تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۲۹ - ۰۷:۳۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 63319

سینماسینما، حسین سلطان‏‌محمدی/ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران:

انتظارات از منتقدان و نویسندگان در جشن یازدهم بسیار زیاد شد. از واکنش جمشید مشایخی تا گفتارهای تهمینه میلانی و جعفر پناهیی و رفتار سایر هنرمندان و نویسندگان در مراسم، همه و همه انباشته از خواسته و انتظار بود. انتظار جمشید مشایخی از منتقدان برای جامع دیدن، انتظار منتقدان از جناب فاضلی که جشن صنفی را به برنامه شخصی تبدیل نکند، انتظار تهمینه میلانی که منتقدان در هر حال با انتخاب جشنواره فجر متفاوت انتخاب کنند و البته باز، انتظار منتقدان از جناب پناهی که با همه برگزیدگان روی سن همراهی داشته باشد و موجب دلخوری نشود. یعنی نوعی انتظارات دوطرفه در این جشن بروز کرد. اما منتقدان مستقل هستند یا دنباله‌‏رو؟ و آیا باید در نقطه مقابل دولت دیده شد یا همراه؟

ابتدا به انتخاب‌‏ها بپردازیم. اثری سینمایی ساخته شده که واجد امتیازاتی نسبت به فیلم‏‌های به نمایش درآمده هم‌زمانش دارد، نامزدکردن عناصر حرفه‏‌ای آن و انتخاب و جایزه دادنش در یک روند کاملا آزاد و منطقی، به شیوه آکادمیک اعضای انجمن و بدون دستکاری در نتایج، که جای اعتراض ندارد. فیلم به مذاق انتخابگرانش مطلوب بوده و خارج از ضوابط هم برگزیده نشده است. یعنی در جشنواره دیده شده و اینجا هم ارزیابی شده است. این فرض ثابت و بدیهی منتقدان است. اما در فرض مقابل، جشنواره فجر، جایزه داده است با داورانی از همین سینماگران و طبق ضوابطش، یعنی مجوز نمایش داشته و هیئت انتخابش آن را پذیرفته و به نمایش درآمده است. پس، فرض دوم هم درست پیش رفته است. قاعده بازی در هر دو، طبیعی و اصولی است. حالا نتیجه یکسان درآمده در فجر و جشن منتقدان. این تشابه را باید به حساب کار حرفه‌‏ای گذاشت یا در فرض عجیب، دولتی دیدن انجمن منتقدان؟ چرا در فجر، هنرمندان داور واجد اعتبار به حساب نمی‏‌آیند و آرایشان، ابلاغ‏ شده انگاشته می‏‌شود؟ اگر چنین است، چرا برای حضور در آن، اقدام کردیم؟ سال‏هاست که از اجباری بودن حضور در جشنواره برای قرارگرفتن در جدول اکران فاصله گرفته‏‌ایم. پس چه نیازی هست به آنجا برویم؟ قطعا جدا از منافع پنهان اداری برای تداوم و سهولت کار بعدی در سینما، انتخاب شدن در فجر هم ارزشمند است. همان‏گونه که با ملاک و معیار خودش هم، انتخاب شدن از سوی منتقدان غنیمت است. هر دو ارزشمندند. هر دو تخصصی هستند حتی اگر سایه انتخاب دولت بر سر فجر باشد. در هر دو گروهی هنرمند برگزیده شده‌‏اند. اکنون و فراتر از همه اینها، باید به این پاسخ داد که چرا باید انجمن منتقدان دربرابر دولت قرار داشته باشد؟ چرا دولت در جایگاه نامطلوب قرار داده می‏‌شود؟ این دولت به رأی مردم مسئولیت دارد و با همه اقتضائات مطلوب و نامطلوب، نماینده سیاسی ما هم هست. ما پشت آن نباشیم، با چه اتکایی اقدام می‌‏کند؟ اتفاقا انتخاب یکسان منتقدان در مواردی با فجر، نشان داد که انتخاب فجر، خیلی در سایه نگاه دولت نبوده است و انتخابی تخصصی بوده است.

حالا برسیم به این نکته که اگر در جایگاه میهمان برگزیده بر روی سن دعوت می‏‌شویم تا به عنوان یک چهره بزرگ، جایزه‌‏ای را اهدا کنیم، چرا به لطایف‌‏الحیل، از آن گریختیم؟ تریبون که دقایقی بعد برای بیان سخن، دراختیار بود و بسیار هم سیاستمدارانه، اعلام موضع شد، پس آن حرکت مبهم و دوگانه و شبه‌‏انگیز چه بود؟ ما در جامعه واحد و یکدست سینما و هنر و رسانه و هرآنچه تصور کنیم حضور داریم یا در دنیایی متفرق؟ به همین حرکت سینماگر دورمانده از تولید یا نمایش آثارش، باید اقدام نویسنده عضو انجمن را افزود که در حرکتی بی‏‌محابا و بی‏‌محاسبه، وارد ماجرایی شد که به احترام جمشید مشایخی، باید سکوت می‏شد. این چه رفتاری است که بتازگی در جامعه نوشتاری بروز کرده که تصور می‏شود باید به هر رویدادی بی‏‌درنگ پاسخ داده شود؟ ماجرای بهناز جعفری که از یادمان نرفته، که شتاب در موضعگیری، ماجرا آفرید. اینجا هم لزومی به ورود شخصی به گفتار جمشید مشایخی نبود که او و عزت‌‏اله انتظامی، به سهم خود در رسیدن سینمای ایران به این جایگاه تلاش کرده‌‏اند و نباید در درون جریانی که ناخواسته و ناگهانی رخ داد، وارد می‏‌شدیم و برایش سرعت حرکت می‌‏آفریدیم که خوشبختانه این جریان ناخواسته به مانع نوید محمدزاده برخورد و در همان ابتدا از جریان ایستاد.

ما در سینمایمان همراهی و همدلی و همکاری بیشتر نیاز داریم تا تفرقه. همان‏طور که برای محدودشدن سینماهای هنروتجربه از سوی سینمای عام، احساس همدلی و یکدستی نکردیم و آن را ناشی از خودخواهی دیدیم، برای این تفرقه‏‌ها و جداکردن صفوف سینماگران در بستری از فعالیت به نام ایران که در ماه‏‌های اخیر با مواردی چون شهید مدافع حرم بی سر، به نوعی وحدت جمعی با جامعه رسیده است، هم ناراحتیم.

جشن منتقدان در دوره یازدهم، بظاهر بر مدار وحدت به جریان افتاد اما بر مدار حیرت و تحسر، به پایان رسید. و این نوید خوبی برای سینمای ما نبود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها