تاریخ انتشار:1402/10/08 - 18:42 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 193227

سینماسینما، آرش عنایتی
هر چند هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم کوشیده تا ویژگی‌های زندگی در چنین جامعه‌ای را برشمرد لیکن تجربه‌ی زیسته‌ی آدمیان در بستر این جوامع نشان می‌دهد بی‌شمار خصیصه‌ها از شمارش‌ جا مانده‌اند. اقتصادی مبتنی بر سرقت، مصادره و زخمی از اختلاس در شمار همین وجوه مغفول است. آن‌جا که برای خلاصی از تنگنا و تامین کسری بودجه، کثرتی از دروغ‌پردازی‌های تبلیغاتی برنامه‌ریزی و تکثیر می‌شود تا سرقت اموال عمومی پس پرده بماند اما به هر ترتیب دم خروس‌شان از درز جیبِ گشادشان بیرون می‌زند. در حقیقت، هر چه بیش‌تر در نفی شایعه‌ای برآیند بیش‌تر و بیش‌تر  بر اثبات و شیوع‌اش می‌افزایند. فیلم زیبای “در سایه” اثر دیوید اُندریچک روایت ایام  سال ۱۹۵۳ میلادی است زمانی که دولت چک منکر اِعمال اصلاحات پولی بود. فیلم در ژانر کارآگاهی به کشف عامل سرقتی می‌پردازد که بسان همه‌ی حکایت‌های آشنایِ نظام‌های توتالیتر درواقع زمینه‌ای است برای تسویه حساب حزبی و برانداختن صداهای مخالف، برپایی محاکمات نمایشی بر پایه‌ی اعترافات اجباری، رو کردن دست‌‌های پشت پرده و انداختن گناه بر دوش دشمنِ آشنایِ خارجی. اُندریچک به درستی قصه‌اش را بر بستر ژانر روایت می‌کند و عناصر آشنا برای مخاطب را به خدمت می‌گیرد تا فیلم‌ش مرزهای ناهم‌زبانی را درنوردد. از این رو نماهایی عمدا تاریک( با نورپردازی‌های نقطه‌ای) در فضایی عمدتا بارانی به همراه حرکات دوربین برای افشای تدریجی، زمینه‌ی ‌مناسبی برای تصویر کردن این داستان و جو حاکم بر زندگی در چنین جامعه‌ای را مهیا می‌سازند. خلقِ کاراکتر زنکه(سباستین کُچ)- و صدالبته تن ندادن به زیرنویس کردن و یا دوبله‌ی گفتارش-مبین هوشمندی فیلم‌ساز است. به این ترتیب علاوه بر تاکید بر تفاوت، چگونگی  تعامل و تهدید دو نظامِ فاشیستی و توتالیتر به زیبایی ترسیم می‌شود اگر زِنکه (مظهر نظام فاشیستی) به اجبار، تن به تبانی می‌دهد و از این طریق، راهِ گریزی می‌جوید جست‌وجوهای هاکل و تن ندادن‌اش به روایت رسمی، ناگزیر راهی جز به گورستان به درنخواهد بُرد. ارجاعات فیلم‌ساز به فیلم‌های دیگرِ  سینمای کلاسیک به خصوص به کارگیری نمایی مشابه با نمایِ فیلم مرد سوم(کارول رید) نه تنها ارتباط شماتیک میان دو اثر را پیش می‌کشند که از این ره‌گذر بر تبانی ابر قدرت‌ها و تباهی ملت‌های دربندشان هم اشاره دارد. به رغم آن همه تیرگی و دسیسه‌ها، نمای پایانی(ریزش اسکناس‌ها و نگاه خیره‌ی پسر) نمادی از میراث به جا مانده و آینده‌ی درخشان خانواده و وارثان مبارزه است همان‌ها که از پس آمدند و بساط استبداد برچیدند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها