهی بسیار بالایی دارد؛ اینکه اسم من چه معنایی دارد؛ چه ریشه‌ای دارد؛ احیانا بر‌اساس چه معانی اسطوره‌ای شکل‌ گرفته است و … شاید انتخاب فلسفی اسامی، در‌باره تمامی شخصیت‌ها مصداق نداشته باشد ولی در رابطه با شخصیت‌های اصلی، کاملا مشهود است. بیایید سریال را بر ‌اساس دنیای واقعی ارزیابی کنیم به این معنا که در مجموعه‌ای از خانواده‌ها که از ساختار مافیایی قدرت برخوردار هستند، چه می‌شود که شخصیتی تا این حد بالغ و پخته شکل می‌گیرد. شهرزاد سعادتی را در نظر بگیرید که در دوران کودکی یا نوجوانی با مفهوم خودآگاهی آشنا شده و به این‌ ترتیب با شخصیت شهرزاد قصه‌گو و داستان‌های هزارویک‌شب آشنا می‌شود. آنچه او از شهرزاد قصه‌گو دریافت می‌کند، این است که دختری بوده که به خواندن بسیار علاقه داشته است.

 شهرزاد قصه‌گو با این امید به کاخ پادشاه قدم می‌گذارد که بتواند تغییری ایجاد کند. شهرزاد سعادت درمی‌یابد که شهرزاد قصه‌گو معرف دختری بوده که به‌غایت خردمند و اهل ‌نزاکت بوده است. شاید آشنایی شهرزاد سعادت با پیشینه اسم خود موجب شده باشد که او مسیر زندگی خود را انتخاب کند. طی آشنایی با ادبیات کهن، شهرزاد با بسیاری از مفاهیم انسانی مأنوس شده و ارزش‌های زندگی او شکل‌ گرفته یا مستحکم‌تر می‌شود. قطب‌نمای او در زندگی همواره سمت درستکاری را به او نشان می‌دهد. داشتن تحصیلات عالی آن‌هم در جامعه آن روز که آمار بی‌سوادی بسیار بالا بوده است، عشق به فرهاد دماوندی به علت اینکه او را سمبل شعر و ادبیات می‌داند، نجات‌دادن جان فرهاد با تن‌‌دادن به ازدواج با قباد، در کنار خانواده ‌ماندن و حس مادریِ بی‌چون‌وچرایش در رابطه با فرزندش همگی مابازاهایی دارند که پیش‌تر با درک عمیق از پیشینه اسمی خود، آنها را نصب‌العین خود قرار می‌دهد. او به‌واسطه آشنایی با سرگذشت شهرزاد قصه‌گو و نقشی که در زندگی شهریار آسیب‌دیده داشته است، این باور ذهنی را کشف می‌کند که همواره در سخت‌ترین شرایط زندگی، کورسویی از امید وجود دارد.همین ذهنیت موجب می‌شود که او علاوه بر پایداری بر ارزش‌های خود، بدون اینکه نقش آموزگار را بر عهده بگیرد، زمینه‌های تغییر را در دیگران فراهم کند. شهرزاد سعادت هیچ‌گاه پایبندی خود را به ارزش‌های انسانی، به دیگران تحمیل نمی‌کرد، شعار نمی‌داد، ارجاع به خود نمی‌کرد؛ بلکه فقط و فقط تلاش می‌کرد بر‌اساس ارزش‌هایی که به‌ درستی آنها ایمان داشت، زندگی کند. سرنوشت شرایطی را برای او رقم زد که به‌راحتی، واکنش‌ها و رفتارهای خودتخریبی اعم از افسردگی و خودکشی را در او توجیه می‌کرد، ولی از آنجا ‌که مهم‌ترین عامل پیش‌بینی‌کننده رفتار افراد در موقعیت‌های دشوار، ارزش‌های مستحکم آنهاست، شهرزاد تصمیم‌هایی گرفت که کاملا اخلاقی بودند؛ چراکه تصمیم‌های اخذشده بر‌اساس ارزش‌های انسانی، قطعا تصمیم‌های اخلاقی خواهند بود. شهرزادی که برخلاف سلف خود بالاجبار به قلمرو دیوان‌سالاران وارد شده بود، توانست علاوه‌بر اینکه «امید» را به آن عمارت وارد کند، به قباد کمک کند که معنای عشق را دریابد. این‌گونه بود که او زمینه تغییر اساسی را در میراث‌دار «بزرگ‌آقا»‌یی ایجاد کرد که مبتنی بر زدوبند، رانت، رشوه و ایجاد رعب و وحشت، قلمرو وسیعی را به چنگ آورده بود. او در فرازونشیب‌های متعددی قباد را یاری داد به این ذهنیت برسد که اگر مصمم است با عشق، بر حس تنفر ناشی از گذشته سراسر ناخوشایندش فائق ‌آید، هیچ راهی به‌جز آزاد‌کردن عشق خود از حبس ندارد و درنهایت قباد دیوان‌سالار عزم جزم می‌کند که با رها‌کردن شهرزاد سعادت، خود را فدای «امید» کند؛ «امیدی» که درنهایت، رستگاری او را به ارمغان ‌آورد.

شرق

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها