تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۵ - ۱۱:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169229

سینماسینما، پریسا ساسانی

درباره فیلم «لایه های دروغ» نقدها و نقطه نظرهای بسیاری بیان شده است و حتی به طنز از این فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره از جهت کمیک و کاریکاتور بودن سینمای اکشن نام برده اند.
اما آنچه گمان می کنم وظیفه من به عنوان یک خبرنگار و یک فرد با حافظه خبری ایجاب می کند که بگویم، بیان یک خاطره و طرح چند پرسش از مدیرانی است که به شوق پُر کردن کارنامه کاری خود عنوان تولید مشترک ایران و فنلاند را بر فیلم سراسر دروغِ «لایه های دروغ» گذاشتند.

سال ۱۳۹۷ بود و من یک همکاری بسیار دلچسب به عنوان مدیر روابط عمومی با امید عبدالهی فیلمساز درجه یک سینما که بسیار کاربلد است داشتم.

پس از پایان این همکاری در مستند سینمایی «سفر سهراب»، عبدالهی فیلمنامه ای داستانی را داد که بخوانم.

فیلمنامه ای کاملا قصه گو با پرداخت های درست در شخصیت پردازی. می دانستم روی نوشتن او بسیار وقت گذاشته، کار کرده و بسیار مشتاق بودم آن را بخوانم.

این فیلمنامه آنقدر دلچسب بود که مصمم شدیم این فیلم را بسازیم. حتی تهیه کنندگانی هم پای کار آمدند اما برای ساخته شدن آن باید حمایت مالی می گرفتیم و پوشیده نیست که وظیفه فارابی حمایت از فیلمسازان جوان است و اتفاقا این فیلمنامه با یک تولید جمع و جور ساخته می شد.

خلاصه، فیلمنامه به دست راهی فارابی شدم در آن زمان آقای نقاش زاده که اکنون دبیر جشنواره است، مسئول شورای فیلمنامه بود.

مدام پیگیر نتیجه بررسی شورا روی این فیلمنامه بودم بارها رفتم و آمدم تا جواب بررسی را بگیرم و هربار دست خالی بر می گشتم.

از آن طرف دیگرانی که دل در گرو این فیلمنامه داشتند، دنبال این بودند که پول یا اسپانسری تهیه کنند و فیلم را بسازند. همه ذهن مان شده بود ساخت یک فیلم خوب با فیلمنامه قرص و محکمی که در دست بود.

اما در همه رفت و آمدها به فارابی جواب مشخصی نگرفتیم که نگرفتیم که نگرفتیم و هربار با هنوز بررسی نشده، تو نوبت است، یا اولویت با فیلم هایی با موضوعات مقاومت است؛ روبرو می شدیم.

در نهایت دست خالی از فارابی برگشتیم. و آنقدر خسته از نشدن بودیم که تیم کوچک مان از یکدیگر خداحافظی کردیم.

سالها از آن دوران گذشت تا اینکه طبق روال به تماشای فیلم های جشنواره چهلم نشستم. به هرحال مثل همه همکارانم قبل از تماشای فیلم اطلاعاتی از همه فیلم های حاضر در جشنواره کسب‌ می کنم و جالب است که در اطلاعات فیلم «لایه های دروغ» از نقل قول محسن صرافی تهیه کننده خوانده بودم که این فیلم تلاشی برای احیای سینمای اکشن است.

همین یک خط کافی بود که وقت بگذاریم و پای این فیلم و ادعای تهیه کننده اش بنشینیم.

خلاصه دیدید، خواندید و شنیدید درباره آنچه از فیلم «لایه های دروغ» باید می دیدید، می خواندید و می شنیدید.

وقتی فیلم تمام شد یاد خودم و امید عبدالهی و گروه افتادم که چه تلاشمند و امیدوار پای فیلمنامه ایستادیم تا گوهری به سینمای ایران تقدیم کنیم و تا چه اندازه محروم شدیم از فیلمی که می توانست و می دانم خوب از آب در می آمد.

یاد دلار سال ۱۳۹۷ افتادم که چهار هزار تومان بود و با نصف بودجه ساخت فیلم در این روزگار می شد فیلم ساخت.

وقتی عرض اندام رامین سهراب در فیلم «لایه های دروغ» را می دیدم با خودم می گفتم چطور سینمای ایران به واسطه مسئولان که امضای شان پای ساخت فیلم می خورد، حاضر شدند هزینه چنین عرض اندامی را بدهند.

واقعیت این است که رامین سهراب با یورو فنلاندی نتوانست و یا بهتر بگویم ندادند که بتواند خود را به نمایش بگذارد اما با ریال ایرانی توانست به اسم تولید مشترک خودی نشان دهد و دردِ دل ما را مضاعف کند.

حالا طرح چند سوال چه کسانی پاسخگو هستند و این پول چگونه دوباره به جیب فیلمساز ایرانی بر می گردد؟
این پول های بی زبان ایرانی را خرج چه کسانی می کنید؟

این داستان تا چه زمانی ادامه دارد؟

آیا امید فیلمسازان جوان رنگ پرده را می بیند؟

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها