«ایران سرای من است»، اگر دستاوردی داشته باشد، تجربهای است که در روایتش، به تاثیر از متون عرفانی، انجام میدهد: نوع روایت فیلم، دستکم در نیمه نخست، رفتوآمدی مدام میان دو مفهوم عرفانی «سیر آفاق» و «سیر انفس» است؛
سینماسینما، میلاد دارایی:
دهه ۴۰ خورشیدی، دهه یافتن و ساختن هویتهای تازه بود؛ چه در سطح حاکمیت که این هویت را همچنان در گذشته باستانی ایران میجست، چه به وسیله روشنفکرانی چون آلاحمد که خواهان توجه به سنتهای خودی و رویگردانی از «غربزدگی» موجود بودند ۱. اما این حرکت تنها منحصر به حکومت یا نظریهپردازان و روشنفکران نبود. هنرمندان نیز به نوبه خود میکوشیدند به گذشته نقبی بزنند و با روزآمد کردن سنتها، فرمهای هنری نو بیافرینند.
شاید نخستین حرکت جدی را در این زمینه، فرخ غفاری در «شب قوزی» انجام داد. «شب قوزی» تنها اقتباسی از «هزار و یک شب» نبود، بلکه وارد کردن فرم رواییِ این داستان به سینما نیز بود. فرم داستان در داستان «شب قوزی»، بهرغم برخی کاستیها، تجربهای جدی (و همچنان بدیع) بود که نادیده ماندن آن مایه تعجب و تاسفِ همزمان است. این رویکرد البته به غفاری محدود نماند («سیاوش در تخت جمشید» فریدون رهنما یکی دیگر از این تجربهها بود)، همانطور که در دهه ۴۰ و حتی ۵۰ نیز متوقف نشد. جهانبینی و تفکر فیلمسازانی که در آن دهه فیلمسازی را آغاز کرده بودند، به دهههای بعد نیز انتقال یافت. مثالی بدیهی و آشنا، بیضایی است که در آغاز دهه ۷۰ «مسافران» را ساخت که تلفیقی از فرم روایی تعزیه با تجربهای چون «زیستن» کوروساوا بود. یا در دهه ۸۰، محمدرضا اصلانی در «آتش سبز»، نه فقط در اقتباس از افسانه «سنگ صبور»، که در شیوه روایت تکهتکه و غیرارسطوییِ اثرش هم سراغ ادبیات کهن ایران رفت. (جالب اینکه «آتش سبز»، که یک دهه پس از «ایران سرای من است» ساخته شده، در رفت و برگشت میان زمان معاصر و تاریخی و تاکید بر مفهوم «قضاوت تاریخ»، و حتی لوکیشن مرکزیاش، یعنی کرمان، بیشباهت به فیلم کیمیاوی نیست. بهعنوان اشارهای حاشیهای، میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که اصلانی، فیلمنامهنویسِ یکی از موفقترین فیلمهای کیمیاوی در دهه ۵۰، یعنی «باغ سنگی»، نیز بوده.)
این فیلمسازان یا در خارج از ایران تحصیل کرده بودند (غفاری و رهنما و کیمیاوی، هرسه، در فرانسه)، یا با فرهنگ و هنر ملل دیگر آشنایی عمیقی داشتند (بیضایی و اصلانی). بنابراین، آنچه میساختند، یا آنچه در پی ساخت آن بودند، تلفیقی از مراجعه به سنتهای فکری و فرهنگی ایرانی و مواجهه با فکر و فرهنگ غربی بود. آنها، درواقع و همانطور که گفته شد، فراتر از مضمون، به دنبال نوعی فرم ایرانی نیز بودند که برگرفته از قصهها و افسانهها و حتی سنت نگارگری ایرانی باشد۲.
پرویز کیمیاوی و فیلمهای او از دل چنین فضایی برمیخیزند، و «ایران سرای من است» و حکایت شخصیت اصلی آن، سهراب زمانی، انگار حدیث نفس خود کیمیاوی است که هم دلمشغول ادبیات و فرهنگ ایران است و هم به دنبال خوانشی نو از آن. سکانس نخست فیلم از این جهت راهگشاست: سهراب با پدرش مشاعره میکند و همزمان مشغول «اصلاح» صورت او نیز هست. آیا این صحنه، به طرزی نمادین (و البته نهچندان ظریف)، به همان بازخوانی و نوسازیِ همهنگام اشاره ندارد؟ و ازکارافتادگیِ نسبی «پدر» (که معمولا حافظ نظم و وضع موجود است) و نیازش به کمک، ارجاع به همان سنتی نیست که فرسوده و فرتوت شده و باید به کمک و بازسازی آن شتافت؟
اما «ایران سرای من است»، اگر دستاوردی داشته باشد، تجربهای است که در روایتش، به تاثیر از متون عرفانی، انجام میدهد: نوع روایت فیلم، دستکم در نیمه نخست، رفتوآمدی مدام میان دو مفهوم عرفانی «سیر آفاق» و «سیر انفس» است؛ سفر بیرونی و سفر درونی، یا سفر در دنیای بیرون و به دنیای درون. در آغاز، نویسنده در اتاقش نشسته، اما بعد میبینیم که در راهروهای وزارت ارشاد است، سپس مقابل مامور و معذورِ آنجا و دستآخر هم در آن صحرای محشر. اما سکانس که تمام میشود، میبینیم که او از جایش تکان نخورده و همچنان در همان اتاق ابتدایی، و پشت همان میز، نشسته است. ایدهای که در ادامه هم به کار میرود: او در اتومبیل و در راه تهران است، اما در ادامه به ارگ بم و تخت جمشید میرویم، سپس به راهروهای وزارت ارشاد و میدان جنگ، و درنهایت دوباره به همان جای اول بازمیگردیم. و در جایی دیگر: نویسنده در بیابان نشسته و مشغول نوشیدن چای است، بعد به وزارت ارشاد میرویم، و پس از آن به خانه او و حجره فرشفروش طماع، و در آخر به بیابان بازمیگردیم. رفت و برگشتی بدون نشانهگذاری و تاکیدی خاص، که دو مفهوم پیشگفته را با مفهوم عرفانی «سیر و سلوک» در هم میآمیزد و تمام مسیر را همچون سفری ذهنی/ عینی، در جهت رسیدن به منتها و غایت، نشان میدهد. اما نکته طعنهآمیز فیلم این است که این سفر نه به جهانی برتر و بالاتر، که به جهانی پستتر و پایینتر، یعنی به ته چاه، منتهی میشود.
فیلم، مرحله به مرحله و سکانس به سکانس، از فضای آغازینش فاصله میگیرد و دستآخر به زیرِ زمین میرسد، که نشانی از قعر و تباهی یا جهان مردگان است. قعری دوزخوار و ممنوع (کارگرها میگویند ورود به اینجا قدغن است)، که گویی در حکم سیاهچال تاریخ است و در آن شخصیتهای تاریخی یکییکی احضار میشوند و عبور میکنند. در پایان که سهراب از آنجا میگریزد و گویی به جهان برین و به سوی نور حرکت میکند (نورپردازی صحنه هم این را تشدید میکند)، بیننده تصور میکند رهایی و رستگاری در انتظار اوست، اما وقتی از یکی از ایستگاههای نیمهکاره متروی تهران سر درمیآورد، باطل بودن این تصور بیشتر آشکار میشود. انگار که در دل این آشفتگی بیپایان، به قول یکی از شعرای مورد ارجاع فیلم، «امید رستگاری نیست» ۳
- البته اصطلاح «غربزدگی» را نخستین بار احمد فردید بهکار برد، اما آلاحمد بود که به این مفهومِ نوساخته، بار هویتی – تاریخی داد.
- بهعنوان نمونه، بیضایی در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «من در جستوجوی زبانی هستم که از مینیاتورها، اساطیر و تمدن ایرانی، تعزیه و تماشا (نمایش روحوضی و انواع نمایشهای میدانی) الهام گرفته باشد. من حامل اینها در زمانهای که خود در آن به سر میبرم، هستم. تمامی کار خلاق من با تاریخ ایران، با گذشته ایران و کاری که میتوانیم در شرایط جدیدِ پذیرشِ تاثیر فرهنگ و تمدن غربی با این گذشته بکنیم، سروکار دارد.»
- سعدی: ز بند عشق تو امّید رستگاری نیست / گریختن نتوانند بندگانِ به داغ
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- مروری بر کارنامه چهار فیلمساز مطرح سینمای ایران در برنامه سینماتک خانه هنرمندان/ چگونه دوربین به خانقاه دراویش راه یافت
- نمایش «مستندهای کمیاب» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- مصطفی حضرتی از پیشکسوتان فیلمبرداری درگذشت
- حیف که نمیشود این سریال را دید!/ معرفی سریال «آتش بدون دود» ساخته نادر ابراهیمی + ویدئو
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- فیلم کوتاه «چوپان» در جشنواره ژاپنی
- «طاووس خانم و ازدواجهایش» در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه میرود
- حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاهتر نکنیم
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها/ یادداشت کیوان کثیریان
- جزئیاتی از فیلم «کارآموز» علی عباسی/ صعود ترامپ
- جزئیات برنامههای جشنواره ترایبکا اعلام شد/ نمایش فیلمهای خاطرهانگیز هیچکاک، اسکورسیزی و اسپیلبرگ
- برگزاری دوازدهمین کارگاه بینالمللی تئوری اطلاعات و مخابرات با حمایت همراه اول
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- جشنواره «هاتداکس» در ایستگاه پایانی؟/ گرفتاریهای تهدید کننده
- رخشان بنیاعتماد و روبن اوستلوند در مجمع سرمایهگذاران بازار فیلم کن
- نظارت سازمان سینمایی به نمایش آثار سینمایی خارجی در پلتفرمها
- پل استر درگذشت
- رامین حسینپور بهترین آهنگساز فستیوال لسآنجلس شد
- رقابت ویژه چند فیلم و تعطیلی یک روزه سینما
- «پر» در جشنواره ورونژ روسیه نمایش داده میشود
- مسعود اسکویی درگذشت
- برگزیدگان جشنواره فیلم پکن معرفی شدند/ تجلیل از چن کایگه با حضور ییمو
- «سیم خاردار» در کازابلانکا
- راهیابی مستند «دوربین فرانسوی» به جشنواره ارمنستانی
- نمایشگاه نقاشی «درخت جان» در گالری کاما
- رضا شیخی فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
- پایان فیلمبرداری «خالد» در زیگورات
- معرفی آثار راه یافته به بخش فیلمنامه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- امیر جدیدی، منصور بهرامی میشود
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- هیات داوران جشنواره فیلم کن معرفی شدند/ گلادستون، کورئیدا و بایونا در فهرست
- هفته دوم «مجنون آن لیلی» هم به سانس فوقالعاده رسید/ «فین جین» پرمخاطب ترین نمایش عمارت نوفللوشاتو شد
- حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر میرود
- بزرگداشت بهرام شاه محمدلو برگزار میشود
- ده جایزه جشنواره هندی برای «انتقام تیرهروزان» ایرانی/آمریکایی