بهرام بیضایی میگوید از آنان که در برابر بدگویانِ خردستیز خاموش نماندند سپاسگزار است.
به گزارش سینماسینما، سالنامه «شرق» از فرهاد مهندسپور خواسته است تا از راه دور با بهرام بیضایی که در مرکز ایرانشناسی دانشگاه استنفورد آمریکا مشغول کار است به گفتوگو بنشیند. مهندسپور در ابتدای این گفتوگو آورده است: «برای کسانی که پیگیر کارها و نگرشهای بهرام بیضایی هستند، این گفتوگو میتوانست پُربارتر از این باشد. شاید برای این که این گفتوگو در هنگامی درست و سنجیده به انجام نرسیده است یا پرسشها درست و سنجیده نبودهاند. به هر روی اگر بخواهم برهانی بر کوتاهی پاسخها بیاورم، به رای من بیشتر از این روست که گفتوگو رودررو نبوده و زنده روی نداده است. با این همه غنیمت است. با گرمترین درودها و بهترین آرزوها برای بهرام بیضایی و همه هنرمندان و تولیدگران هنر و اندیشه.»
برای شما که دلبسته و بالنده ایران و زبان فارسی هستید، پیوندهای اجتماعی در جغرافیای جدید چگونه شکل گرفت؟ شعر نمایشی که میسرایید چگونه جای خود را پیدا میکند؟
همان جور که در ایران و نه مشکلتر. ایرانیانِ این جا مردم دیگری نیستند و به اندازه ساکنان ایران، فرهنگ و سرزمینشان را دوست دارند و من تصادفا در جای درستی افتادهام؛ در فضای دانشگاهی و ایرانشناسی. نه آرزو و نه هرگز خیال بیرون از ایران زیستن داشتم. زندگی مرا با خود برد تا نشانم دهد که ناچار نیستم همه عمرم را چون محکوم مادرزاد سر کنم!
برای ما که میدانیم شما در تهران، کتابخانهای بزرگ و غنی داشتید جالب است بدانیم چه کتابهایی را با خود بردهاید و دسترسیتان به کتابهایی که میخواهید چگونه است؟
راستش کتابخانهام دنبال من آمد! ضمنا دسترسی به کتاب در این جا آبِ خوردن است.
تجربه اجرا برای تماشاگران بیرون از ایران، برای نمونه اجرایی که از «طربنامه» و «ارداویراف نامه» داشتید، چگونه بود و در شرایط اجتماعی و اجرایی آن جا، چه ویژگیهایی وجود داشته یا نداشته که برای شما اهمیت داشتهاند؟
ایرانیانِ جایی که من هستم مهر و پذیرش و گنجایش فرهنگی ایراندوستانِ ایران را دارند ولی تنشسازی و مانعافکنیِ ایرانستیزانِ ایران را ندارند!
در کار با بازیگران با چه کمبودها یا تواناییهایی رو در رو شدهاید؟
فقط تفاوت شرایط. بازیگران این جا حرفهای و حقوقبگیر هیچ مرکز تئاتری نیستند. علاقهمندانِ این کارند. هفتهای پنج روز کار میکنند و آن هم سخت و در رشتههای دیگر و تنها دو روز آخر هفته را فرصت تمرین دارند که در واقع وقت استراحت و سرگرمی هفتگیشان است. پس مثلا تمرین «طربنامه» عملا بوده چهار بار، دو روزِ بُریده بُریده در هر ماه که میشود ماهی هشت جلسه و جمعا شصت و چهار روز طی هشت ماه. بریدگیها دشمنِ بالندگیِ پیگیر است و فقط شورِ خودآزماییِ بازیگران و پیوند دوباره با فرهنگ مادری و لطف به من بود که نمایش را سامان داد.
زندگی در جایی دیگر و هوایی دیگر، آیا توانسته تاثیرهای ذهنی یا تصورات و تصویرهایی تازه از زندگی و زیست بشری برای شما به همراه داشته باشد؟ چیزی که در داستانی برای فیلم یا نمایش بخواهید نشانش بدهید یا احساسی از زندگی؟
اول این که میشده این نمایشها به آزمایش و اجرا درآیند و جهان اصلا به هم نریزد. دوم تلخی و تاسف این که چرا نباید در ایران این نمایشها دیده میشدند که زادگاه این نمایشهاست؟ و چه بسیار اندیشههاست که در نمایش ایران جان نیافته مُرده است! من این متنها را نومیدانه دور ریخته بودم که سختگیران وطن تاب آن ندارند. این متنها که سالها چون اوراق باطلهای در اسبابکشیها برگهایی از آنها گم میشد، این جا و با گرد آمدن این همه استعداد و اشتیاق پراکنده از نو زنده شدند و من ناباورانه شاهد جان گرفتن دوباره و سرزندگی آنها بودم. گرچه جواب این آزمونهای صحنه خیلی خیلی دیر به من میرسید ولی میتوانست در شرایط دیگر به کلی ناشناس و نادیده نابود شده باشد.
در آن جا احساس امنیت یا تنهایی یا دلتنگی یا هر حس دیگری که بیشتر با شماست چیست؟
احساس میکنم که در ایرانم- ایران آرمانیام؛ سرزمینی به بزرگی آرزوهایی که برایش در اتاق کار کوچکی در ایران داشتم و از آن پُرم!
اگر دوست دارید از برنامه روزانهتان بگویید و از کارهای آینده.
صبح بیدار میشوم به امید کارهای آینده؛ بر کاغذ، بر صحنه، بر نوار و به امید گریز از کابوسهایی که پیام میآیند، کابوسهایی که آرزو دارم دیر یا زود به تصویر درآورم و از هر حقیقتی واقعیترند!
هر از چند گاهی به یاد کتابخانه و دفتر کارتان در تهران میافتید؟
هر روز و هر ساعت.
نسخه چاپ نشده «ارداویراف نامه» را کم کسانی خواندهاند. آیا برای چاپ آن کاری انجام شده است؟
نه تنها «گزارش ارداویراف» که «جانا و بلا دور» و «طربنامه» هم قرار است چاپ و منتشر بشود و همچنین ضبط تصویری اجرای آنها هم دربیاید- و نیز ضبط تصویری اجرای دو نفره «آرش» و اجرای یک نفره «شب هزار و یکم» (داستان یکم)- و نیز متن داستانهای دوزخی که برگهای ناخوانده «گزارش ارداویراف» است و هنوز اجرا نشده. این روزها به خودم فرصتی دادهام تا به این کارها برسم!
پژوهش یا ایدههای نوشتاری در آن جا برای شما با چه سختی یا گشایشهایی رو به روست؟
سختی کار نوشتن این است که نمیتوانم جلوی آن را بگیرم اما سختی کار پژوهش این است که بیشتر عمر صرف کشفِ نادرستیهای برخی پژوهشهای ایرانی و فرنگی پیشین میشود که نمیدانی از غفلت است یا عمدی و از سر تعصب. راستی که هر فاجعهای از دانشِ ناقص است!
احساسی که نسبت به گذران زمان در این دوره دارید با همین احساس در تهران چه همانندی یا ناهمانندی برای شما داشته است؟
احساس گذر تُندِ زمان همواره با من است، هر جا که باشم!
میدانید که بسیاری از جوانان و دانشجویان و کسانی از چند نسل ایرانی، پیگیر پیشنهادهای شما و کارهایتان هستند، پس از نیم سده کوشش فرهنگی و هنری و این همه تجربه و فراز و نشیب در تولید اندیشه و تامل و احساس در فیلم و تئاتر و نمایشنامه، چه دوست دارید به آنها بگویید؟
نه پندگوی خوبی هستم و نه شما پند بشنوید. به جای هر پندی دست کم آرزو دارم سینما و نمایش و خبررسانیها پاک شوند هر چند اگر بُرد در غیر آن باشد.
در پایان اگر دوست دارید برای ما بگویید، بهرام بیضایی چگونه بهرام بیضایی شد؟
اتفاق خودش نمیافتد!
و اگر حرفی باقی مانده که مایلید در پایان بزنید…
به خیلیها سپاسگزاری بدهکارم. هر کس در این مدت از راه دور لطفی به من داشته. سپاسگزارم از تک تک اهل نمایش و صحنه، از دانشگاهیان و ناشران و اهل قلم، از سینماگران، منتقدان و سینمادوستان و سازمانهای فرهنگی و سینمایی و نمایشی که با یادآوریام مرا شرمنده خود کردهاند و آنان که در برابر بدگویانِ خردستیزم خاموش نماندند و باید ببخشند که وقت کم میآورم اگر گاهی پاسخ لطف خود را به موقع از من نمیگیرند. نوروز همه شاد و به امید بهاری دیگر.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- همزمان با زادروز بهرام بیضایی و سالمرگ اکبر رادی؛ «سرفصل» با یادکردی از نصرتالله نویدی منتشر شد
- بهرام بیضایی: من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمیکنم از ما گذشته
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
- سینما در ذات خود معترض است/ بررسی تاریخچه «سینمای اعتراضی» در ایران در گفتوگو با احمد طالبینژاد
- عکسی زیرخاکی از حاشیه اجرای نمایش «سلطان مار» بیضایی
- تهرانی که اشغال بود/ ادای احترام «خاتون» به بهرام بیضایی
- وقتی عدنان «باشو» شد
- باغ را فراموش نکن
- بر سر چهار راه خویشتن
- یادداشت اینستاگرامی مازیار فکری ارشاد درباره نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی
- عشق مرکب حرکت است و نه مقصد / «روز واقعه»؛ باشکوهترین فیلم ساخته شده درباره عاشورا
- مژگان خالقی، کارگردان «خنده در تاریکی» در گفتگو با سینماسینما/ میل زیادی به ابتذال در تئاتر ما وجود دارد
- انتشار نسخه ویژه نابینایان «مسافران» با صدای صابر ابر + تیزر
- پاسخ تند علی عباسی به «بهمن فرمانآرا»
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- برگزیدگان جشنواره فیلم پکن معرفی شدند/ تجلیل از چن کایگه با حضور ییمو
- «سیم خاردار» در کازابلانکا
- راهیابی مستند «دوربین فرانسوی» به جشنواره ارمنستانی
- نمایشگاه نقاشی «درخت جان» در گالری کاما
- رضا شیخی فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
- پایان فیلمبرداری «خالد» در زیگورات
- معرفی آثار راه یافته به بخش فیلمنامه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- امیر جدیدی، منصور بهرامی میشود
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- هیات داوران جشنواره فیلم کن معرفی شدند/ گلادستون، کورئیدا و بایونا در فهرست
- هفته دوم «مجنون آن لیلی» هم به سانس فوقالعاده رسید/ «فین جین» پرمخاطب ترین نمایش عمارت نوفللوشاتو شد
- حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر میرود
- بزرگداشت بهرام شاه محمدلو برگزار میشود
- ده جایزه جشنواره هندی برای «انتقام تیرهروزان» ایرانی/آمریکایی
- بستههای مکالمه پرتخفیف همراه اول بهمناسبت روز ملی خلیجفارس
- به تو هم سخت میگذرد؟/ نگاهی به فیلم «منطقه تحت نظر»
- معرفی پروژه جدید کارگردان «باربی»؛ گرتا گرویگ «نارنیا» را میسازد
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- اختتامیه دومین دوره جشنواره «عروسکخونه»/ پیشکسوتان و فعالان عرصه کودک به سمت احیای نمایشهای عروسکی میروند
- عسگرپور: از جانب مدیران کم تسلطِ سطحینگر، مورد حمله قرار میگیریم که شما از فروش فیلمها خوشحال نیستید/ از کجا به کجا رسیدیم!
- پخش سریال «حشاشین» در ایران ممنوع شد
- همراه اول حامی برگزاری ششمین رویداد ایران اکسپو
- حضور معاون وزیر حملونقل و زیرساخت ترکیه در غرفه همراه اول
- محاکمه در خیابان/ نگاهی به تازهترین قسمت سریال «افعی تهران»
- جایزه بزرگ جشنواره کازابلانکای مراکش به «برندهها» رسید
- ۲ انیمیشن ایرانی به جشنواره معتبر انسی راه یافتند
- «رُخ» بهترین مستند جشنواره فیلم مسکو شد
- «آوای ابرها» به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت
- ۳ جایزه جشنواره مسکو به «آه سرد» رسید
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟