تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۹ - ۱۸:۳۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169840

سینماسینما، سینا اخباری

اگر به تماشای «بی رویا» نشستید، لطفا پیش از نقش بستن تیتراژ پایانی، سالن سینما را ترک کنید.

این توصیه ای است برای آنکه با خواندن پاراگرافی در تیتراژ پایانی، به آدرسی غلط در تعبیرمان از فیلم نرویم و بگذاریم تا لایه های تو در توی فیلم در ذهن مان رسوب کند و معماهای طرح شده در فیلم تا کشف مضمون و پیش زمینه‌ی ذهنی فیلمساز در افکارمان باقی بماند.

 «بی رویا» نه درباره اسکیزوفرنی است و نه هیچ اختلال روانی دیگر و به قطعیت می توان گفت هیچ نسبتی با سینمای روانشناسانه ندارد. پارادوکس های رفتاری و ازهم گسیختگی روانی و خلقی در شخصیت ها فقط و فقط دریچه ای برای ورود بیننده به دنیایی تازه از مفاهیم و مضامین است که شاید در روزمرگی های خود کوچکترین مواجهه ای با آن ندارد. چراکه در واقع فیلم تلنگری است جسورانه و هوشمندانه برای تفکری عمیق تر به مفهوم وحدت در ضمیر انسانی و زیست مکرر ذات او در کالبدی فرای زمان و مکان و به عبارتی دیگر، اولین تجسم بصری و ملموس برای رویاروبی با فرضیه فرگشت و جهان های موازی، که اینجا به نوعی با گم گشتگی و جا به جایی نقش ها و مواجهه آنها با هویت خود در قامتی دیگر، به تصویر کشیده شده است.

درون مایه‌ی «بی رویا» آنقدر سوررئال و دور از ذهن می نماید که تا نیمه‌ی فیلم برای تسلط بر درک و پذیرش منطق حاکم بر روایت و احتمالا برای توجیه تناقضات موجود در روابط شخصیت ها، در جستجو به دنبال یافتن ژانر و قالب سینمایی خاصی هستیم تا برداشتی کلاسیک از فیلم برای خود بسازیم و گاه شاید حتی خود را در مواجهه با سینمایی از ژانر وحشت می انگاریم، اما درست همانجا که چیزی از این جستجو دستگیرمان نمی شود، درواقع قلاب فیلمساز به نحوی بر افکارمان گیر کرده که حتی بعد از پایان فیلم هم رهایمان نمی کند.

 «بی رویا» نویدی است برای ظهور فیلمسازی که سینما و قواعد آن‌را به خوبی می شناسد و دغدغه دارد تا سینما را فراتر از ابزاری برای قصه گویی نشان دهد. سینمایی که رگه هایی از مشابهت با دغدغه مندی های فلسفی کوبریک و فینچر در سینمای جهان را دارد و هرچند که در ایران نوپاست اما می تواند تحولی رو به جلو برای آن باشد. 

اما در کنار عوامل موفقیت فیلم که به درون مایه آن برمی گردد باید به سایر اجزای ساختاری فیلم که همه در تشکیل این زنجیره منسجم نقش موثر داشتند اشاره کرد. از فیلمبرداری ماهرانه و قاب های متناسب علیرضا برازنده که در ایجاد کنتراست تصویری و حسی، بین صحنه های ثبات و تشویق روانی نقش اساسی دارد و تدوین مهدی سعدی که با تقطیع بجای سکانس ها و پلان ها، ریتم متناسب با مضمون و حس تعلیق لازم را تا پایان فیلم به خوبی حفظ می کند گرفته تا موسیقی آریتمیک بامداد افشار که با فضایی غیر ملودیک و استفاده ای غیر معمول از سازهای زهی، فضای سوررئال فیلم را تقویت می کند، همه و همه تکه های یک پازل گسترده و پیچیده هستند که برای شکل گرفتن این اثر به زیبایی در کنار هم نشسته اند.  

 «بی رویا» از منظر انتخاب سوژه و پرداخت جزئیات پیچیده‌ی بیشمارش، کارگردانی درخشان آرین وزیر دفتری را به نمایش می گذارد که هرچند ممکن است از سوی مخاطب عام، چندان مورد استقبال قرار نگیرد اما بدون شک پدیده‌ی جشنواره جشنواره چهلم است. 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها