تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۶/۰۴ - ۱۴:۲۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 199817

سینماسینما، افشین اشراقی؛

«سیکاریو» برخلافِ فیلم‌هایی که راویِ جنگِ موادِ مخدراند، ظاهری آرام دارد. البته اگر این‌ موارد را فاکتور بگیریم: داد و فریادها و شلیکِ چند گلوله و یک انفجار در سکانسِ افتتاحیه، چند تیراندازی‌‌ِ دقیق به هدف در صحنه‌‌‌ای کوتاه و درگیریِ مسلحانه‌‌ی اواخرِ فیلم در تونل. که این آخری در کانونِ توجهِ شخصیت و مخاطب قرار ندارد.

در بیش‌ترِ فیلم‌ شخصیت‌ها آرام و باطمأنینه حرف می‌زنند. موسیقی شلوغ نیست و لحظاتِ کوتاهی اوج می‌گیرد و زود به پس‌زمینه می‌رود. آسمان در دوردست می‌غرد: تنها در شروعِ عملیاتِ گسترده‌ی پایانی. آمبیانس‌ها خلوت و در برخی صحنه‌های داخلی در حدِ روم‌تُن (Room Tone) هستند. برای نمونه در اداره‌ی پلیس. براساس تجربه‌ی شنیداری که از زندگیِ روزمره یا فیلم‌های دیگر کسب کرده‌ایم انتظار داریم که حداقل صدای باز و بستنِ در یا زنگ‌ِ تلفن را بشنویم. چنان‌که در همین فیلم و در سکانسِ بانک به گوش می‌رسد. اما فضایِ شنیداریِ اداره‌ی پلیس آن‌قدر کم‌تحرک و خلوت است که در اتاقِ شیشه‌ایِ جلسه هورت‌کشیدنِ آب یا خاراندنِ ‌ته‌ریشِ کاراکترهایِ پس‌زمینه شنیده می‌شود. به‌طبع اگر با هدفون یا سیستمِ صوتیِ خوب سراغِ فیلم برویم. اما زیرِ این پوسته‌ی آرام، التهاب در جوشش است. التهابی که از مجرای صدا منتقل می‌شود و احساساتِ تماشاگر را به گونه‌ای متفاوت درگیر می‌کند.

«سیکاریو» برای کنجکاوی درباره‌ی کاراکتر و کاشت و برداشت در روایت، به نحو مؤثری صدا را به خدمت گرفته است. اوایلِ فیلم، کِیت مِیسر (امیلی بلانت) به همراهِ دو همکارش (برولین و دل‌تورو) سوار بر هواپیما، عازمِ مأموریت می‌شوند. لایه‌ای خفیف، مونوفونیک و کم‌فراز و فرود در مایه‌های (۱)Drone ترکیب می‌شود با صدایی شبیه به جیغی محو و دور. و بعد آمبیانسِ کابینِ هواپیما به آن‌دو اضافه می‌شود و فضایی غریب و تنشی پنهان ایجاد می‌کند. دوربین دل‌تورویِ به خواب فرورفته را در قاب می‌گیرد. اوج‌گرفتنِ نامحسوسِ جیغ هم‌زمان می‌شود با لرزشِ دستِ دل‌تورو و تخلیه‌ی ناگهانیِ هراس و پریدن‌‌اش از خواب.

نمی‌شود منبعی را برای آن صدا بیرون و دَرونِ هواپیما در نظر گرفت. دلیلِ حضورِ این صدایِ نادایجتیکِ نامشخص چیست؟ در ذهن یا از نقطه‌شنیدِ بلانت است یا دل‌تورو؟ در واقع، روایت از نگاه امیلی بلانت است. به بیان دیگر او شخصیتِ محوری‌ست و بیش‌ترِ اطلاعات را در جاهایی که او حضور دارد دریافت می‌کنیم. پس چرا صدای جیغ با لحظه‌ای که دوربین روی دل‌تورو درنگ می‌کند هم‌زمان شده؟ چه چیزی خوابِ او را آشفته می‌کند؟

فیلم در نزدیکی‌های پایان به صدای کنجکاوی‌برانگیز و اندیشیده‌ای که قبل‌تر در هواپیما و ذهنِ مخاطبِ نکته‌سنج کاشته است، پاسخ می‌دهد.

Drone(1): در این‌جا اصطلاحی صوتی ا‌ست، با دوربینِ هوایی اشتباه نشود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها